فصلی برای تو | تمرینی برای بهتر نوشتن

فصلی برای تو | تمرینی برای بهتر نوشتن

از اول امسال تصمیم گرفته‌ام به طور منظم هر روز یک دفتر شعر بخوانم.

قبلاً دربارۀ شعرخوانی چیزهایی نوشته‌ام، اما به طور خلاصه باید بگویم شعر می‌خوانم چون:

شعر را دوست دارم.

شعر به تقویت نثرم کمک می‌کند.

شعر خلاقیتم را افزایش می‌دهد.

عادت دارم حین شعرخوانی، کلمات و عبارات و سطرهایی که به نظرم جالب، تازه، خاص یا غریب به نظر می‌رسند یادداشت کنم.

بعداً این یادداشت‌ها را تایپ می‌کنم و هرازگاهی از آن‌ها برای تمرین کلمه‌برداری بهره می‌‌گیرم.

از این بعد این یادداشت‌ها را اینجا برای شما منتشر می‌کنم؛ به چند دلیل:

با یک شاعر و دفتر شعر آشنا می‎شوید.

می‌نوانید با کلمات و عباراتی که برگزیده‌ام تمرین کلمه‌برداری کنید تا گنجینۀ لغاتتان غنی‌تر شود.

به سلیقۀ چپ‌اندرقیچی من بیشتر پی می‌برید!

خب، حالا بریم سراغ اولین دفتر شعر:

فصلی برای تو | جواد مجابی | چاپ اول دی ماه 1344 | انتشارات حکیم نظامی

از زبان شاعر: اولین کتاب من، شعرهایم بود که در اوان ۲۵ سالگی به سال ۱۳۴۴ منتشر شد و اکنون که ۱۳۹۵ است، بیش از نیم قرن (۵۱ سال) از طلوع شعر در من می‌گذرد که بی غروب می‌نماید. فخر من به سهیم شدن در شعر ایران است.

هشدار: کلمات و عبارات زیر هیچ توالی خاصی ندارند.

قبل از مصرف این دو تا مطلب را خوب تکان دهید:

کلمه‌برداری | یک روش ساده برای افزایش دامنه واژگان و تسلط کلامی+کلیپ آموزشی

تمرین روزانۀ نوشتن و تولید محتوا

  1. بر تن شیشه‌ای‌ام
  2. رگ زمین پر از آب
  3. بر هزاران لب حرفی جوشید
  4. نیمروزی مغموم
  5. در تنور گرسنگی‌شان نان باش
  6. پدیدار
  7. در هوای گفتگویی گرم
  8. و آفتاب جهانتاب قصه‌ها و کتاب‌ها یاری‌اش نکرد
  9. به خاطر همۀ پژمردگان
  10. تنش با تبر آشنا شد
  11. آژنگ
  12. کف ناچیز آب‌های کدر
  13. پنجرۀ خانۀ من شد
  14. در پی کلماتی تا درختی تازه بسراید
  15. راهی به هیچ آه
  16. درختی سبز و شیرین
  17. گرمی حکایت دهان تو و شنیدن شکایت دهان من
  18. دود هر دل با آتش خود می‌پیوندد
  19. با سال‌های شادی و اندوه
  20. بر راه‌‌های روشن دنیا افسرده می‌گذرم
  21. نه در رویا که در بیداری‌ام امید دیدار است
  22. چنین آشنا با پیشانی من سخن راند از بوسه‌ای مهربان
  23. نوشتنش را سالیانی دراز به سر داشتم
  24. نامت ای برترین واژۀ زبان من
  25. از آن دامم رهانید
  26. به جمله‌ای که فعل زیبای «رفت» در آن به زشتی نشانده شده بود
  27. من اما مرثیۀ خستگی خود را به بیداری حزن‌آلودی می‌نویسم
  28. که در آن روز از خاکستری خواب تهی است.

