در این ولاگ روزانه از شیوهای ساده و جالب برای نوشتن، فکر کردن و تصمیمگیری گفتهام.
از عناوین مطرح شده در این ولاگ:
گفتوگوی من و من
بحث و جدل درونی
تمرین سادۀ دیالوگ نویسی
فرمهای تازۀ تولید محتوا
مزایای نوشتن در قالب گفتوگو
قسمتهای قبلی ولاگ روزانۀ شاهین کلانتری:
تولید محتوا و خلق فرصت | ولاگ روزانه-۱
یادگیری مجنون وار | شیوهای برای یادگیری عمیق و ماندگار
یک شیوۀ ساده و نظاممند برای ایدهیابی در نوشتن و تولید محتوا
روشی کاربردی برای برنامهریزی روزانه با نوشتن
12 پاسخ
سلام استاد عزیزو بزرگوارم. چه ویدیوی خوبی بود استاد. من دارم طبق چک لیست شما پیش میرم. یعنی ترکیبی از پومودورو با چک لیست شما و جدول دو کار رو هرروز با جدیت تمام دارم پیش میبرم. و میخواستم با توجه به این که توی کمپ کتاب فرمودین در مورد موضوعاتی که نویسنده ی کتاب گفته شروع به گفت و گو نویسی کنیم کما این که قبلن دیالوگ نویسی رو تمرین کردم اما دوست داشتم در مورد گفت و گو نویسی از طرق سایتتون به مطالب جدیدی برسم که شکرخدا با این ویدیو مواجه شدم. مطالعه ی سایت شما برای من بسیار شگف انگیزه استاد. خصوصن که الان چند وقتی هست متاسفانه از لایوهای بی نظیر شما محرومیم. سالم و مانا باشیذ استاد عزیزم.
سلام. مختصر و مفید که می گویند همین است. عالی بود. من قبلا یک متن را در همین قالب نوشته بودم البته کاملا ندانسته. و حالا می فهمم که چرا خودم آن را بیشتر دوست دارم.
ممنونم
زنده باد زهرا جان
سپاس از لطفت
این قالب خیلی جالب و سرگرمکننده.
نمایشنامهخوانی هم به ما خیلی کمک میکنه تا گفتوگوهای بهتری بنویسیم.
سلام آقای کلانتری.
من بعد از نوشتنو خواندن خاصیتی ذهنی پیدا کرده ام، میتوانم با خودم را جای دیگران بگذارم و همین باعث میشود من درونم دیگر کمتر به خاطر رفتار دیگران با من بیرونم خود خوری کند به عنوان مثال یک من عاقل درونم است و یک من حساس که گاهی اوقات به خاطر کوچکترین موضوعی غر میزند و من عاقل آن را به طرز شگفتی آرام میکند، آن هم با تحلیلی عاقلانه.
گاهی این اتفاق نمی افتد و من عاقل خاموش میماند و من با خودخوری های من حساس تنها میمانم. این لحظه ی خوبی نیست، دوستش ندارم.
نمیدانم با نوشتن میتوانم من عاقل و حرفهایش را تثبیت کنم که همیشه باشد؟
من نوشتن را مدت هاست که رها کرده ام
ترک نوشتن صفحات صبحگاهی،چون مرا شرطی کرده بود که وقتی حال خوشی ندارم به کاغذ رجوع کنم، وقتی به صفحه رجوع میکنم حتما باید مسئله ای را با نوشتن حل کنم.
و ترک نوشتن مطلب در کانالم
اما
گاهی اوقات از حرفهایتان دلم هوای نوشتن میکند مثل این ویدئو چون یاد نوشته های گذشته ام می افتم
من چندین گفتگو نوشتم چون دوست دارم دنیاهای خیالی بسازم و جان ببخشم به اشیا، سایه، خورشید، میوه ها و شاید حتی از این بیشتر باشد علاقه ام.
عجیبش اینجاست که نمیخواهم داستان نویس شوم و نمیخواهم در مورد موضوعات متنوع تولید محتوا کنم.
به همین دلیل علاقه ی اصلی ام(معماری) را دارم حرفه ای ترش میکنم تا اگر خواستم گاهی اوقات علمی بنویسم در مورد آن بنویسم.
