۱. برای هر روز روی کاغذ نردبانی شبیه جدولی با ۵ خانهی مربعی بکشید. از پایین به بالا ۱ تا ۵ عدد بزنید.
۲. متعهد شوید که در طول روز ۵ نوبت زمانسنج را تنظیم کنید و حداقل ۵ دقیقه بنویسید.
۳. هر بار باید دستکم ۵ دقیقه نوشت و هیچ محدودیتی برای بیشتر نوشتن وجود ندارد. برخی ۵ دقیقهها میتوانند تا ۲ ساعت هم ادامه بیابند. اما هر بار فقط یکی از خانهها را پُر کنید. یعنی اگر ۲۵ دقیقه پشت سر هم نوشتید، همهی خانهها را علامت نزنید. برای مثال اگر در اولین ۵ دقیقهی روز صفحات صبحگاهی نوشتید -که نوشتن آن حدود یکربع تا نیمساعت زمان میبرد- فقط یک خانه را پُر کنید. دلیل این کار توزیع نوشتن در طول ساعات روز است.
۴. محیطی مشوق نوشتن بسازید. سعی کنید در جاهای مختلف خانه (دفتر کار و ماشین و…) دفتر و قلم را قرار دهید. بگذارید جایجای محیط پیرامون نوشتن را برایتان تداعی کند.
۵. برای نوشتن منتظر وقت مناسب و حال خوب و سکوت و آرامش نباشید. وقت بدزدید. در میان گرفتاریهای روزمره، از مهمانی گرفته تا جلسات کاری، سرقت ۵ دقیقه وقت کار دشواری نیست.
۶. نوشتن را آنقدر به تعویق نیندازید که مجبور شوید در آخر شب تمام ۵ دقیقهها را پشت سر هم بنویسید. هدف، تبدیل تمام بخشهای روز به وقت مناسبی برای نوشتن است.
۷. از ارزیابی نابهنگام نوشتهها دست بپرهیزید. حتا اگر تمام نوشتههایتان را دور بریزید باز هم ضرر نکردهاید. این تمرین کمک میکند تا فاصلهی مغز و دست شما بهتدریج کمتر شود و با وضوح بیشتری ایدههایتان را روی کاغذ بیاورید.
۸. در ۵ دقیقهها میتوانید بخشهایی پروژههای نوشتاریتان را پیش ببرید، اما اگر هیچ ایدهیی ندارید، بهترین کار آزادنویسی است.
آداب آزادنویسی:
- با هر ابزاری میتوانید بنویسید. بهتر است بهطور متناوب از قلم و کاغذ و ابزارهای الکترونیکی استفاده کنید.
- بداهه بنویسید.
- بیوقفه بنویسید.
- اگر حس میکنید هیچ چیزی برای نوشتن ندارید همین موضوع را به بهانهیی برای شروع نوشتن تبدیل کنید.
- وقتی موضوع تازهیی به ذهنتان رسید موضوع قبلی را ادامه ندهید؛ حتا میتوانید برخی جملهها را نیمهکاره رها کنید.
- خودسانسوری مخل آزادنویسی است. از نوشتن هیچ چیزی امتناع نکنید؛ بعد از نوشتن میتوانید کل متن یا هر بخشی از آن را که نمیخواهید از بین ببرید.
- از تکرارینوشتن نپرهیزید. شما میتوانید هزاربار یک موضوع را تکرار کنید.
- تا میتوانید بیشتر و سریعتر بنویسید تا منتقد درونتان ذهن فرصت ویرایش نیابد.
- نگران غلطها نباشید. در این مرحله از هر ویرایشی بپرهیزید.
- ممکن است در پایان یک نشست نوشتاری هیچ ایدهیی نصیبتان نشود، اما این نباید دلسردتان کند. آزادنویسی نوعی فیزیوتراپی قلمی است. شما آزادنویسی میکنید تا برای پروژههای نوشتاریتان ورزیده بشوید.
۹. پس از هر ۵ دقیقه یک خانه از نردبان را با ضربدر علامت بزنید. در پایان روز نردبان پیمودهشده را بچسبانید روی دیوار یا در پوشهیی آرشیو کنید. دیدن جدولها پُر شده سبب میشود با انگیزهی بیشتری به این تمرین ادامه بدهید.
