چگونه عمیق‌تر شویم؟

در روزگار کم‌عمق‌ها، عمیق شدن و ژرف اندیشیدن کمیاب و دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد.

اینترنت و خصوصاً گوشی موبایل روزبه‌روز ما را سطحی‌تر و کم‌حوصله‌تر می‌کنند.

گویی همه تبدیل‌شدن به اقیانوس نیم سانتی را افتخار می‌دانند.

اما دریغ از فکری ناب، پیشنهادی تازه و حرکت نو.

حالا حتی اساتید ادبیات هم تاب خواندن رمان‌های قطور را از دست داده‌اند؛ و به یکی دو تا پاراگراف یا تک‌جمله‌ای از کتاب‌ها اکتفا می‌کنند. حتی حوصله نمی‌کنند کتاب «چگونه درباره کتاب‌هایی که نخوانده‌ایم حرف بزنیم» را بخوانند!

از این به بعد می‌خواهم در بخش جدیدی با عنوان «چگونه عمیق‌تر شویم» از فکر کردن بنویسیم. مسلماً چنین نوشته‌هایی به معنای این نیست که من آدم عمیقی هستم! بلکه در نوشتن این پست‌ها سعی می‌کنم روش‌هایی را کشف کنم برای عمیق‌تر فکر کردن و گریز از سطحی بودن.

اما اولین قدم:

چند وقتی است گام اول را برداشته‌ام، قدم اول هر چقدر کوچک‌تر باشد بهتر است، چون انگیزه ادامه کار را افزایش می‌دهد.

هر روز صبح خودم را موظف کرده‌ام که حداقل 30 الی 50 صفحه از یک رمان بلند را بخوانم.

با ابله داستایفسکی آغاز کرده‌ام، شاید بعداً درباره این رمان درخشان چند جمله‌ای بنویسیم.

اول کار فکر نمی‌کردم خواندن رمان به انگیزه‌ی من برای بیدار شدن تبدیل شود. ولی حالا به شوق خواندن صبحگاهی بیدار می‌شوم.

به گمانم خواندن رمان‌های قطور و طولانی بر توجه، تمرکز و عمق تفکر ما می‌افزاید.

رمان‌خوانی موضوعی جدی و مهم است که به گمانم برای هر کسی که در پی تمایز و توسعه‌ی فردی است گامی بلند و مؤثر به نظر می‌رسد.

با غرق شدن در دریای ادبیات ناب است که به انسان‌هایی خوش‌فکر و ژرف‌اندیش می‌شویم.

15 پاسخ

  1. شاهین عزیز این یادداشت مرا یاد دوستي انداخت که چندین سال پیش به من، موقعی که رمان قصر کافکا را می خواندم، گفت: داستان کتاب در مورد چیه؟من هم با بی حوصلگی و با دانستن اینکه این رمان با آن دنیای عجیب و شگفت، فیلم هندی! نیست که داستان را در دو خط تعریف کنم، در دو سه جمله کلیّت کتاب را گفتم و او با تعجب گفت: همین؟ این شد رمان؟
    همانجا فهمیدم دیدن یک کار از بیرون، تا کشف و جست و جوی شخصی در آن از زمین تا آسمان فرق می کند. و این را هم فهمیدم که اگر یک داستان و یا رمان احیانا در چند جمله خلاصه شد و احساس کردی همین کافی ست و داستان چیزی براي کشف ندارد،داستانی «قابل تعریف و بسط » نبوده و نیست حتما!
    راستی ابله را خیلی وقت پیش خوانده ام، و خیلی کیف کردم از خواندنش، باید برنامه ای بریزم تا این کار خوب را دوباره بخوانم.

    1. زنده باد
      توحید عزیز
      من هر چقدر که بیشتر میگذره و بیشتر زندگی میکنم
      بیشتر و بیشتر میفهمم که بدون ادبیات، زندگی زندگی نیست، هر چیزی هست، جز زندگی به معنای واقعی کلمه.

  2. سلام شاهین جان
    همیشه فکر میکردم آدمای کمی امروزه وجود دارند که یکبار با حوصله بنشینند و کلیدر یا هر رمان بلند دیگری را بخوانند و این دغدغه ی خودم را از دیگران پنهان میکردم با دیدن متن شما و کامنت ها امیدوار شدم و دیگه سعی نمیکنم این دغدغه را پنهان کنم .
    من الان جلد ششم کلیدرم و امیدوارم دیر تر این کتاب به پایان برسه.

  3. با سلام و احترام
    شاهین من تازه باهات آشنا شدم و از نوشته هات لذت میبرم

  4. باسلام
    مثل همیشه ایده های نو
    نوشتن صفحات صبحگاهی
    وحالا خواندن صبحگاهی
    عالی بووود.

  5. دوستان من دو بار كتاب ابله رو هديه گرفتم. اگر كسي ميخواد اين رمان رو بخونه، من يكيش رو بهش هديه ميدم.فقط كافيه بگين.
    با اجازه از شاهين عزيز البته. ببخشيد اينجا مطرح كردم.

  6. شاهین عزیز
    من به تازگی رمان جزء از کل رو تموم کردم. به جرات می‌تونم بگم که سال‌ها بود کتاب رمانی با این حجم رو نخونده بودم و وقتی هم که گرفتمش تا یه مدت به دلیل حجم بالایی که این رمان داشت اصلاً سراغش نمی‌رفتم. اما چند هفته پیش گفتم بذار روزی 50 صفحه بخونم ببینم می‌تونم تمومش کنم یا نه.
    جالب اینه که تونستم و ساعاتی که صرف خوندن این رمان می‌کردم برام شیرین بود. البته به‌رغم داستانش، من بیشتر از نوع نوشتار رمان خوشم اومد و موارد متعددی رو تونستم ازش یاد بگیرم.
    الان هم تبدیل به یکی از هواداران قلم استیو تولتز شدم و میخوام رمان دومش به نام «ریگ روان» رو هم بخرم و بخونم 🙂

    1. طاهره جان
      آفرین داری، جزء از کل واقعا قطوره!
      رمان دومش رو نشر چشمه بزودی با ترجمه ی پیمان خاکسار چاپ میکنه، اونو بخر.

  7. شاهين بدجوري وسوسه دوباره از سر گرفتن اين كار و عادت قديمي رو به جونم انداختي.شايد بتونم به آرزوي ديرينه سحر خيزي برسم.
    راستش اون ليست عادت هات، خيلي بهم ايده داد. الان يكي كار دوست داشتني رو هر روز انجام ميدم كه قبلا دوست داشتم تبديل به عادت بشه برام.
    از اينكه به چيزهاي كوچيك اما مهم و از ياد رفته مي پردازي، ممنونم.

    1. از این موضوع خوشحالم نیلوفر جان.
      من رو هم در جریان بذار.

  8. سلام. چند وقت پیش رمان ابله را دیدم با تعریف شما انگیزه ام برای خواندنش زیاد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *