پاراگرافی از مصاحبه‌ی ایتان هاوک

پیش نوشت: راستش مدت‌هاست که مجله 24 را نخریده ام و تنها زمانی این مجله را تهیه می‌کردم که یادداشتی از سعید عقیقی در آن منتشر شده بود.داشتم یکی از شماره‌های قبلی مجله 24 را ورق می‌زدم که که به تکه ای از مصاحبه‌ی ایتان هاوک رسیدم که خیلی وقت بود در ذهنم مانده بود.گفتم اینجا با شما به اشتراک بگذرام. ایتان هاوک را دوست دارم و این علاقه به خاطر حضور او در سه‌گانه‌ی ریچارد لینک‌لیتر شکل گرفت.هاوک بازیگر هوشمندی است که دستی هم در داستان نویسی دارد.ضمناً من در متن ترجمه شده، دست نبرده ام و عیناً نقل کرده‌ام.

«یک بار ریک(ریچارد لینک لیتر) یک حرفی به‌م زد، 23 سالم برد و ریور فینیکس تازه مرده بود، گفت اگر بتوانی از پس خود ویرانگری بربیایی و کنارش بزنی و به خودت بگویی خودم را درب و داغان نمی‌کنم، آن وقت هر چیزی ممکن می‌شود. لازم نیست با استعدادترین آدم روی زمین باشم. لازم نیست همه دوستم داشته باشند.لازم نیست حتی موفق باشم. تنها کاری که نمی‌کنم از بین بردن خودم است. اگر از پس این یکی بربیایید شانستان برای موفقیت صدها برابر می‌شود.

نصف زندگی تان به قول وودی آلن فقط باید حاضر باشید. وقتی جوان هستید این حرف به نظر مسخره می‌رسد، اما سنتان که بالا می‌رود می‌بینید واقعاً کار سختی است…وقتی جوان و مشغول تحصیل هستید، یک منبع عظیم از انرژی و ایده آلیسم دارید که حالا من در 44 سالگی فکر می‌کنم کاش فقط کمی ازش داشتم.»

4 پاسخ

  1. در مورد این نوشته نقلی به مضمون از جردن پیترسِن به صفحه ذهنم رسید:

    «در پایان روز زمانی که روی تخت دراز کشیده‌اید و می‌خواهید به خواب بروید از خودتان بپرسید، چه کار هایی را به طور پیوسته انجام می‌دهید که باعث فلاکت و بدبختی شماست. نکته مهم این است که باید بخواهید جواب این سوال را بدانید، تنها در آن صورت جواب را خواهید یافت. بعد از آن فقط از آن کار ها دست بکشید. خدا می‌داند که چقدر بهره‌وری تان افزایش می‌یابد. شاید ده برابر بیشتر.»

    این روزها رقابت شکل جدیدی به خودش گرفته. همین که دفع شر موش کنی کلاهت را باید بندازی هوا، بعد از آن هم اگر برای در جمع گندم جوش کردن فرصتی یافتی و بهره‌مند شدی خوشا به طالع نیکت.

  2. وسوسه شدم ریاضت فیلم ندیدنم رو بشکنم و برم سراغ هاردی که این سه‌گانه‌ها در اون جاخوش کردن و ببینمشون.
    اما نه اهمیت این سه فیلم یا هر فیلم دیگه‌ای که تصمیم بگیرم ببینمش برای من بیشتر از این هست که بخوام با وادار کردن خودم ببینمشون.
    حتما با حس‌وحال و اشتیاق و تصور خوب می‌رم سراغشون
    وقتی که ترس از دیدنشون نداشته باشم. ایرادی هم نداره. هر چقدر طول بکشه پای این احساسم می‌مونم و انتظار می‌کشم.
    فیلم دیدن یک سلوکی هست که باید آیینش رو رعایت کرد.
    باید آماده سفر در دنیای اون فیلم بود تا بشه با دستاورد و کوله‌ای پر از درک و معنا از این سفر برگشت.
    صحبت‌های هاوک که البته از ریک نقل کرده به قدری شفاف و قابل‌فهم هست که چیزی درباره‌اش نمی‌شه گفت فقط باید زندگی‌شون کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *