گاهی نوشتن بهسادگی نوشتن یک جملۀ کوتاه دربارۀ موضوعاتی است که دوست داریم؛ اگر دوست داشتید میتوانید پاسخ تمرینهای زیر را در قسمت کامنتها بنویسید.
- جملهای دربارۀ یک عادت بنویسید.
- جملهای دربارۀ عشق بنویسید.
- جملهای دربارۀ بهترین دوستتان بنویسید.
- جملهای دربارۀ غذای موردعلاقهتان بنویسید.
- جملهای دربارۀ شاعر محبوبتان بنویسید.
- جملهای دربارۀ بزرگترین ترستان بنویسید.
- جملهای دربارۀ بزرگترین هدفتان بنویسید.
- جملهای دربارۀ شغل موردعلاقهتان بنویسید.
- جملهای دربارۀ رنگ موردعلاقهتان بنویسید.
- جملهای دربارۀ آینده بنویسید.
39 پاسخ
1. کاش عادت میکردیم که روی کاغذ بیشتر حرف بزنیم.
2. به گمانم عشق، زیربنای آفرینش است.
3. بهترین دوستم کسی است که حاصل عمیقترین نگاهها و بهترین دریافتهای زندگیش را ثبت و به من تقدیم کرد.
4. غذای موردعلاقهام همان است که یک روز کوکب خانم با سلیقهی تمام جلوی مهمانهای سرزدهاش گذاشت.
5. شاعر محبوبم وسیع بود و تنها و سربزیر و سخت… و ساده بود چه در باجهی بانک چه در زیر درخت.
6. بزرگترین ترسم اینست که عدد عمرم از عدد سنم بسیار کوچکتر باشد و پیش از مرگم آنقدر نزیسته باشم که درختانِ گشادهدستِ پایبسته با افسوس در من نگاه کنند و گاوهای سرزمینم نتوانند شیر خود را برمن حلال کنند.
7. بزرگترین هدفم اینست که بر بزرگترین ترس زندگیم غلبه کنم.
8. شغل موردعلاقهام قطعا منبع کسب درآمدم نیست، دلم میخواست که یا کتابفروش بودم یا کتابدار یک کتابخانهی بزرگ.
9. به لحاظ بصری، رنگها حاصل تجزیهی نورند ولی به لحاظ عاطفی، رنگی مورد علاقهی من است که تداعی کنندهی بهترین لحظههای عاشقانهی عمرم باشد.
10. آینده بدون شک با ما یا بدون ما خواهد آمد، نکته اینجاست که اگر امروزمان بخواهد در افسوس دیروز بگذرد آنوقت سرنوشت فردایمان هم جز افسوسی برای امروز نخواهدبود.
به به، چه زیبا و دلنشین.
زنده باد.
طلسم شب با سکوت همراه است
شکستن سکوت طلسم را باطل میکند.
زنده باد
ای عشق ای زیباترین دروغ ترا نه به تردید و نه به شوقم راهیست دوباره.
ای سفیدی بکر ای خویشاوند ترین بی آلایش تو را به صداقت و امیدبخشیت سپاس
1)صفحات صبحگاهی تنها کسی است که می تواند بدترین حالت من را آن هم دراول صبح تحمل کند،کاری که حتی خودم هم بدون کمک آن ازش عاجزم
2)عشق تغییر نام یافته زندگی است،معنایی که هرکسی می تواند به زندگی اش بدهدودراوج ناامیدی ازبی معنایی نجات پیدا کند
3)او استاد من درزمینه رابطه است و بهتر از هرکتاب و معلمی می توانم با لحظه لحظه درکناراو بودن درباره روابط یادبگیرم
4)سلیقه بچگی من است و ازمعدود چیزهایی است که کودک درونم را زنده نگه می دارد
5)شاعر محبوبم،شاعردرونم است که به وقت عاشقی وسرمستی سردرمی آورد
6)بزرگ ترین ترسم این است که همه چیز برایم عادی شود
7)عاملی است گنگ و مبهم برای آنکه من مدام به جست وجو و کشف ادامه دهم و امیدوارم که هیچوقت پیدایش نشود
8)شغل موردعلاقه ام به من ثابت کرد،هرکسی میتونه هرشغلی که می خواد داشته باشه.فقط کافی است علاوه برتخصص ات،درنویسندگی نیز مهارت داشته باشی.
9)رنگی است با نگاه کردن به آن دریای طوفانی درونم آرام می شود و سراسر وجودم را انرآی مثبت فرا می گیرد.
10)الان یک شکل دارد;اما وقتی یک جمله ای می خوانم،جمله ای می نویسم،چیزی یادمی گیرم،عوض می شود وخلاصه هرثانیه شکل دیگری به خود می گیرد
پی نوشت:سابق با اسم سعید کامنت میذاشتم و حالا بعد از چندماه دوباره لذت کامنت نویسی دروبلاگ شما رو تجربه کردم
به به سعید انوری عزیز
بله من همیشه تو رو به یاد دارم سعید جان. چه فامیلی جذابی هم داری، که خب من انوری، شاعر بزرگ رو به یاد من میندازه.
