یکی از راه‌های مؤثر برای از بین بردن ترس از نوشتن، بازی است.
هر نویسنده‌ای با کشف بازی‌های مورد علاقه‌اش، نوشتن را به کاری لذت‌بخش‌تر تبدیل می‌کند.
مطالعه عادات حرفه‌ای دیگر نویسندگان می‌تواند ایده‌های خوبی در این زمینه بدهد.
و اما اولین بازی پیشنهادی من:
می‌گویند همینگوی برای یافتن نام بعضی از داستان‌هایش لیستی شامل بیش از صد عنوان می‌نوشته و از بین آنها نام داستانش را انتخاب می‌کرده.
انتخاب عنوان یک داستان یا مقاله شاید سخت به نظر برسد اما یکی از لذت‌بخش‌ترین بخش‌های آن است. گاهی یک تیتر خوب موفقیت یک مقاله را چند برابر می‌کند و یک عنوان می‌تواند تاثیر شگرفی بر افزایش فروش یک کتاب بگذارد.
بازی‌ای که این بار برای نوشتن توصیه می‌کنم عکس این روش است. یعنی قبل از نوشتن مقاله عنوان آن را بنویسید.
تیتربازی کنید! تمام عنوان‌های عجیب و غریبی که به ذهتان می‌رسد را یادداشت کنید!
ممکن است با نوشتن چند عنوان اول ایده‌ی مناسبی را پیدا کنید و به ایده نوشتن یک مقاله بلند دست بیابید.
گاهی هم امکان دارد به هیچ ایده خاصی نرسید. اما در هر صورت با تیتربازی موتور خلاقیت ذهن شما روشن می‌شود.
می‌توانید برای تیتر بازی از نقشه ذهنی استفاده کنید. با استفاده از نقشه ذهنی حس بصری بهتری هم پیدا می‌کنید.
چند پیشنهاد دیگر:
لیستی از عناوین فیلم‌ها و کتاب‌های مورد علاقه‌تان بنویسد و سعی کنید نقیضه‌ی نام آنها را بنویسید.
یا عنوان‌های مختلف را با هم ترکیب کنید.
یک کار موثر برای بسط ایده‌ها:
لیستی از عنوان‌هایی که نوشته‌اید و به نظرتان جالب‌تر می‌رسند تهیه کنید و سعی کنید درباره هر کدام حداقل یک خط یا ترجیحاً یک پاراگراف بنویسید.
من هر از گاهی از انجام این بازی شگفت زده می‌شوم.
9 پاسخ
با سلام.
موضوعی بود که ذهنم را مشغول کرد و در من شعف عجیبی بوجود آورد .
زنده باد غلامرضا جان
ترجیحا اینجا می نویسم شاید به درد کسی خورد.درجست وجوی زمان ازدست رفته،زمانی که ازدست رفت رادنبالش نگردید،درجست وجی ایده های ازدست رفته،آنقدرجست وجو کردم که زمانم ازدست رفت،زمان که ازدیتم رفت،جست وجوبیهوده شد،زمانم راکه ازدست دادم تازه یادجست وجو کردن افتادم،درجست وجی زمان پیش رو،درنست وجوی فرصت های ازدست رفته،ازدست این زمان های ازدست رفته،زمانی که جست وجویم زمانش تمام شد،به دنبال جست وجوهای ازبین رفته!سه قطره خون،یک پارچ آب،یک بشکه نفت،خون گیری قطره ای،برای سه قطره خون بیش تر!،شبح اپرای پاریس،شبح موزه تهران،شبح گروه سرود مدرسه،شبح های آوزه خوان،کنسرت اشباح،اشباحی که شب ها آوازمی خوانند،اصوات دلنشین اشباح،نوای اسرارآمیزاشباح.ببخشید به نظرم زیادشد،بقیه اش رابرای خودم مینویسم.هرچندنمیدانم منظورتان دقیقا واری بود که من کردم یانه!