از هزارها جمله که از بام تا شام میریزد تو کلهت، چندتاییش به جوشاجوش میفتند، قرصِ جوشانطور. یکیش را بردار بنویس، با همه حبابهای سرگردان تو لیوان.
از هزارها جمله که از بام تا شام میریزد تو کلهت، چندتاییش به جوشاجوش میفتند، قرصِ جوشانطور. یکیش را بردار بنویس، با همه حبابهای سرگردان تو لیوان.
یک پاسخ
همه آدمها مثل ما نمی اندیشندچه خوب میشد ترجمه زبان بدن هم میداشتیم چون خیلیها توقع دارند بدون آنکه لب ازلب بازکننده توبتوانی تمام حرفهای ناگفته آنها راازنگاهشان بخوانی واین انتظار کشنده نه تنها رفته رفته خودانهارا ازپای درمیآورد بلکه نا خود آگاه لطمات جبران ناپذیری به فرد مقابل میزندوبه خاطر همین من به این نتیجه رسیده ام که قبل ازآنکه انتظار تورا بکشد تومهارانتظاررا در دست بگیر واورا سرجایش بنشان.