نوشتن یادداشتهای روزانه کمکمان میکند تا مطمئن شویم خلاقیت، ارزشها، و آرمانهایی که از درونمان بر میخیزند موهبتهایی هستند که میتوانیم آنها را بپرورانیم و بسط دهیم. وقتی دریافتیم چطور به خودمان گوش بسپاریم، میتوانیم با قدرت عمل کنیم، با شادی و سرور به دنیا خوشامد بگوییم، و موهبتهامان را با دیگران تقسیم کنیم.
-باد هریس
یکی از مشغلههای جدی من در این سالها نوشتن و ترویج عادت نوشتن یادداشتهای روزانه بوده است. ژورنالنویسی روزانه را نهتنها تمرینی پایهای و جدی برای نویسندگی، که عادتی مفید و سازنده برای همۀ افراد میدانم و گمان میکنم هر کسی که طعم حقیقی روزانهنویسی را بچشد هرگز دست از نوشتن نمیکشد.
این مشغله باعث شده تا شاخکهایم برای مطالعۀ هر آنچه که دربارۀ روزانهنویسی است تیز شود. چون گمان میکنم برای ترویج و تقویت یک ایده هر چقدر که به آراء و ایدههای گوناگون دسترسی داشته باشیم بهتر عمل میکنیم. چند وقت پیش توی کتابفروشی خوارزمی کتابِ خودخواهی مقدس را برداشتم ورق بزنم، و دیدن فهرست کتاب و عنوان فصلی از آن باعث شد تا در خرید آن درنگ نکنم. آنچه در ادامه میخوانید مرور کوتاهیست بر فصل «نوشتن یادداشتهای روزانه برای ساحت درون» این کتاب.
باد هریس در این کتاب به نقش یادداشتنویسی روزانه در افزایش خودآگاهی و خلق یک زندگی پرمعنا میپردازد.
او تاکید میکند که یادداشتهای روزانهمان را خصوصی نگه داریم. چون در چنین وضعیت امنی است که میتوانیم با جوانب گوناگون وجودمان روبهرو شویم.
هریس میگوید نوشتن کمک میکند تا با تعمق روی موضوعات بتوانیم قدرت تغییر دادن آنها را پیدا کنیم:
اگر احساس میکنیم وزنمان زیاد است-احساسی که اغلب اوقات بازتاب ارزشهای اجتماعی است-شاید تصمیم بگیریم رژیم غذایی بگیریم. در بیشتر موارد، موفقیت رژیم غذایی بستگی به قدرت اراده دارد. وقتی کلک میزنیم یا شکست میخوریم احساس گناه و ضعف میکنیم. اما کسی که میخواهد خودش را بشناسد، میتواند نوشتن یادداشتهای روزانه را انتخاب کند و روی احساسی تعمق کند که وقتی میخواهد غذا بخورد دارد. به این ترتیب یاد میگیرد معنای پرخوریاش را درک کند و جایگاه آن را در زندگیاش بشناسد.
در بخش دیگری از متن هریس از افرادی نام میبرد که یادداشتهای روزانۀ آنها به منبع ارزشمندی برای شناخت آنها تبدیل شده است:
با نگریستن به نمونۀ برخی از نویسندگان بزرگ یادداشتهای روزانه، مثل داگ هامرشولد، تامس مرتون، آن مارو لیندبرگ، مِی سارتون، ویرجینیا وولف و جولیان نورویچ، ما نیز میتوانیم با نگارش یادداشتهای روزانه توجه دقیقی به زندگیمان بکنیم. زنان و مردان بینهایت خلاق و معنوی و روشنفکر جهان -قدیسان، فیلسوفان، مورخان، هنرمندان، و جنگجویان-معنا را از راه این روند یافتهاند. مردم قرنهاست دربارۀ زندگیشان یادداشتهای روزانه نوشتهاند. بعضی از اینها خاطرات سادۀ آنان از وقایع روزمره هستند، ولی برخی دیگر سرمشق و نمونهای از سفر زندگی از طریق کشف سرشت حقیقی آن، دیدگاهی متحول شده نسبت به دنیا، خرد فزونییافته، و روش اتصال مهرآمیز با کل حیات شدهاند.
در میان نمونههای ایران، شاید شاخصترین نویسندهای که به روزانهنویسی و انتشار یادداشتهای روزانه پرداخته شاهرخ مسکوب است. مسکوب با دو کتاب در حال و هوای جوانی و روزها در راه، میتواند الهامبخش ما برای نوشتن یادداشتهایی باشد که میتوانند از ارزش ادبی و تاریخی بالایی برخوردار باشند.
باد هریس تاکید میکند که نوشتن فرصتی است برای جور دیگری دیدن، کشف زوایای تازه و صورتبندی تازۀ مسائل:
نوشتن شرح وضعیتی که فکر میکنیم احساس خاصی به آن داریم، اغلب اوقات میتواند کمکمان کند تا درک بهتری از اتفاق موجود به دست بیاوریم. به عنوان مثال مردی که میشناسمش هر وقت زنش موقع خروج او از خانه میگفت کت، کلاه، چتر، یا چیز دیگری لازم دارد، احساس انزجار میکرد. فکر میکرد زنش با او مثل بچهها رفتار میکند. وقتی دربارۀ این موقعیتها نوشت، متوجه شد که شاید زنش میخواسته دلسوزیاش را به او نشان دهد و خود او بوده که «حرف زنش را مثل بچهها میشنیده»-بچهای که مادرش دارد سرزنشش میکند. با این درک توانست محبت زنش را بپذیرد و از آن قدردانی کند.
و در نهایت هریس نکاتی را برای نوشتن یادداشتهای روزانه پیشنهاد میدهد:
چیزهایی را که در درون و بیرونتان میگذرد ثبت کنید.
به واکنشهای عاطفی قویتان در طول روز کاملاً توجه نمایید و آنها را یادداشت کنید.
در این واکنشها تعمق کنید و دربارۀ وضعیتها و روابطی که طی آنها این واکنشها رخ داد خوب بیندیشید.
افکار، اندیشهها، خیالبافیها، و رویاهایتان را ثبت کنید.
بکوشید خیلی ساده در رویاهایتان تعمق کنید و ببینید چه چیزی را به ذهنتان میآورند.
رویدادهایی را که حول رویاها رخ میدهند ثبت کنید و ببینید چه چیزی به ذهنتان میآورند.
رویدادهایی را که حول رویاها رخ میدهند ثبت کنید و ببینید ارتباطی با شما دارند یا نه.
طراحیها، اشعار، نقلقولها، و هر چیز دیگری را که به ذهنتان میرسد ثبت کنید.
خیالبافیها و بلندپروازیهای خود دربارۀ حال و آینده را ثبت کنید.
من معمولاً توی کلاسهای ماه نویسندگی وقتی در جلسۀ اول از اهمیت نوشتن روزانه میگویم. بخشی از مقدمۀ کتاب یادداشتهای روزانۀ شاهرخ مسکوب در کتاب در حال و هوای جوانی را با صدای بلند برای بچههای کلاس میخوانم. فکر میکنم نقل آن بخش در اینجا حسن ختام خوبی برای این مطلب باشد:
پنج شش ماه است که میخواهم نوشتن این یادداشتهای روزانه را شروع کنم. شاید نزدیک یک سال از وقتی که نوشتن «مقدمهای بر رستم و اسفندیار» را برای سومینبار شروع کردم. آن وقت مثل مردی بودم که تنگِنفس دارد و از کوهی بالا میرود. تمرین نداشتم و ندارم و نوشتن دیگر از کشتی و جفتکچارکش کمتر نیست، تمرین میخواهد. فکر کردم کمترین فایدۀ این یادداشتها آن است که ورزشی است. بهعلاوه اگر آدم چشمهای بینا داشته باشد بسیاری چیزها میبیند که شایستۀ نوشتن است. اما برای دیدن: باید به فکر آن بود و نوشتن یادداشت خود تمرینی است برای دیدن، یاد میدهد که آدم چشمهایش را باز کند. از همۀ اینها گذشته، کسی چه میداند. شاید بعد از سالها بعضی از این نوشتهها به کاری بیاید و ارزش آن را داشته باشد که به دست کسی برسد. (1342/3/31)
4 پاسخ
روزانه نویسی از 96 آغاز کردم و هروقت نیاز نیاز به آرامش دارم فایل ورد باز میکنم و اونجا مشت های گره خورده خالی میکنم واقعا حس خوبیه
چه خوب.
امیدوارم که هر روز و همیشه بنویسی و لذت ببری.