بشنوید:
- «دربارهی من»
- فایل «من»
- سخنی از نورتروپ فرای (فیلسوف و اسطورهشناس):
«من تعلیم و تربیت را تنها انقلاب اصیلی میدانم که جامعهای میتواند آن را تحقق بخشد.» - پارهای از خطابهی نیل گیمن با عنوان «امرار معاش از راه دروغ گفتن… چرا این کار را میکنیم؟» از کتاب «کتاب کودک دیگر چه … است؟» ترجمهی لیدا طرزی، نشر نیستان:
«وقتی مردم به من میگویدن داستانهایم به آنها کمک کردهاند با مرگ عزیزانشان یا بیماری یا مشکلات دیگر زندگیشان کنار بیایند، یا وقتی میگویند داستانهایم آنها را به مطالعه علاقهمند کردهاند یا شغلی برایشان دستوپا کردهاند، وقتی نشانم میدهند که تصاویر یا کلماتی از کتابهایم را روی بدنشان خالکوبی کردهاند… وقتی این چیزها اتفاق میافتند، که بارهاوبارها افتادهاند، خیلی دوست دارم مؤدب و سپاسگزار باشم، ولی نهایتاً با خودم میگویم چرند میگویند.
من داستان نمینویسم که دیگران را از مشکلاتشان نجات دهم. داستان نمینویسم که احیاناً کسی کتابخوان شود یا نشود. داستان مینویسم چون قصه را دوست دارم، چون ویرم میگیرد بنویسم، ایدهی کوچکی در سرم وول میزند که باید آن را روی کاغذ بیاورم و بعد ببینم چه میشود و بعد بفهمم نظرم دربارهی آن موضوع چه بوده است. مینویسم، چون میخواهم بفهمم چه بلایی سر موجوداتی که خلق میکنم میآید، مینویسم تا خرج زن و بچهام را درآورم.
برای همین از تشکر اینوآن معذب میشوم. دیگر یادم رفته است وقتی بچه بودم داستان راهی برای فرار از دنیای غیرقابلتحمل بود. دروازهی ورود به دنیاهای بسیاربسیار مهربانی که همهچیز قانون داشت و قابلدرک بود. بهوسیلهی داستان میشود زندگی را بدون تجربهکردن یاد گرفت. گاهی داستانها به ما یاد میدهند چطور با زهر دنیا دستوپنجه نرم کنیم و زنده بمانیم.
من بدون نویسندگانی که آثارشان را خواندهام این نمیشدم. آن نویسندگان همگی درجهیک و باهوش بودند و زودتر از من به این حقیقت رسیدند.
آن لحظههای اتصال، آن جاهایی که داستان زندگیتان را نجات میدهد، هیچکدام چرند نیستند، بلکه مهمترین چیزهای عالمند.»
- موضوعی برای تمرین نوشتن: من و من
اطلاعات لازم برای شرکت در جلسات آیندهی وبینار رایگان زبانآور:
وبینار روزانهی زبانآور
17 پاسخ
امشب مجددا فایل ضبط شده ی وبینار رو گوش کردم.خطابه ی نیل گیمن، بخصوص بخش آخر واقعا فوق العاده بود.یک جورهایی به نظرم رسالت داستان نویسی رو بیان میکرد.
بخش هایی که از کودکیش نوشته بود هم عجیب یادآور دوران مشابهی بود برام. دختر بچه ای که قبل از اینکه خوندن و نوشتن یاد بگیره کتاب خوندن رو شروع کرد و تو بخش کودکانِ کتابخونه ی شهرشون قد کشید😅
ممنون از زحماتتون استاد عزیز 🙏
سلام استاد
من معمولا ساعت ۶ عصر نمیتونم آنلاین در جلسات شرکت کنم. اما دارم فایل ها رو یکی یکی توی فرصت هایی که برام پیش میاد گوش میکنم و امروز به این وبینار رسیدم.
من که همیشه توی جلسات جزو کامنتنویسان بیقرار هستم، وقتی آفلاین گوش میکنم واقعا شکنجه میشم😁
ولی دیدم نمیتونم کامنتهای این وبینارو ننویسم!
اولش سر بحث کاغذ و تایپ منهدم شدم از خنده😂 بهخصوص اونجایی که گفتین کامپیوتر برکت رو از نوشتن برده🤣
بعدم جمله قصاری که از فرای خوندین منو شوکه کرد! من مدتهاست همین عقیده رو دارم و سعی میکردم به روشهای مختلف اونو به دوستانم بگم و دیدم که ایشون چقدر جالب در یک جمله اصل حرف رو بیان کردن. برام حیرت انگیز بود! اونقدر که بلافاصله یادداشتش کردم و برای یکی از دوستام که دیروز داشتم دست و پا میزدم اینو بهش بگم، فرستادم✌️
در مورد خطابهی نیل گیمن هم باید بگم قسمت پایانیش بسیار تاثیرگذار و تکان دهنده بود! تا حدی که تصمیم گرفتم همین امروز دوباره داستاننویسی رو از سر بگیرم و مصممتر شدم برای نوشتن برای کودکان. کودکانی که شاید بعد از خوندن داستانهای من سرنوشت دیگهای در انتظارشون باشه. و چه انگیزهای شیرینتر از این؟😇
ببخشید که طولانی شد. بذارید به حساب یک مبتلا به سندروم کامنت بیقرار که کامنتهاش روی هم تلنبار شده بوده😁
صمیمانه ممنونم ازتون برای برگزاری این وبینارهای باارزش🙏🌹💝
نیل جان نتیجه نوشتهات لزوما هدف تو نیست. تشکر کردن از باشعوریشونه بذار جیبت. دیگه چرند دیدنش چه لزومی داره. شما خرج زن و بچتون دربیار اونا هم جوابای خودشونو.
من با اینکه در جلساتی هستم مجددن گوش میدم. پیشنهادم به دوستان اینه که فایلها رو دوباره گوش بدن واقعن ارزش شنیدن دوباره و دوباره داره.
استاد جان قربون نفستون که اینقدر زیبا برامون کتاب میخونید.
من واقعن تحت تاثیر قرار گرفتم.
زنده باشید اعظم خانم نازنین
بیاندازه خوشحالم از حضورتون.
سلام،
چطور میتوان هیچ راهی را نرفته نگذاریم؟ آیا زمان ،توان ،.. اجازه خواهد داد؟
داستانها کمک میکنن که در زمان فشردهتری خیلی چیزها رو تجربه کنیم.
سلام استاد، به موقع وارد لایو شدم اما کل وویس شما رو آنلاین همزمان با غذارسانی( گربه های پارک)،گوش کردم.
راهکارتون راجع به وبلاگ عالی بود.
اما …متنی که از کتاب خوندید؛ چقدر کِیف کردم در فضای خلوت پارک و نم باران، برای من الهام بخش بود.
من هم یادم رفته بود که داستان: وقتی بچه بودم راهی برای فرار از دنیای غیر قابل تحمل بود. دروازه ی ورود به دنیاهای بسیار بسیار مهربانی که همه چیز قانون داشت و قابل درک بود.
گاهی داستان ها به ما یاد می دهند چطور با زهر دنیا دست و پنجه نرم کنیم و زنده بمانیم.🌱🌱🕊🕊
خیلی ممنون که این کتاب های ناب رو معرفی می کنید و قدم به قدم ما را در مسیر پیشرفت راهنمایی می کنید.🌸🌸🌸
درود بر تو حدیقه فوقالعاده.
خیلی متنی که امروز خواندید خوب بود اما متن مقاله ای که دیروز درباره زبان وکلام خواندید شاید هیچ وقت نکته ظریفی که داشت از یادم نرود متن مقاله را باید بادقت گوش میدادی ودر ذهنت هی میگفتی اها منظورش این است راست میگه اما نویسنده کتاب گورستان بیشتر قصه گویی خوبی دارد ودر قصه حتی بعضی وقتها ادم خوابش میگیرد
درود بر شما. از نظر من، کلا هر برنامه و جلسه ای از شما استاد بزرگوار، که ما رو ترغیب میکنه به نوشتن و مطالعه و فاصله نگرفتن از آن، عالی و انگیزه بخشه. با تعلیم شما، منسجم تر و هدفمند تر به کتاب میپردازم؛ از اینرو احساس میکنم مدتیه کتابخانه ام زنده شده، نوعی احیای قلبی.. میدونم اگه اینبار از کتابخانه و همین تعداد اندک باقیمانده کتابهایم، فاصله بگیرم میمیرند… روح خودم نیز خواهم مرد.. چندان راحت نیست اما با تمام شرایط خوب و بد زندگی، خودمو مقید کردم به داشتن حداقل روزانه یک بار نوشتن فارسی و انگلیسی و هفته ای یک انتشار.. بسیاااار سپاس از تمام آنچه به تدریج میآموزیم..
درود بر شما
مایهی خوشحالی منه که چنین حسی دارید.
شما بسیار با ذوق هستید. با جدیت ادامه بدید.
درود استاد عزیز
چقدر شنیدن مطالب کتاب ها با صدای شما دلنشینه.
چه مطالب ساده و آموزنده ای.
ممنون بابت لطف شما برای تولید محتوای تاثیر گزار.
نسرین نازنین
شما همیشه به من محبت دارید.
قدردان مهر شما دوستان ارجمند و خلاقم هستم.
سلام استاد کلانتری سپاسگزار شما هستم به خاطر زمانی رو برای آموزش ما به صورت رایگان قرار دادی با شرکت در وبینار های هفتگی و پیوسته شما مشتاقانه وتلاش پیش میروم وهر روز بیشتر می نویسم هر چند هنوز در ابتدای راه نوشتن هستم آموش های پر بار شما چراغ راه من است 🙏🙏
سلام خانم کرمی نازنین و ارجمند
ارادتمند شما هستم و براتون شادی و سلامتی روزافزون آرزو میکنم.