اول نوشتن، بعد…

کاری را به‌شدت دوست داریم و راحت انجامش می‌دهیم، در کنارش کار مهمی هم هست که میلی به انجامش نداریم. در این شرایط می‌توانیم از علاقه‌‌مان به کار اول استفاده کنیم تا به کار دوم برسیم. درنتیجه ممکن است علاقه به کار اول منجر شود به علاقه به کار دوم.

برای مثال ویکتور هوگو در دوره‌یی از زندگی‌ هیچ حوصله‌ی نوشتن نداشته، اما در عین ‌حال به دلیل علاقه‌ی فراوان به ماهیگیری وقت زیادی صرف این کار می‌کرده. تا اینکه تصمیم می‌گیرد ماهیگیری را منوط کند به نوشتن پنج‌ صفحه مطلب. اول نوشتن، بعد ماهیگیری.

چرا ما چنین نکنیم؟ 

اول با نوشتن فهرست کارهایی که می‌پسندیم و هر روز انجام می‌دهیم شروع کنیم (از آشپزی گرفته تا بازی با پلی‌استیشن).

سپس تعهدمان را با نوشتن جملاتی مانند سطرهای زیر اعلام‌ کنیم:

-موبایلم را چک می‌کنم به‌شرط‌آنکه قبلش یک صفحه بنویسم.

-تلویزیون می‌بینم به‌شرط‌آنکه قبلش چند کلمه‌ای بنویسم.

-برای گشت‌وگذار بیرون می‌روم به‌شرط‌آنکه قبلش کمی بنویسم.

-چای می‌نوشم به‌شرط‌آنکه قبلش چند جمله بنویسم.

و…

(در آغاز بهتر است فقط یکی از کارهایمان را مشروط به نوشتن کنیم.)

این‌گونه، نوشتن به مجوز ما برای انجام سایر کارها تبدیل می‌شود.

«به‌شرط نوشتن» به ما می‌آموزد که نوشتن را به بعد از اتمام کارهای دیگر موکول نکنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *