1
واژهها را دوست بدارید، حتی برخی از آنها را ببوسید.
2
هر کلمه یک ایدۀ بالقوه است؛ برای پروراندن آن بکوشید.
3
به همۀ واژههای بیگانه بدبین نباشید. اما مواظب استحکام ساختمان زبان باشید.
4
از واژهها برای آزار دیگران استفاده نکنید. غمگین میشوند و ممکن است با شما قهر کنند. (واژهها را میگویم.)
5
از نوشتن چیزهای ضعیف و ناقص نترسید. کلمات از بیتوجهی شما بیشتر آزرده میشوند.
6
همۀ واژهها خوبند. حتی به فحشها بدبین نباشید. آنها تاثیر مثبتی بر تنظیم روح و روان بشر دارند.
7
هرازگاهی سراغ فک و فامیل کلمات را هم بگیرید.
8
عشق به واژهها را، با بیشتر و بهتر نوشتن نشان بدهید.
9
کلمات از ما باهوشترند. با آنها سرسری برخورد نکنیم.
10
واژهها خوش دارند تا با آنها زیبایی خلق کنید.
11
برای ورود هر کلمۀ تازه به دامنۀ واژگانتان فرش قرمز پهن کنید.
12
به بعضی واژهها معنای تازهای بدهید.
13
با تبدیل هر قطره از اشکهایتان به یک واژه، اشکها و کلمهها را ارج بنهید.
14
بعضی واژهها را توی گلدان بکارید و همیشه به آنها آب بدهید.
15
بگذارید واژهها افکارتان را دگرگون کنند.
16
به هر کلمه به شکل اختراعی شگفتانگیز نگاه کنید.
17
فهرستی از کلمات موردعلاقهتان داشته باشید.
18
از تکرار واژهها نترسید. در تکرار واژهها چیزهای تازهای را کشف میکنید.
19
چه عیبی دارد اگر گاهی برای پیدا کردن کلمهای مناسب یک روز تمام معطل بمانید؟
20
آیا میتوانید با ساختن چیزی با واژهها، به دیگران هدیۀ ارزندهای بدهید؟
21
«گر نپسندی به از آنت دهند»
به اولین واژهای که مینویسید رضایت ندهید، به سایر واژهها هم فکر کنید.
22
کلمهها شیفتۀ آنند تا بعد از نوشته شدن، با صدای رسا خوانده شوند.
23
از تماشای واژههایی که بهزیبایی کنار هم نشستهاند به اندازۀ تماشای طلوع و غروب خورشید لذت ببرید.
24
واژههای گوناگون را سوار اتوبوس کنید و دستهجمعی به پیکنیک بروید.
25
تنها ماندن یک کلمه، بهتر از حضور اجباری آن در جمع واژههای نامتناسب است.
26
با کلمهها بازی کنید؛ اما دغلبازی نه.
27
بپذیرید که واژهها به سوءتفاهمهای بسیاری راه میدهند. اما چارهای نیست؟ بدون آنها محکومیم به توحش و عقبگرد به میلیونها سال قبل.
28
بدون انسجام میان اعتقاد و گفتار و رفتارتان، به واژهها خیانت میکنید.
29
بعضی واژهها را به دوستان صمیمی خودتان تبدیل کنید.
30
بگذارید با شنیدن برخی واژههایی که میپسندید، یاد شما بیفتند. دوست دارید کدام واژهها تداعیگر شما باشند؟
پینوشت: عنوان این نوشته یکی از سطرهای شعری از اسماعیل خوئی است.
من هر چند وقت یکبار برای دوستانم ایمیلی میفرستم که در آن جدیدترین جملات الهامبخشی را که خواندهام به اشتراک میگذارم. اگر به دریافت این نامهها علاقه دارید فرم زیر را پر کنید:
[sibwp_form id=2]
56 پاسخ
با شراب تلخ مردافکن جملات و تعابیر تازه ات روز منو ساختی. شهریور ۱۴۰۲.ftmhhsni@gmai.com
هستی تان به سعادت واقعأازنوشته های ناب تون کیف بریدم
سلامت باشید. سپاسگزارم.
بادورد وسلام استاد عزیزامیدوارم لباس عافیت برتن تون باشه ودور ازگزند روزگار باشید خوشحالم که دارمتون
سلام
ای کاش امکان عضویت توی سایتتون بود و می تونستیم مطالبی رو که دوست داریم علامت دار کنیم تا گم نکنیم
حتما به پیشنهادت فکر میکنم ملیکا جان.
