1
از شما چه پنهان من هم بهرغم اینکه همیشه در مذمت پیگیری اخبار نوشتهام، این روزها سر و گوشم برای پیگیری خبرها میجنبد. حالا همۀ ما غرق در بحران و خبرهای بد، چشم به روزهای پیش رو دوختهایم.
فرهنگ افسردۀ ما از بدو تولد احساس قربانی بودن را در ما پرورانده است. طبیعی است که آدم افسرده در شرایط بحرانی خودش را سریعتر میبازد.
اما من همزمان با نگرانی، شور و هیجان عجیبی دارم.
2
چند سال پیش یکی از کارگردانهای بزرگ سینما گفته بود آنقدر فیلم نمیسازد تا این سینما ویران شود تا شاید روی خرابهها بشود بتوان سینمای تازهای را بنا کرد.
آیا تابهحال لذت شیطنتآمیزِ تماشای تخریب شدن یک ساختمان کهنه و ازریختافتاده را حس کردهاید؟ قطعاً شما هم چنین کلیپهایی را دیدهاید که برجی بزرگ در عرض چند ثانیه با خاک یکسان میشود.
ما در چنین وضعیتی هستیم، اما به این بحران و فروپاشی نیاز داریم تا فرصت ساختن پیدا کنیم.
معمولاً ساختمانسازها، خودشان تخریب میکنند و بنای بعدی را هم خودشان هوا میکنند.
اما اینجا کلنگبهدستانِ ماهر مثل همیشه وظیفۀ تخریب را بر عهده دارند و خوشبختانه چه سرعتی بالایی را هم در پیش گرفتهاند.
قرار نیست در این خرابی نقش چندانی ایفا کنیم، به قول بهمن فرسی ما فقط تماشا میکنیم و حیرت.
تخریب با آنها، ساختوساز بنای تازه با ما. معاملۀ دلگرمکنندهایست.
اما اگر بناست چرخۀ قربانی بودن را بشکنیم و خرابه را به سمت آبادانی ببریم، باید بخوانیم؛ بسیار بیشتر از آنچه تاکنون خواندهایم.
تا چهارستون ذهنمان را محکم نکنیم در بر همین پاشنه میچرخد. بنای بعدی را قرار نیست به پیمانکار نالایق و دزد دیگری بسپاریم که ویرانۀ پوشالی و سست تحویل بگیریم.
بنای تازه را ابتدا باید در ذهنمان بسازیم، در اذهانی باز و تحولآفرین.
3
بل هوکس گفته: طرحهای متحولکننده همیشه از درون کتابها به سراغ من آمدهاند.
کتاب خوب چیزی است که این روزها به سهلترین شکل ممکن، فت و فراوان در دسترس ماست.
ما با اسلحۀ کتاب به سمت ناامیدی میرویم.
میخوانیم، چون کتاب هم تسکیندهنده است و هم پیشبرنده.
در شرایط فعلی یک فرد کتابخوان بیش از یک میلیون نفر ایرانی کمسواد تأثیرگذار خواهد بود.
ما آیندگانیم.
در همین رابطه رشته توییتی نوشتهام که شاید دوست داشته باشید بخوانید: توییتر شاهین کلانتری
بعد از خواندن این مطلب چهکار کنم؟
میتوانید «مهمترین سؤال زندگی» را بخوانید.
شرکت در طرح تابستانه مدرسه نویسندگی (طرحی ویژه برای نوشتن و تولید محتوا در تابستان ۹۷)
دانلود رایگان کتاب چگونه به یک نویسنده آنلاین تبدیل شویم؟
دریافت نامههای شاهین کلانتری
کانال مدرسه نویسندگی در تلگرام
همه چیز دربارۀ کتاب «چرا باید زیادتر حرف بزنیم؟»
11 پاسخ
*آیا تابهحال لذت شیطنتآمیزِ تماشای تخریب شدن یک ساختمان کهنه و ازریختافتاده را حس کردهاید؟*
به این جمله فکر کردم و برایم جذاب بود که شاید بتوانم جزو یکی از معمارانی باشم که ساخت بنای جدید را پس از ویرانی هر چه محکم تر و بهتر شروع کنم
ولی یک چیزی ناراحتم می کند( هر چند حتی هنوز اول راه نویسندگی هم نیستم)اینکه ما نمی توانیم همه ی خرابه ها را جمع کنیم و شروع کنیم..ما باید روی خرابه ها آجرهایمان را بچینیم و ممکن است دیگران ما را به چشم همان خرابه سازان دیگر ببینند… ( بعد از ویرایش کامنت با خودم گفتم که منظورم از “دیگران”دقیقا چیست؟ آنهایی که باید بنای جدید را از بنای قدیمی تشخیص بدهند می دهند)
وقتی دارم این کامنت را می نویسم در اعماق ذهنم این صدا را می شنونم که: بعد از سال های تخریب و با خاک یکسان شدن فرهنگ و ارزش هایمان آجر هایی که گذاشته ای خودشان را نشان می دهد و شاید کسانی که در این خرابه زنده بیرون آمده اند بتوانند با نوشته های تو ادامه دهند و ساختمان را محکم تر کنند پس تو لشکر تک نفره ای باش که در بین این لشکر شکست خورده قدمی در کار گذاشتن آجر های جدید برداری…
با سپاس از سایت خوبتون
سلام هلیا جان
سپاس از مهر تو.
به نظرم من فکر کنم به اینکه دیگران چی فکر میکنم ما رو از مسیر خودمون منحرف میکنه.
نویسنده باید به ساخت و شکوفایی فردیت خودش فکر کنه، نه اینکه دیگران دربارۀ کارش چی فکر میکنن.
برقرار باشی.
سلام. خسته نباشید.
تشبیه جالبی بود و حس خوبی هم داشت به خصوص آنجا که نوشته اید:
” آیا تا به حال لذت شیطنت آمیز تخریب یک ساختمان کهنه و از ریخت افتاده…”
استفاده از این تصویر ذهنی را برای آسان فهم کردن منظورتان می فهمم و اینکه چه شوری بر می انگیزد .
فارغ از این تاثیر گذاری چند نکته به ذهنم رسید که جسارتا و خجالتا ☺ عنوان می کنم:
اول اینکه این لذت شیطنت آمیز وقتی تماشایی است که قرار نباشد خودمان یا دیگر هموطنان مان زیر آوارش له شویم.
دوم اینکه آن عزیزانی که بی محابا در حال تخریب اند اصلا اصول تخریب را هم درست و حسابی بلد نیستند . یک جاهایی را دارند تخریب می کنند و یک جورهایی دارند تخریب می کنند که ما بخواهیم و نخواهیم چاره ای جز نگاه کردن و حیرت کردن نداریم. اصلا تا می آییم نیم نگاهی به یک وری بیندازیم و حیرت کنیم وسط راه باید چشم بچرخانیم یک ور دیگر و بیشتر حیرت کنیم. مخلص کلام، در سعی بین صفا و مروه چرخانیم.
سه دیگر اینکه اگر چند نفرمان این شانس یا بد شانسی را آوردیم و چسناله کنان از زیر این آوارها بر آمدیم مصالح از کجا بیاوریم بنای جدیدمان را بسازیم؟
چهارم اینکه، استاد می خواین بگین کتاب بخونین، خوب بگین کتاب بخونین، دیگه چرا ملتو میذارین سر کار؟😄
بگذریم، داشتم ریزش آوار یه ساختمون فکسنی رو تو تلویزیون می دیدم، خوشم اومد، طبع طنز پردازیم گل کرد، اینا رو نوشتم ولی خدا وکلیی هیشکی(هیچ کسی) زیر آوار نموند. به خدا راس می گم. ☺
سلام حوریه جان
کامنتت خودش یه پست بانمک و خوبه.
اما در کل ببین هر قیاس یا استعاره ای در ذات خودش ناقصه و نمیتونه با طور کامل چیز دیگه ای رو شرح بده.
تشبیهها و استعارههایی هم که من می نویسیم از این قاعده خارج نیستن. فقط امیدوارم کمی بتونن موضوع رو روشن تر کنن.
بهتر است نزدیک به واقعیت عینی حرف بزنیم. منظور شما از ویرانی چیست؟ هرج و مرج و تجزیه ایران و افغانستان یا سوریه ای شدن ایران را در نظر دارید؟ وقتی هرج و مرج شود خشک و تر با هم می سوزد هم افراد امیدوار و هدفمند و هم ناامیدان
همین الان هم به نظرم به حد کافی ویران شده.
من از چسناله خوشم نمیاد.
ما باید زحمت بکشیم، کار کنیم و قدم به قدم این خرابه رو از نو بسازم.
سلام..
شور و هیجان عجیبی دارم…
تغیر همیشه جذاب است…
فرصت ساختن پیدا کنیم…..
شمارش معکوس…. چیزی نمانده تا لحظه پرتاب !!!تاوقت هست باید نقشه ای قشنگ کشید تا دزد لای درزش نرود .. به قول شما باید خواند!
بنای تازه را ابتدا باید در ذهنمان بسازیم، در اذهانی باز و تحولآفرین….
همه چیز از راهرو های صورتی و کج و معوژ مغز ما شروع میشود …
راستی یک اینچنین عکسی برای این پست بسیار لازم به ذکر! بود …
ممنون که به اندازه نیاز در جریان اخبارید!
سه چراغ روشن!
مگر راه دیگری هم هست؟ همین ,تنها راه, بهترین است.
سلام شاهین جان عالی بود !
چقدر روحیه خوبی توی متنتون بود..
دقیقا باهاتون موافقم همیشه نمیشه منتظر خوب شدن شرایط باشیم گاهی باید خودمون رو بالاتر بکشیم
افرادی که تو این بحران خودشون رو میسازن تو هر بحران دیگه ای میتونن دووم بیارن 🙂
کلمه کلمه سراسر امید و اصالت و شجاعت بود.
ما آیندگانیم. ما معماران خود. خیره به چشمان واقعیت نگاه میکنیم خود را طرح میریزیم و بنا میکنیم چرا که ما خود زندگی هستیم. میمانیم چرا که ما اصیل هستیم و جهان را اصالتمندان ساختهاند به خود افتخار کنیم زیرا که ما از خویشتن خویش ساخته شدهایم.
سلام به سعید خوشفکر و نازنین
اشارۀ تو به معماری رو خیلی دوست دارl. چقدر خوب تونستی این ایده رو وارد توسعه فردی کنی.
برقرار باشی معمار روشنفکر