بخشهای قبلی پروژۀ ۱۰ جمله را اینجا بخوانید.
۱
یک زندگی خلاقۀ ایدهآل یعنی کار کردن روی ایدههایی که از فرط جذاببودنشان نفس کشیدن یادت برود.
۲
ما از خوشیهای کوچک لذت نمیبریم، چون حس میکنیم رضایت دادن به آنها یعنی دست کشیدن از خوشیهای بزرگ.
اگر نوشتن یک توییت جالب حالت را خوب کرده، لذت ببر، این لذت تو را از تلاش برای نوشتن یک کتاب خوب بازنمیدارد، حتی انگیزۀ تو برای رسیدن به اهداف بزرگتر را بیشتر میکند.
۳
کتابی را که دوست داری، از اول تا آخر تایپ کن؛ تازه معنی لذت و یادگیری را کشف میکنی.
۴
من مینویسم تا به خودم یادآوری کنم که باید مهربانتر باشم. نوشتن جیپیاس من برای دنبال کردن اصلیترین اولویتهای زندگی است.
۵
دوستی میگفت آینده فقط در صورتی بهتر است که فکر کنی آینده بهتر است.
۶
با نوشتن میتوانی بهجای دیگران هم فکر کنی.
نوشتن یعنی همدلی کردن.
۷
همۀ ما بهواسطۀ عشق «وسواس فکری» را تجربه میکنیم؛ البته لذتبخشترین نوع وسواس فکری.
۸
معمولاً بهترین ایدهها حین مطالعه به ذهن میرسند و لذت کشف ایدههای آدرنالینافزا ما را به خورههای همیشگی کتاب تبدیل میکند.
۹
لااقل بیشتر و منظمتر بنویس تا تو را هم داخل میوهجات حساب کنند!
۱۰
مروجِ …
تو چه ایدهای را ترویج میکنی؟
جای خالی را پر کن و با تمام قدرت شروع کن به تولید و نشر محتوا.
#چالش_۱۰جمله
بعد از خواندن این مطلب چهکار کنم؟
میتوانید «جملهای از متیو کلی دربارۀ سکوت و کتابخوانی» را بخوانید.
21 پاسخ
فردا شکل امروز نیست!
یاد کتاب آخری که از نادر ابراهیمی عزیز خوندم افتادم.
جمله ی شماره ی پنج.
من عاشق مغز خیس خورده در نوشتنم:))فرآیند شاهینیزیشن روی شعار شخصی پیاده شد:)
مغز خیس خورده!
:))))
من مروج خواندن و نوشتن هستم (یا حداقل خودم اینطور فکر میکنم). این دو کار تقریبا همیشه برای من جذابترین کارهای دنیا بودهاند، از دوران کودکی تا همین امروز. آن روزها با خواندن کتابهای داستانی مثل رمانهای دارن شان یا کتابهای مصوری مثل تنتن واقعا سرگرم میشدم و به مرور که بزرگتر شدم، هم با مطالعه بیشتر دوست شدم و هم نوشتن را برای خودم به یک عادت جذاب تبدیل کردم. فکر میکنم ارزشش را دارد که دیگران را هم با این لذت غیر قابل وصف و البته مفید و سازنده آشنا کنم یا آشتی بدهم. واقعا بهترین ایدهها حین مطالعه به ذهن میرسند.
چقدر عالی بهراد عزیز
در این مسیر با هم دیگه همسفریم.
سلام آقای کلانتری عزیز از هزار کلمه گفتید .هزار کلمه درباره چی بنویسم؟ درباره ایده جذابم؟من یکی دو هفته است که با شما آشنا شدم و واقعا پستهای شما رو می پسندم.
سلام دوست خوبم
همه چیز رو دربارۀ نوشتن هزار کلمه ها تو بخش دوم این پست توضیح دادم:
گزارش تکمیلی جلسه دوم باشگاه تولیدکنندگان محتوا
قلمتان پر جوهر 🙂
————
خیلی دورم از خودم
و از اون چیزی که میخوام باشم
ذهنم خیلی آشفته اس و پر حرفه
دوست دارم بنویسم حرفامو ولی هیچ وقت نوشته هام اون چیزی نمیشه که من میخوام
خلاصه اینکه ۹۰درصد مواقع از کارای خودم و نوشته های خودم ناراضی ام !
چجور میشه یه آدم تو کاراش رضایت خودش رو به دست بیاره ؟
در جواب شما یک پست مستقل مینویسم به زودی.
” معمولاً بهترین ایدهها حین مطالعه به ذهن میرسند و لذت کشف ایدههای آدرنالینافزا ما را به خورههای همیشگی کتاب تبدیل میکند. ”
دقیقا همین طوره … برای من کتاب مطالعه ، زمانی ست که عمیقا تفکر میکنم و بهترین و جذاب ترین ایده ها به ذهنم می رسه … به طوری که گاهی حس میکنم هیچ چیز دیگه ای نمی تونه به من این لذت و هیجان رو بده 🙂 .
برقرار باشید …
چقدر عالی
جدیداً چه کتاب هایی رو خوندید بانو؟
سلام و وقت بخیر به جناب کلانتری عزیز
دو کتاب صبح جادویی و مانیفست یک فمنیست در پانزده یادداشت از جمله کتاب هایی بوده که این دو هفته مطالعه کردم (که انتخاب شون بخاطر اهداف و الویت ها و کاری بوده که به تازگی در حوزه ی زنان شروع کردم به شکل تیمی البته ) و خب تازه دور اول تموم شده و منتظرم دور دوم رو استارت بزنم …
زنده باد معصومه عزیز
من کتاب صبح جادویی رو خیلی دوست دارم. امیدوارم که برات مفید بوده باشه.
کتابی دومی هم که گفتی هر بار میرم کتابفرشی بهم چشمک میزنه، عنوان جذابی داره.
درورد …
بله کتاب صبح جادوئی واقعا عالیه . در مورد کتاب مانیفست یک فمینیست … هم دارم یه سلسله یادداشت هایی رو می نویسم ( صرفا تفکرات خام خودم در مورد مباحثش و نه نظریه پردازی علمی ! ) و روی وبلاگم نوشته ی اول رو قرار دادم شما و دوستانی که مایل به خوندن هستن میتونن از این آدرس بخونن :
http://nourbakhsh-lawyer.blogfa.com/post/29
مروّج…
به عقیده من ، عشق و دیگر هیچ ! این یعنی رسالت آفرینش! اگر نویسنده ای باید عاشق نوشتن باشی! اگر آشپزی عاشق آشپزی! اگر مهندسی عاشق مهندسی! نه دنبال پول باشیم ، نه دنبال پرستیژ، نه دنبال موقعیت! اگر عشقمان را کشف کنیم و به آن متعهد شویم ، همه خوبی ها و خوشبختی ها و شادی ها و ثروتها و موقعیت های دنیا سراغمان می آید! فقط این طور پازل دنیا کامل می شود و لبخند خدا را حس می کنی…
چطور است؟ لبخند خدا را می گویم!
مورد ۹ رو هی به خودم میگم ولی …خیلی عجولم و دوست دارم سریع منتقل کنم و نظرشون رو بدونم .
مروج …
همیشه دلم میخواد وقتی کسی مطلبم رو میخونه به وجد بیاد و حرکتی بکنه و نشاط و انرژی بگیره
مدتی نشاط روزهای پاییزی من و کودکم رو نوشتم واغلب دوستان عضو کانالم بودن متاسفانه همه فکر میکردن چون انرژی و ایده منتقل میکنم چقدر همه چیز گل و بلبل و..
شما کدوم کتاب رو از اول تا آخر تایپ کردین؟ چه حسی داشتین وقتی تمامش کردین ؟
سلام سارا جان
از روی مقالات و کتاب های زیادی رونویسی کردم تا به حال.
نوشته های شاهرخ مسکوب، محمد قائد و بهمن فرسی رو برای رونویسی و تایپ خیلی دوست دارم، چون فارسی رو خیلی خوب مینویسن.
وقتی تموم میشه حس خیلی خوبه دارم چون بهتر از هر حالت دیگه ای یاد میگیرم.
مگر می توان در زندگی فکری جز زندگی کردن را ترویج کرد گذراندن زندگی ، زندگی نیست حتا گذراندن زندگی هم نیاز به فکر دارد کسی که قادر به تفکر به وجود زندگی نیست توان گذر از ز زندگی را هم ندارد
به به…
“نوشتن جیپیاس من برای دنبال کردن اصلیترین اولویتهای زندگی است.”
دقیقا هدف من از نوشتن های روزانه 1000 کلمه که خودت بهم یاد دادی رسیدن به همین جمله قصارست.
به به امیر کبیر
زنده باد که مینویسی.
تو جلسۀ دوم باشگاه تولیدکنندگان محتوا دربارۀ هزارکلمه ها مفصل حرف زدم که میتونی گزارشش رو بخونی.
اول از همه تبریک بابت راه اندازی ارسال ایمیل در پاسخ به کامنت ها. یعنی راحتم کردی…
حتما می خوانم