خوب می دانم از زندگی چه می خواهم:
“زیستن در راهی به مقصد سفر در درونم”
و خوب تر می دانم کوله بار این سفر را با چه ببندم:
آسمان بالای سرم .. و واژگان!
باری تمام سهمی که از زندگی ام می خواهم درست همین است:
آسمان،سفر،نوشتن!
سلام آقای کلانتری
من مقاله ی کارگاه هزار و یک محتوا رو توی سایت ویرگول گذاشتم لطف میکنید اگه بخونید و نظرتونو بهم بگید.
https://virgool.io/@zahra.solhdar/%D8%AD%D8%B1%D9%81-%D8%A8%D8%B2%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7-%D9%86%D9%87-%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%87-bmkcdcpq1cxy
سپاس زهرا خانم نازنین
با خواندن
مطالبتون
فلبداهه مطلبى به ذهنم رسيد
نوشتم
وارسال شد
يادم رفت كپى بگيرم
حالا هر چى مى گردم نيست
سلام ناب شاهين كلانتر
توقع نداشتم
نوشته بنده پاك بشه
خيلى به پيج شما اعتماد دارم
در تقويت باورها بكوشيم
سلام آذر گرامی
کدام نوشته؟ کدام پیج؟
من در جریان نیستم.
با گروه كلمات آرامش ترين سمفونى را مى سازم ،براى خلوت خانه ذهنم .ذهنم رهبر اين اركسر نيست من رهبرى مى كنم وذهنم مى نوازد وروحم تا عرش اوح مى گيرد
وسمفونى من كلمات نت موسيقى اش شده . وهر روز نت ها به زيبايى يك تنديس گر تراش مى خورد..كلمات قصر روياهايم را مى سازد وآوازگرى است كه از اطراف واكناف عالم. دوستان شايسته ى زندگى ام را فرا مى خواند ولطافت پرنيان لحظه ها تلالو نشان مى شود.
سلام.
اینگونه نوشتن را واقعاً میپسندم و به آن علاقه زیادی دارد؛ مختصر و مفید و در یک کلام «گلچین شده» نوشتهاید. نه خواننده خسته میشود و نه کلام ناقص میماند!
به عقیده من واژهها علاوه بر ماهیت انفرادیشان یک شخصیت تغییرپذیر دارند که در رویارویی با سایر کلمهها شکل میگیرد. اینکه یک واژه را کی و کجا بهکار میبریم تأثیر تعیینکنندهای بر زیبایی و رسایی سخن دارد. به عبارت دیگر این شبکه درهمتنیده واژهها – و روابط میان آنها – است که نوشته را شکل میدهد و به آن شخصیت میدهد.
در پناه حق باشید.
سپاس از مهر شما
براتون شادی و موفقیت روزافزون آرزو میکنم.
من عاشق واژه جوهر هستم
یعنی ذات
و معنا
به ارزش گوهر
چه خوب. زنده باد
اگر واژه ها فرار کنند چه؟
اگر 600 کلمه تا نوشتن 2000 کلمه ای که استاد فرمودن کم داشته باشیم چه؟ راه حلی گو ای استاد فرزانه سرشت!
آب ببندید بهش!
خیالتون راحت. توی تمرین رودهدرازی هیچ ایرادی نداره.
استاد کلانتری عزیز سلام.
از خواندن مطالب شما گاهی از ته دلم اینقدر میخندم مثل الان در این کامنتتان
😍😉😉سلامت باشی فاطیما جان.
عالی.
شاهینجان چندتا وبلاگنویس حرفهای و فعال معرفی میکنی؟ ترجیحاً در زمینه وبلاگنویسی و تولید محتوا یا شاید هم روانشناسی و موفقیت
امیر جان
قبلاً تو بخشی از این مطلب بسیاری از دوستان رو معرفی کردم:
تولید محتوا در 101 جمله
چندیست واژهها را خبر کردهام، از ذهنم میریزند و نقش میبندند. نقششان جان میگیرد و بر صورتم منعکس میشود. شکل صورتم به شگفتی شباهت یافته است؟ کسی میداند شگفتی چه شکل دارد؟
زیبا نوشتید مرجان عزیز 🌸
سلام
آقای کلانتری محترم
ازنوشته ها وسایت پربارتون خیلی خوب استفاده می کنم.
ممنون
سلام نسترن خانم گرامی
خوشحالم که اینجا هستید.
بینهایت سپاسگزارم.
من امروزمهمان داشتم ، چه مهمانی ، مهمان ازجنس واژه ، کلمه ،خیلی جنترمن !من درمسیرخواندن ،یک عالمه دوست وهمراه پیدامی کنم.
من همراه کلمات،جملات،همگی دست دردست هم یک روز تمام خوش می گذرونیم.
اجازه خروج به مهمان های عزیزم نمی دهم.
وجودم،قلبم خانه آنهاست،ازآنها برای جذب دوستان بیشتراستفاده می کنم.
به به چه زیبا نوشتی نسرین جان.
سلام
میشه با کمک هر کدوم از جمله ها ی شما ایده پردازی کرد و کلی نوشت
شما عااالیترین هستید🌸
زنده باد.
🌸🌸🌸
پشت درختی قایم شده بود
دزدکی نگاهم می کرد
متوجه اش بودم ، ولی نمی خواستم بترسانمش
زیر چشمی نگاهش کردم
پسرک با آن چشمان درشت سبز رنگش از پشت درخت سه هزار ساله
خزه گرفته نگاهم می کرد
در نگاهش ترس نبود
تعجب بود انگار
نشستم روی زمین ، روی علف های تازه و خیس از شبنم صبحگاهی
کف دست هایم را گذاشتم روی علف ها سبز و تازه
خندید
با صدای آرامی سلام کردم
صورتش را برگرداند ، گوش اش را گرفت طرف من
گفتم سلام ، خوبی
و باز ساکت گوشش را گرفت طرف من
انگار هیچ واژه ای را نمی شناخت
یاد خودم افتادم
روزی که به دنیا آمده بودم
هرکس چیزی می گفت
من اما ، صدایی فقط به گوشم می نشست
صدا ها هیچ تصویری در ذهنم ایجاد نمی کردند
زبان آنها با زبان من یکی نبود
آن ساعات اول ورودم به دنیای آدم ها تنها بودم ، می ترسیدم
تنها و غریبه در دنیایی که بعد ها شد خانه من ، شهر من ، کشور من
حالا در این دنیا
این پسرک
با این گوش های کشیده ، چشمان درشت و سبز
و لبهایی که هیچ سخن نگفته بودند انگار
بی واژه در هر دنیایی غریبه ای
واژه ها که نباشند ، هیچ نیست
هرجا که باشی غریبه ای
واژه ها که نباشند انگار
تو هم نیستی
شاهین عزیز از راهنمایی های کاربردی ات ممنونم
راستی امروز می خواستم مجله جدول بخرم
با واژه ها از منظر کارآگاهی و حل جدول روبرو شوم
به نظرتون حل جدول در تقویت دانش واژه شناسی و واژه سازی مفیده ؟
زنده باد پرویزِ زیبانویس
چرا که نه. جدول هم خوبه. به حافظه هم کمک میکنه گویا.
از نتیجه برامون بنویس حتما.
ارادت.
سلام جناب اقای کلانتری
سپاس فراوان از متن واژهها را خبر کنید، شما انقدر زیبا نوشتید که من را برای نوشتن سرذوق اورد.
خیلی خوشحالم که از نظر شما بنده پیشرفت کردهام . البته این پیشرفت مرهون راهنماییهای مفید شما در مدرسهی نویسندگی است.
بزرگوارید.
🌸🌸🌸
سلام اقاي كلانتري عزيز
مطالبتان مثل هميشه مفيد و پر از نكات اموزنده است ، سپاسگزارم از انرژي و خلوص شما براي انتقال علم و دانش خود به افرادي مثل من كه عاشق خواندن و نوشتن هستند.
این نظر لطف شماست دوست مهربان و خوبم.
بسیار عالی بود و دقیقا ما باید با واژه ها ارتباط دوستانه داشته باشیم تا واژه ها خود را به ما بنماید
زنده باد فوزیه نازنین
سلام استاد عزیز
من عاشق نوشتنم و تا الان چند تا داستان نوشتم ولی من همیشه ساده مینویسم و دوستش هم دارم ولی اصلا نمیتونم با کلمات بازی کنم
نمیدونم باید چیکار بکنم که بتونم بهتر بنویسم و واژه ها و کلمات و زیبا کنار هم قرار بدم
البته نا گفته نمونه که این چند وقته زیاد سمت کتاب یا رمان نرفتم
چون با اینکه خودم ساده می نویسم هیچ رمان و داستانی منو جذب نمی کنه
به نظرتون باید چیکار بکنم تا بتونم ساده نویسی رو کنار بزارم .
ندا جان
البته سادگی الزماً بد نیست. متن میتونه ساده باشه، اما بیمایه نباشه.
من پیشنهاد میکنم این یکی دو تا مطلب رو بخونی:
هوش کلامی
کلمه برداری
بعدش برام با جزییات بنویس اگر سوالی داشتی.
سلاااام
هر کدام یه دفتری است برای خودش.
مثل بقیه کارهاتون ناب، جدید و دوست داشتنی اند.
سپاس
سلام فرزانه عزیز
بینهایت سپاس
به نام خدا
آیا واژهها تولد یا مرگ هم دارند؟ من تولد واژهها را از نزدیک ندیدهام اما شاهد مرگشان بودهام. زمانی که دوست نویسندهای را دفن میکردند من با چشمانم دیدم که واژهها چطور سراسیمه با او به گور میرفتند.
نمیدانم واژهها در دنیای دیگر چه میکنند آیا واژه میمانند؟ یا به چیز دیگری تبدیل میشوند. راستی آیا دوست نویسندهام در دنیای دیگر هم می نویسد؟ یا به کار دیگری مشغول شدهاست. ارزو میکنم باز هم بنویسد، حتما مینویسد، رها و ازاد، اصلاً شاید در دنیای دیگر نوشتن راحتر باشد.
بهشتی را تصور کنید پر از واژگان ناب و زیبا، پر از شعرهایی که گوشهایتان عاشق شنیدنشان هستند و پرندگانی زیبایی زحمت این کار را میکشند، نثرهای بینظیری که روحتان را جلاء میدهند و تمام انچه را که میشنوید یا میخوانید نیاز روحتان است، و از همه مهمتر اینکه شما هر وقت اراده میکنید هر انچه در ذهتان میگذرد به واژهها تبدیل میشود و شما تمام واژگان را میشناسید و …
نه چنین بهشتی را دوست ندارم!
به نظرم اینکه گاهی شعری بیاید و حال و هوایم را عوض کند و نثر نویسندهی با ذوقی غافگلیرم کند، خیلی شیرینتر است، تازه نوشتن با قلم روی کاغذ سفید را ترجیح میدهم را بر هر کار دیگری ترجیح میدهم ، کشف واژههای تازه هم بیشتر به دلم مینشیند. احساس میکنم نوشتن را به همین شکل که هست دوست دارم و واژهها اگر قرار باشد بهشتی شوند شاید دیگر دوستشان نداشته باشم.
نمیدانم در دنیای دیگر نویسندگان چگونه خواهند نوشت اما مطمئن هستم بیواژه نخواهند ماند .
لذت بردم.
شما روز به روز زیباتر مینویسید مرضیه خانم عزیز. بهتون تبریک میگم.
سلام جناب کلانتری متن بسیار عالی بـود ولی منظور از دغل بازی رو به طور دقیق نفهمیدم، به نظر شما گاهی ننوشتن بهتر از بد نوشتن هست؟
چند وقت بـود همه چیه ول کرده بـودم جناب کلانتری الانم دوست دارم درگیر یک کتاب خوب بشم که منو برگردونه به حال و هوای بینظیر کتابخوانی.
با آرزوی موفقیت
محمد علی جان سلام
بحث کمیت و کیفیت جداست. من همیشه در تمرین نوشتن طرفدار کمیتم، اما در ارائه معتقدم باید برای رسیدن به کیفیتی که در توانمون هست تلاش کنیم.
حتما مطالعه رو مجددا شروع کن.
یه پیشنهاد: من چند پیش رمان قهرمان فروتن ماریو بارگاس یوسا رو خوندم. خیلی خوب بود.
سلام. وقت بخیر. در تمرین طرفدار کیفیت هستی؟!
فکر کنم میخواستی بنویسی کمیت اشتباه شده!
هوم؟
سلام، آره راست میگی. ادیت کردم. مرسی 😉
سلام استاد عزیز
هر موقع که کم کار میشم نوشته های شما منو به حرکت وادار میکنه درست مثل الان
سلام نوید عزیزم
خوشحالم که چنین حسی رو میگیری از نوشتهها.
با قدرت ادامه بده.
سلام اقای كلانتری. این پست برای من، پر از حس خوب و دوست داشتنی بود.
یقینا عشق به واژه ها كار نویسنده هاییه كه با نوشتن نفس می كشن…
خوشحالم که چنین حسی داری ویدا جان
شاد باشی و برقرار
دوست دارید کدام واژهها تداعیگر شما باشد؟
امیدوار، پُر رو، زبون نفهم، دیوونه و…
و کلا هر کلمهای که باعث بشه به عنوان آدمی شناخته بشم که فقط کار رو علاقهی خودش رو دنبال میکنه و کاری به صدایی که پشت گوشش وز وز میکنه «نه نمیشه. یه کار دیگه پیدا کن!» نداره.
زنده باد علی جان. چه خوب👍