 

چند پیشنهاد من به شما: مدرسه نویسندگی | شاهین بلاگ | کلاس‌ها و دوره‌ها |نقشه راه نویسندگی | تولید محتوا | کپی رایتینگ | معرفی کتاب |  | دانلود رایگان کتاب نویسندگی آنلاین|
شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

17 پاسخ

  1. سلام واحترام وخسته نباشید اقای کلانتری استاد بزرگوار
    نمیدونید چقدر خوشحالم وقتی که جملات برگزیده شمارو یادداشت میکنم برای منیکه مادرم ،همسرم ،فرزندم ودانشجوم و در چندین نقش همزمان ایفای نقش میکنم و باید به بهترین شکل ممکن انجام وظیفه کنم ؛ این کار شما چقدر در زمان من صرفه جویی میکنه شاید درکش برای شما سخت باشه ، همه خانمها بسیار سختتر از اقایان میتونن رشد کنند ولی وقتی به گذشته نگاه میکنم میبینم چه کوله بار سنگینی بر دوشمه و من مرثیه خستگیمو در یک بیداری حزن الود مینویسم ولی جرقه های امید همیشه در دل وجانم اتش به پا میکنند که این دود حزن در نهایت در اتش دلم به شوق رسیدن خفه میشود .نمیدونم دقیقا چی شد امیدوارم مفهوم باشه😄
    فقط باید بگم ممنونم واقعاا ممنونم

    1. مریم خانم نازنین
      این ذوق و شوق و همت شما خیلی ارزشمنده.
      باعث افتخاره منه که بتونم در خدمت دوست بزرگوار و پرمهری مثل شما باشم.
      به وجودتون افتخار می‌کنم. برقرار باشید.

  2. درود برشما استاد عزیز
    بنده 5 مورد از جمله هایی که داخل اپلیکیشن بود رو به عنوان تمرین روزانه انجام دادم به نظرم فوق العاده ست این روش، واقعا شگفت انگیز
    بینهایت سپاسگزارم🙏🙏

    1. درود محبوبه خانم عزیز
      زنده باد. چقدر عالی.
      اگر دوست داشتید تمرین‌های خودتون رو اینجا هم می‌تونید بنویسید.

      1. سلام
        چشم استاد حتما
        منتهی متن هایی که نوشتم طولانی هست و همینطور نیاز به ویرایش داره چون هنوز تجربه کافی واسه نوشتن ندارم احساس میکنم اونطور که باید خوب نیست که بتونم به اشتراک بذارم.

  3. سلام به استاد خوبم

    یه موضوعی خیلی ذهنم رو درگیر کرده بود، خواستم باهاتون مشورت کنم.
    من حالا هرطوری که بهش نگاه کنم، تقریبا شغلم شده تولید محتوا… هم به صورت ویدیو و هم مکتوب.
    چیزی که همه ش بهش فکر می کنم اینه که چون در حوزه کسب و کار و توسعه فردی می نویسم، باید نوشته هام خیلی عمیق و پخته تر باشه. مثلا هر بار که وبلاگ محمدرضا رو میخونم و می بینم که نوشته هاش چقدر عمیقه، با خودم فکر می کنم من چرا باید نوشته های خودم رو که شاید حاصل خوندن یک یا نهاااایتا دو کتاب در اون موضوع باشه، منتشر کنم؟!
    باید خیلی بیشتر بخونم تا عمیق تر و مستندتر و علمی تر بنویسم.
    و خب گاهی هم به ذهنم میاد که محمدرضا اگه الان اینجوری مینویسه، 15-20 سال جلوتر از منه و منم اگر هم سن و سالش شدم و به این سطح از مطالعه رسیدم، می تونم این انتظار رو از خودم داشته باشم.
    به همه این ها فکر می کنم ولی خب بازم ذهنم آروم نمی شه…
    : (
    اگر هم بخوام به فکر خودم عمل کنم، نهایتا هر 2-3 ماه یک بار می تونم یک متن مفصل بنویسم که حاصل مطالعه 3-4 تا کتاب باشه ولی قطعاً هیچ تولیدکننده محتوایی، نمی تونه به اقتضای شغلش انقدر دیر به دیر بنویسه… و مجبوره خیلی بیشتر محتوا تولید کنه.

    می دونم که کاملا دغدغه ذهنیم رو درک می کنید، به همین خاطر خواستم با شما مشورت کنم.
    بنظرتون این کمال طلبی منفیه؟
    چون مخاطب های من بهرحال وقتی متن من رو میخونن، نمی دونن که من تازه چند ماهه که می نویسم و به عنوان محتوای یک رسانه بهش نگاه می کنند.
    اگر قرار باشه من هفته ای یک یا دو یادداشت مفصل بنویسم، قطعا به عمقی که انتظار دارم نمی رسه.

    1. ساقی عزیزم سلام
      اول از همه سال نو رو بهت تبریک میگم. امیدوارم امسال یکی از بهترین سال‌های عمرت باشه.
      من دغدغۀ تو رو خیلی خوب می‌فهمم. چون منم چنین دغدغه‌ای رو داشتم.
      ببین، این یک نوع کمالگرایی منفیه.
      مسیر و موقعیت آدم‌ها با هم فرق می‌کنه.
      محمدرضا کلاً تو یه فضای دیگه سیر می‌‌کنه، من توی یه فضای دیگه، تو هم تو یه فضای دیگه.
      بنابراین با توجه زندگیمون، دانشمون و اهدافمون باید رفتار متفاوتی داشته باشیم.
      تو این مرحله از کار، به عنوان یه دوست بهت پیشنهاد می‌کنم به کلی از این حساسیت‌ها فاصله بگیر.
      دیوانه‌وار کمیت داشته باش.
      راحت باش.
      و به بهانۀ عمق دست‌وپای خودت رو نبند.
      عمق در طول زمان به دست میاد.
      الان تا میتونی کار کن. بدون وسواس، با لذت.
      عشق کن با کارت. نذاز هیچ چیزی حتی یک لحظه سرعت تو رو پایین بیاره.

      1. سلام مجدد 🙂
        هرچند که می دونستم بهم همین رو میگین ولی میخواستم که خودتون این رو برام بنویسین که خیالم راحتتر باشه و مستندتر مطمئن باشم!
        ممنونم که ذهنم رو آروم تر کردید.

        نمی دونم چرا من سال نو رو تبریک نگفتم : (
        فکر می کنم بخاطر این بود که یک بار کامنتم رو نوشتم و پاک کردم و مجددا نوشتم و جا افتاد…(فکر می کنم که بار اول تبریکو نوشتم)
        منم هم سال نو رو بهتون تبریک می گم و امیدوارم حتی بهتر و پرانرژی تر از قبل مسیر رشد و پیشرفت رو طی کنید.
        آدم از همه جا هم ناامید بشه، اینجا که میاد پر از انرژی و حس خوب و رغبت برای کار و تلاش بیشتر می شه.

        1. قربانت ساقی جان
          من به رشد تو خیلی خیلی امیدوارم.
          با ذوق و اشتیاقت ثابت کردی که با تداوم می‌تونی به جاهای بسیار درخشانی برسی.
          موفقیتت آرزوی منه.

  4. نوشتن هر روز یک کامنت در سایت بی نظیرت را “سالیانی دراز به سر داشتم” چرا که در 365 روز می شود 365 جمله یعنی یک کتاب کوچک از جملات کوتاه!

  5. سلام جناب کلانتری
    به شخصه هیچوقت عادت ندارم شعر بخونم و حتی داستان ، چون یک جورایی تلف کردن عمر میدونم اما از وقتی که به تولید محتوا به صورت جدی رو آوردم فهمیدم واقعا در زمینه خلاقیت چقدر داستان و شعر کمک میکنند و در گسترده کردن دایره لغات چقدر تاثیر داره
    این پست شما هم به نظرم ایده خوبیه و امیدوارم ادامه دار باشه
    موفق و سلامت باشید

    1. سلام محمدعلی عزیزم
      خوشحالم که به این باور رسیدی.
      پیشنهادم اینه که اگه دوست داشتی، یه نگاهی هم به کتاب محبوب من بندازی. اولین مقالۀ این کتاب درخشانه:
      چرا ادبیات از ماریو بارگاس یوسا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *