راهکاری برای تقویت عضلۀ نویسندگی

در کنار نوشتن صفحات صبحگاهی و وبلاگ و کتاب و نامه، برنامه ویژه‌ام این است که هر روز هزار کلمه «مزخرف محض» بنویسم.

قبل از نوشتن این هزار کلمه معمولاً به این جمله از چخوف فکر می‌کنم:

تنها کسی آزاداندیش است که از نوشتن مطالب احمقانه نترسد.

و بعد با سرعت می‌نویسیم و واژه‌های تازه‌ای که در فرآیند کلمه‌برداری شکار کرده‌ام را با ضرب‌وزور جا می‌دهم توی جمله‌ها!

توی این هزار کلمه می‌توانم:

درباره عالم و آدم قلم برانم، ناله کنم، نق بزنم، بدوبیراه بگویم، مزخرف‌ترین نظریه‌ها را صادر کنم، بیانیه سیاسی بنویسم، بگذارم هر خزعبلی را از ذهنم تراوش کند، فجیع‌ترین بلای ممکن را سر زبان فارسی بیاورم، عبارت‌های قلمبه‌سلمبه در کنم، حرف‌های گنده بزنم، برای نجات جهان نسخه صادر کنم. از خودم کلمات عجیب‌وغریب بسازم. اصلاً مگر جورج ایستمن اسم کداک را از بین واژه‌های بی معنی که نوشته بود، بیرون نکشید.

معلومم شده هر چه بیشتر به برون‌ریزی ذهنی میدان بدهم، حس و حال بهتری به نوشتن پیدا می‌کنم؛ نوشتن به درمان نزدیک می‌شود در چنین حالتی.

این‌جور بی‌محابا نوشتن را به محافظه‌کاری و ماندن در ورطه انشانویسی و خنثی نویسی ترجیح می‌دهم. با نوشتن بی‌پروا از چیزهای غریب و نامأنوس است که می‌توان برای پرورش ذهنی خلاق و پرشور تقلا کرد.

حس می‌کنم هر بار که این هزار کلمه ترهات را می‌نویسم قد و قواره‌ی مهارت نگارشی‌ام بلندتر می‌شود.

نوشتن این هزار کلمه انرژی‌ای را در من آزاد می‌کند که سوخت محرکه‌ی پست‌های وبلاگ و بقیه تصمیم‌های روزمره‌ام می‌شود.

چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام

11 پاسخ

  1. بی‌نهایت اثرگذار بود. حتا در منِ اثرناپذیر هم کارگر افتاد. از عید که موضوع هزارواژه‌ها را مطرح کردی، اجرایش را آغاز کردم. چند روزی هم ادامه دادم و از دلش چند نوشته‌ی نسبتاً خوب بیرون کشیدم؛ ولی نتوانستم بیش از هفت‌هشت روز ادامه‌اش بدهم. می‌دانی چرا؟ چون می‌خواستم هرچه می‌نویسم، ناب و بکر و تمیز و ویراسته باشد. الآن متوجه می‌شوم که می‌بایست به سازوکار توصیه‌ای‌ات گوش می‌کردم و به‌اصطلاح فقط رشحات ذهنی‌ام را می‌نوشتم.امروز بر آن شدم تا هزارواژه‌هایم را دوباره از سر بگیرم.

    1. سلام معین عزیزم
      چقدر خوشحالم که به این نتیجه رسیدی.
      تو اگر در هزار کلمه ها تداوم داشته باشی به جاهای درخشانی میرسی.
      راستی من کامنت بلندی که برام نوشتی پیدا کردم، بزودی جواب میدم.

  2. میدونی شاهین جان داشتم به چی فکر میکردم…
    به اینکه چرا من و خیلی از ماها الان فکر نوشتنیم.. درصورتی که در زمان ابتداییو راهنمایی درس مهمی به نام انشاء داشتیم که یا خود قدر ندونستیم یا معلمانمان خیلی بها ندادندش…
    کاش میشد کاری کرد.. کاش میشد انشا نویسی رو برای همه یکسان توضیح داد… معلم ها بجای سختگیری و پافشاری کامل روی اصول نگارش انشا کمی خلاقیت.. کمی خودباوری.. کمی ازادنویسی برای بچه ها میذاشتن… نمیدونم… شاید یکم از تکنیک های خودت رو استفاده میکردن

  3. سلام استاد توانمند،من تست استعدادنویسندگی شما راجواب دادم ضمن این که استرس زیادی داشتم که بی استعداد باشم، امتیازم۳۰بود اماخیلی حالم خوب شد ،همین الان می خوام شروع به نوشتن کنم .

  4. معلمِ مهربونم سلام،
    یکشنبه ات به آرامش
    یه سوال دارم، میگما منظورتون از نامه چیه؟ یعنی مهارتِ نامه نگاری؟ یعنی ایمیل؟

    1. سمانه عزیز و مهربان
      گاهی برای دوستانم هم نامه مینویسم، ولی بیشتر منظورم نامه های اداری و یکسری طرح های های تجاری بود.

    1. نیلوفر خیلی خوشحالم که این روزها داری قدرتمندانه و هنرمندانه صفحات صبحگاهی رو پیش میبری.

  5. آزادی جدیدت مبارک … هرچند صفحات صبحگاهی خودش ازین جنس بود ولی این یکی انگار خیلی برون ریزی محسوب میشه 😊😉

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *