چقدر طاقت از صفر شروعکردن دارید؟
اگر قرار باشد هر روز از صفر شروع کنید چی؟
توماس کارلایل زمانی گفت: «نوشتن هر داستان جدید، در ابتدا ناممکن به نظر میرسد.»
نویسندگی همیشه از صفر آغازیدن است.
اما جز جنبهی مشقتبار ماجرا، همین نمیتواند دلیل علاقهی ما به نوشتن باشد؟
نوشتن همواره فراخوان تجربهیی تازه است.
5 پاسخ
سلام از صفر شروعکردن طاقتفرسا است. یک عقوبت سخت است برای کسی که استمرار و ثبات به خرج نمیدهد؛ مدام از صفر شروع کردن.
خوب است آدم روحیۀ از صفر شروع کردن را داشته باشد؛ اخلاقی است موجب پیشرفت.
بین از صفر شروع کردنِ یک فعالیت متعهدانه با مدام از صفر شروع کردن کاری، فرق هست؛ اولی شجاعت است و دومی مجازات عدمپیوستگی.
زنده باد فاطمه خوشفکر.
نوشتن واسه فروش محصولات شیرین تر و مفیدتر از داستانه به نظر من.
من از کجا بدونم یه دختر پنج ساله به چی فکر می کنه یا یه پسر پونزده ساله! هر دختر پنج ساله و پسر پونزذه ساله ای هم متفاوت از بقیه هم سن و سالاش فکر می کنه و تربیت میشه.
و اصلا هر کسی علاقه و حوصله ی مطالعه روی آدم ها رو نداره تا بتونه حداقل داستانش رو شروع کنه. البته یه داستان هایی مثل کلیله و دمنه نوشتن فکنم راحت تر باشه 😅
سلام استاد وقت بخیر.
علاقهی من به نویسندگی بسیار زیاده و قبل از اینکه ازدواج کنم ، مدام در حال نوشتن بودم. یه جورایی تنها کاری بود که ساعت ها براش وقت میذاشتم اما بعد از اینکه متاهل شدم (حدودا چهار ماه میگذره)، خودبهخود از نویسندگی دور شدم و تایم مطالعهام کم و تقریبا صفر شد.
چند بار سعی کردم برگردم عقب و در مورد این چهار ماه بنویسم چون احساس میکنم وقتی روزها و اتفاقاتی که گذروندم، نوشته نشده باشند، جزیی از زندگی من نیستند. اما موفق نشدم. همه چیز خیلی به هم ریخته شده و حس میکنم مدیریت زندگی و خودم از دستم خارج شده و فکر میکنم فقط با نوشتن وقایع و احساسات جا مونده از این چهار ماه، میتونم بفهمم چه خبره.
اما مشکلم اینه که عادت کردم به ننوشتن.
ممنون میشم یه راهحل بهم بدید برای دوباره نوشتن. من تصور میکنم غیر ممکنه که دوباره بتونم منظم و کارآمد بنویسم.
درود هستی گرامی
این جملهی شما بسیار زیباست:
«احساس میکنم وقتی روزها و اتفاقاتی که گذروندم، نوشته نشده باشند، جزیی از زندگی من نیستند.»
پیشنهاد من نوشتن صفحات صبحگاهی است. به نظرم بهتر از هر وسیلهی دیگری شما را به دنیای نوشتن بازمیگرداند.