یک تکه از یکی از گفتگوهایی که قبلا نوشتم چون دوستشون دارم براتون میذارم :
یکروز توی هوای پاییزی، بروکلی سر جاش ایستاده بود و داشت تعداد فِرهای مویش رو می شمرد. همچنان که داشت می شمرد، به کناریِ زُل زده به خودش،گفت: با شُمردن فِر هام، اولا،وقتمُ پُر می کنم. دوما،دَستَم میاد چقدر موهام رشد کرده. بعد از این که حرفش تمام شد، یک نفر نظرشُ جلب کرد. بروکلی گفت:چقدر شبیه منه، موهاشُ میگم. کناری دوباره بهش زُل زد و گفت: اون آدمه رو می گی؟بروکلی: میشه اینقدر به من زُل نزنی؟ تمرکزمُ بهم میزنی. کناری که همینجوری زُل زده بود، گفت: چاره ای به جز زُل زدن ندارم. بروکلی: به نظرت من شبیه اونم یا اون شبیه منه؟ در حالی که داشت اینو می گفت، برگشت سمتِ کناری: اَاَاَاَ تو موهات با من فرق داره، چرا من تا حالا تو رو ندیدم. کناری گفت: دقیقاً مثل من…می دونی! دیدِ این سمتِ من کلا به موهای تو ختم می شه…بروکلی: باید منظره موهام قشنگ باشه.کناری:خیلی…،بروکلی: حالا بگذریم از این حرفا، اسمت چیه؟ کناری گفت: اسفناج.
بله بله .. من با شما در این مورد حرف زده بودم. من توی گفتگوهام طرف مقابلم رو در مقام استیصال قرار میدم و بدون سپر. چیزی شبیه شاگرد و استاد. من و خود برترم. این که دور طرف در جدال با هم باشن تا حالا امتحان نکردم. ممنون اون رو هم امتحان میکنم. من این نوع نوشتن رو خیلی دوست دارم. چون من خودم چنین رابطهای رو دارم.
زنده باد شیوا جان
این روحیه تو که موضوعات تازه رو سریع امتحان میکنی عالیه.
سلام وتشکر از اموزش موثر و کاربردی شما دارم
سپاس از شما. محبت دارید.
سلام شاهین عزیز
خوبید؟ سلامتید؟ امیدوارم همیشه سلامت باشید. خیلی وقت بود که نتونسته بودم بیام دیدن سایت! خودتون رو تا حالا ندیدم. ان شاءالله یک روز قسمت بشه بیام و از نزدیک ببینمتون. بگذریم.
چند دقیقۀ پیش لایو مشترک شما با دانیال عزیز رو دیدم و به سایت که سر زدم، چشمم به این پست افتاد و فایل رو دانلود کردم و از دیدنش لذت بردم. چقدر جالب بود.
چند ماه پیش مطلبی چند صفحه ای نوشتم که دو نفر در وجود من با هم گپ می زدند. چیزی شبیه این موضوع که عنوان کردید.
اما چون جای مناسبی برای انتشارش پیدا نکردم، توی یادداشت هام گم شد. الان گفتم در اولین فرصت برم و پیداش کنم و ادامه بدم.
یادمه از نوشتن این مطلب اون قدر لذت برده بودم و به هیجان اومده بودم که موقع نوشتن دستام می لرزید و اشتباهات تایپی متن بیش از اندازه شد و بعضی جاها رو اصلا نمی شد خوند!
شاهین عزیز ازتون ممنونم که با این پست راهنماییم کردید کار جالبی رو که دوست داشتم، دنبال کنم و ازش لذت ببرم. گفتم به این بهانه یک سلامی عرض کنم. مانا و نویسا باشید. حق نگهدارتون!
سلام سعید نازنین و خوب
من هم بسیار مشتاق دیدن روی ماهیت هستم.
امیدوارم هر چه زودتر در دوران پساکرونایی ببینمت.
چه خوب که این پست رو دوست داشتی.
این روزا میرسی بیشتر رو سایتت وقت بذاری؟
سلام آقای کلانتری.
واقعا بیست، هر چی این ولاگ هارو میبینم کیف میکنم. حیف که نمیشه زمان هاشون بیشتر باشه.
راستی آقای کلانتری یه خواهشی ازتون داشتم، اگه میشه به من یه لطفی بکنید، میشه بگید چطور صحبت کردن، لحجه و صدا رو روشون کار کنیم. مثلا کاری کنیم صدامون قشنگ تر بشه، لحجمون بهتر بشه (مخصوصا من که اصفهانیم 😂) و بتونیم بهتر حرف بزنیم. و یه چیز دیگم که چطوری اعتماد به نفس پیدا کنیم برای ساخت ویدیو و پادکست و اگه اپلیکیشن یا آموز هایی دارید به من بگید. من خیلی دوس دارم توی وب سایتمون به جز متن، ویدیو و پادکست هم درست کنیم ولی هنوز به اون خوبی نشده. لطف می کنید اگه تو این حوزه ها کمکم کنید.
بازم دم شما گرم و تقدیم شما یه دنیا عشق ❤
اتفاقا لهجه اصفهانی خیلی شیرین و پرطرفداره متین جان.
من حتماً در رابطه با موضوعاتی که گفتی حرف میزنم بزودی.
چه خوب که این دغدغهها رو داری.
مطمئن باش که میتونی.