جملههات عالی هستن.
راستی شعرای انوری رو دوست داری؟
ممنونم شاهین عزیز
به توصیه شما چندوقتیه ترجیح میدم که ازاسم کامل خودم درفضای مجازی و اینترنت استفاده بکنم.
باعث خوشحالیمه که هنوز من رو یادتونه
راستش شناخت من ازانوری،درحد همون مطالبیه که دردبیرستان خوندم و چون به نام آشنایی بعضی شاعرهای شناخته شده نیست،کم کم آدم فراموشش میکنه.ولی الان که گفتی،کنجکاو شدم شعری ازش بخونم.
راستی درباره این جمله های کوتاه بگم که شگفت انگیزه آدم درباره هرکلمه یک جمله بنویسه،انگار که داری فرهنگ لغت خودت رو میسازی و تعریف خودت رو ازاون واژه می نویسی.شاید بشه زمانی که میخوایم ازاین کلمات استفاده کنیم،یک نگاهی به این جمله و نوع نگاهمون به آن ها بندازیم.
ضمن اینکه جالبه هرچند وقت یکبار به صورت تکراری ازیک کلمه بنویسیم و بعد ازمدتی این هارو باهم مقایسه که بکنیم،می فهمیم نوع نگاهمون چه قدر تغییر کرده و بازهم یک فایده دیگه اش اینه که ذهن آدم رو برروی یک موضوع متمرکز میکنه و تمرین جمله نویسی هم هست،چرا که هرنوشته ی کوتاه و بلندی با جملات شروع میشه و البته اگه ما درنوشتن جمله ازیک کلمه استمرار به خرج بدیم،کم کم برای نوشتن جمله ای جدید،مجبور به نگاه کردن اززوایای دیگه می شیم که به این شکل خلاقیت رو افزایش میده.
حتی میشه این جمله هارو به عنوان کلمات قصار منتشر کرد و درلابه لای نوشته های بلند گنجوند یا اینکه دست مایه نوشتن های بلند تر شوند.
و ازهمه جذاب تر آدم رو یاد جمله سازی های دوران دبستان میندازه،بااین تفاوت که درست و غلطی وجود نداره.
همه این مطالب خیلی سریع درذهنم شکل گرفت و انقدر من رو به سرذوق آورد که باعث شد تعلل چندماهه رو کنار بگذارم و کامنت بذارم.
خیلی خوبه سعید، خوشم میاد که این تمرین رو به این صورت کامل تو ذهن خودت پرورش دادی.
اگه دوست داشتی، تمرین هات رو توییت کن توی توییتر. مجموعۀ جالبی میشه. به فالوور و … هم فکر نکن. فکر کن یه دفترچۀ آنلاین داری.
1. روزگاری عادت داشتم به نوشتن صفحات صبحگاهی. کاش آن روزها دوباره برگردند.
2. عشق وسیله ای برای حرکت است نه هدفی برای رسیدن. تا این عشق مرا به کجا برد.
3. کتابی که در دست دارم و مادری از جنس نور که سیاره خاموش زندگیم را روشنی می بخشد.
4. مادرم! قورمه سبزی هایم بوی خاطره می دادند اگر فوت استادی را به من هم می گفتی.
5. هر روز غنچه ای از گلستان سعدی می چینم می بویم و به آب می سپارم و اینگونه روزم شکوفا می شود.
6. از خاطراتش می ترسم و بیشتر، از آن ته صدایی که عاشقش شدم …
7. بیشتر بخوانم بیشتر بدانم و بیشتر بنویسم.
8. یک اطاق پر از تنهایی، دفتری گشوده، قلمی در دست و سکوتی که سراسر فریاد است.
9. وقتی که برگها رو به زردی می گذارند و آرام آرام می میرند زندگی برای من آغاز می گردد.
10. غاریست به غایت تاریک که انتهایش ناپیداست. می دانم که فقط باید رفت.
عصمت عزیز شما دنیای بسیار زیبایی دارید. بهتون تبریک میگم.
سلام. چه تمرین هیجان برانگیزی هست. به زودی این جمله ها رو براتون مینویسم. این سایت مثه نمایشگاه میمونه و هر صفحه ش یه غرفه که هم آموزش داره و هم سرگرمی. خسته نمیشم
حتماً بنویسید عصمت عزیز.
خوشحالم که چنین نگاهی رو به سایت دارید. چون تمام تلاش من همین بوده.
ارادت
زندگی آغاز یک پایان است.
سلام
قبل از هر چیز باید بگم این ده جمله واقعا برای من چالش بر انگیز شد. چون فهمیدم علایقم رو جایی در مسیر جا گذاشته ام.
1-به خیالم به نگاهت عادت می کنم.
2- تنها وسوسه ای که هیچگاه در من خاموش نمی شود، عشق است.
3-میل به تلاش اش مسری است.
4- در روز های شادی، ناخوشی،سختی و تنهایی با دستورهای متنوعت همراه همیشگی ام هستی ماکارانی.
5-کاش بشر بعد از کلام خدا تو را میخواند مولانا.
6-بزرگترین ترسم خشم و نارضایتی خداست.
7- این روزها بزرگترین و تنها هدفم، یافتن هدفی برای زندگیست.
8- دوست داشتم می نوشتم از کودکی تا همیشه.
9- فکر می کنم شبیه سفید متالیک باشد ولی آن را ندیده ام، یکرنگی را می گویم.
10-آینده هر چه هست، مزین به آرزوهای امروز من است.
ممنون
سپید عزیز
چقدر زیبا نوشتید.
بعضی از جمله ها واقعا برام جذاب بود.
وبلاگ هم دارید؟
سلام
ممنون از توجهتون.
امروز روز سومیه که با سایتتون آشنا شدم و دارم نوشته هاتون رو میخونم. فکر کنم مشتری دائم بشم.
نه وبلاگ یا صفحه ای ندارم.
سپید عزیز
باعث خوشحالیه.
بگذارید نوشتن زندگی شما رو محتول کنه.
موفق باشید.
۱. اگرچه از روی عادت یک زندگی عادی دارم، اما هنوز به داشتن یک زندگی عادی عادت نکرده ام
۲. عشق را از مادرم آموختم از آخرین نگاهش و آخرین پاسخش، و چه دیر آموختم
۳. این روزها فاصله ها زیاد شده، خاطره ها گم شده اما دوستان قدیم بر عهد دوستی استوارند
۴. کاش میشد صبحانه هم قورمه سبزی خورد
۵. به نظرم سعدی بر گردن همهی ادیبان بعد از خودش حق دارد، چرا که در آثار هرکدام شعاعی از نور سعدی جریان دارد
۶. ترس از دست دادن پدر و مادرم از کودکی مثل خوره جانم را می خورد.
۷. میخواهم در زمین عشق بکارم چرا که صدایی ز صدای سخن عشق ندیدم خوشتر، یادگاری است که در این گنبد دوار بماند
۸. شغلی که هم نان داشته باشد و هم آب، هم برای خودم هم برای دیگری
۹. یک رنگی تنها رنگی است که روی هر آدمی نقش نمی گیرد
۱۰. به آینده امیدوارم، خدا که هست…
زیبا نوشتی سعید جان
اول از همه خدا قوت برای پست قشنگتون….
جملهای دربارۀ یک عادت بنویسید.
–عادت یه جورایی دو لبه است،عادت بد و عادت خوب،عادت بد رو باید بزاری کنار ، عادت خوب رو نزاری کنار
جملهای دربارۀ عشق بنویسید.
–عشق به نظرم بنیان هر اتفاق خوبه،عشق به هر کاری شما رو سرزنده نگه میداره تا اون کار رو با شوق انجام بدین…هر عشقی یه حرمتی داره
جملهای دربارۀ بهترین دوستتان بنویسید.
همراه و غمخوارم که نگاهمو به خیلی از مسایل تغییر داده،خانومم
جملهای دربارۀ غذای موردعلاقهتان بنویسید.
عاشق غذاهای متفاوت با طعم های متفاوت ،در ردیف اول قیمه
جملهای دربارۀ شاعر محبوبتان بنویسید.
–چو حافظ در قناعت کوش و از دنیای دون بگذر
که یک جو منت دونان دو صد من زر نمیارزد
جملهای دربارۀ بزرگترین ترستان بنویسید.
–حسرت اون دنیا
جملهای دربارۀ بزرگترین هدفتان بنویسید.
رسیدن به جایی که بشه با تصمیماتم سرنوشت خوبی را برای عده زیادی رقم بزنم….
جملهای دربارۀ شغل موردعلاقهتان بنویسید.
از مهمترین هدفهام کار توی یه شرکت بزرگ تکنولوژی مثل گوگله،تمام تلاشمو میکنم
جملهای دربارۀ رنگ موردعلاقهتان بنویسید.
آبی مثل آب ،پاک و زلال
جملهای دربارۀ آینده بنویسید.
آینده رو خودمون با قدمهای امروزمون میسازیم،پس امروز درست قدم بردار
سلام محمد عزیز
زیبا نوشتی.
ممنون از شما
death is the ultimate king, but throne is mine while I am still alive.
1.انگار همه ما عادت کرده ایم به شعار دادن به ایستادن به جلو نرفتن.
2.داداش محمد عزیزم،ممنون که یادم دادی عشق را میتوان در محبت های بی بهانه و تلاش های بی وقفه ی یک برادر مهربان جست.
3.یار مهربان من کتاب؛دستانم را می گیرد و مرا با خود میبرد به سفری چند ساعته به دور از این دنیای پر هیاهو.
3.از هرچه بگذریم از لذت فلافل خوردن های شب های تابستان نمیتوان گذشت.
4.قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب…
5.می ترسم ندانسته هایم،ندانسته باقی بمانند.
6.رسیدن به روزهایی که خودم باشم برای خودم و به عشق خودم زندگی کنم.
7.شغل مورد علاقه من آموختن است!(شغلی جذاب،پر درآمد،ساده و دوست داشتنی.)
8.رنگ مورد علاقه ام رنگ صلح است رنگ آرامش،رنگ سبز.
9.به آینده خوشبینم وبرای رسیدن به آن تمام تلاشم را میکنم تا در حال زندگی کنم.
چندین بار سعی کردم تا جملات کوتاهی درباره ی سوال هایی که کرده بودی بنویسم ،اما به نظرم نوشتن یک جمله ی کوتاه خیلی سخت تر از نوشتن یک متن است،حداقل الان که کاملا اینطور بود.
نوشتن همیشه برای من سخت بوده،الان هم در قالب یک جمله ی کوتاه درباره ی عشق یا شاعر محبوبم سخت تر از همیشه.
آفرین.
نوشتن یک جملۀ کوتاه و با سر و ته خیلی سخته.
وقتی تنها نیستم، ترس بیشتر از چهره ام به قلب ام حمله می کنه. صدای ضربان اش می تونم بشنوم و یه صدای دیگه که میگه تنها نیستی 🙂
(خدا هست)
1- می گویند ترک عادت موجب مرض است، اما من با ترک عادت هایم زندگی کرده ام.
2- دور زمانی سر سجاده سبز، عشق طلب می کردم …. پس از آن صبر بر عشق.
3- دوستی را پس از جدایی آغاز کردیم.
4- هر آن چیزی که درست کردنش تنها 10 دقیقه زمان بخواهد. 🙂
5- هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ، آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
6- کمی ریزتر شدم، خوب که دقت کردم، دیدم تنها واژه “ترس” است که مرا می ترساند نه هیچ چیز دیگری
7- چند روزی است که می نویسم: “دوست داشتن همه آدم ها”
8- شغل من ترویج هرچه با شکوه تر هدف ام خواهد بود.
9- بدون شک رنگ طبیعت را به تک تک رنگ ها به تنهایی ترجیح می دهم.
10- دوستی از راه دور می گفت، در حال زندگی کن!
آفرین سارا جان.
آینده با همۀ ترسهایش، چراغی را در دل من روشن نگه داشته است که حتی فکر کردنِ دقایقی به آن و غرقِ در افکار شدن، لبخندی را بر لبانم مینشاند.
البته شاهین جان، آقا معلم عزیز سعی کردم جملهام را با حرف ربط کِش بدم. اگر تخطّی کردم، من رو ببخش.
۱.ای کاش ترک عادتِ زندگی عادی، عادتم می شد.
۲. آیا عشق چیزی جز طعم گسِ شیرینِ ندیدن خود و لذت فرساینده ی فقط او را دیدن است؟
۳.سارای عزیزم؛ وجودت در زندگی ام، وجود زندگی شورانگیز و رنگارنگ را در نهایت سیاهی و سفیدی ام، به من نمایاند.
۴.غذای روحم؛ کتاب، جز گرسنه تر کردنم، خاصیت دیگری ندارد.
۵. چه کسی بهتر از مولانای جان می توانست مستی، شور، شادی و لذت دیوانه ی حق شدن را در عمق جانم بنشاند.
۶. ترس از حسرت هنگام مرگ با این انبوه هدر دادن ها و انجام ندادن ها، بزرگترین وحشت زندگی ام است.
۷. روزی که وجودم برای خودم و دیگران مثمر ثمر و الهام بخش باشد،به بزرگترین هدفم دست یافته ام.
۸. شغل مورد علاقه ام هدیه دادن بزرگترین لذتم به دیگران یعنی آموختن، در قالب آموزش است.
۹. نمیدانم دریا و آسمان را آبی بنامم یا آبی را دریا و آسمان!
۱۰. “حال” را دریاب تا “آینده” از آن تو باشد.
سمیرا جان، زیبا مینویسی…
غذای روحم؛ کتاب، جز گرسنه تر کردنم، خاصیت دیگری ندارد.
من اين تمرين هاي كوتاه و جمله سازيها رو دوست دارم
شاهین جان داستان نمی نویسی؟
فعلاً که نه.
نویسندگی غیرداستانی برام جدی تره.