۱۰. اگر میخواهید پایبندی به این تمرین را افزایش بدهید، پس از نوشتن هر پنجدقیقه، به خودتان پاداشی فوری بدهید. این پاداش میتواند آوردن لبخندی ساده بر لب، نوشیدن چای، کمی تحرک بدنی یا هر چیز دیگری باشد. مهم این است که بلافاصله این کار را انجام دهید و تمرین نوشتن و دریافت پاداش را به هم گره بزنید. با این کار پنجدقیقهها را در مغز خودتان به کاری خوشایند تبدیل میکنید و پس از آن مغز شما نه تنها از انجام تمرین سر باز نخواهد زد بلکه هر روز با اشتیاق بیشتری شما را به انجام این کار سوق خواهد داد. (دربارهی اهمیت پاداشدهی در کتاب «عادتهای خرد» از پرفسور بی جی فاگ بیشتر بخوانید.)
+ نردبان خواندن: عین همین فرایند را هم میتوانید برای مطالعه تکرار کنید.
40 پاسخ
متن صبا مددی خیلی گشنگ بود. عالی بید👌😍🌹
آدم سر ذوق میاره واسه اینکه نردبان نویسندگی را تجربه کند.
عالی بود شما بی نظیرید
محبت دارید.
چقدر این متن بامزه و شیرین نوشته شده بود
ایده فوق العاده خوبی بود حتما اجراش می کنم
صبا جان متنت بسی زیبا بود
من از شما بابت چفت و بست کردن و تخته و میخ کردن این نردبان محکم، و رشدآوری بینظیرش، تشکر میکنم.
چقدر لذت بردم از این نوشته عزیزجان. یک قسمت هاییش شبیه حرف های خودم، شبیه اصطلاحات دور از جان نوشته شما، پرت و پلای خودم که دوستشان دارم. بیشتر چیزی نمیگم تا طعمش متن رو مزه مزه کنم خوشکل بود.
ما از زمینهای خاکی ۵تا ۵دقیقه شروع کردیم😂 و حالا به زمین چمن رسیدیم. زیاد زیاد مینویسیم بد و خوبش هم فرقی نمیکنه. مهم همینه که حالمون با این تمرینا خیلی خوبه. این برگشت به زندگی رو تا ابد مدیون استاد عزیزمون شاهین کلانتری هستیم
استاد فرصت نشده از تون به خاطر این همه انگیزه دادن وامید تشکر کنم.من دوساله که قدم به قدم با چالش های شما پیش میرم، از خودم راضی هستم، چون خیلی چیزها یاد گرفتم.می دانم نوشتن، یعنی زندگی، یعنی صبر، یعنی رسیدن، یعنی نرسیدن وهمه وهمه را مدیون شما هستم.من دراین دوسال بیشترین کتاب ها راخواندم، با بهترین کتاب ها ونویسنده ها آشنا شدم، حتا فکر نمی کردم روزی داستان های کلاسیک بخوانم.الان مشغول خواندن کتاب ابله هستم.هرکتابی که گفتید را خریدم، دیگر کتاب لباس،دکور،طلا وهمه چیزم شده واین آگاهی را مدیون شما ومدیون کرونا هستم😊برای شما تابلو طنزنقاشی کشیدم که نمی دانم به چه آدرسی پست کنم، می خواستم آنرا درسمینار تقدیمتان کنم که نشد.اگر آدرسی به من بدهید برایتان می فرستم.این روزها کلمات جوری دیگر به من نگاه می کنند، انگار عاشقم شده اند.❤️ومن همه ی اینها را از راهنمایی های شما می دانم.عمرتان باعزت وسلامت وپایدار بمانید
ذوق و همت شما تحسینبرانگیزه خانم موعودی عزیز.
ضمن تشکر از خانم صبا مددی، نکته ای که من متوجه آن شدم این بود که ذهن نویسنده بسیاری از مطالب متنوع و شاید نامربوط به شکلی منجسم در متن گنجانده شده است.
من این روزها درگیر بیماریام.
با این نردبان نویسندگی همراه شدم و خیلی کوتاه مینویسم من خودم را در یگ چالش قرار دادم
حتمن نتیجهاش را به صورت مقاله در سایت منتشر خواهم کرد.
صبا جان من هم امشب یه شروع چندینباره طوفانی داشتم. یک پست واژه قربانی کردم. تا چه پیش آید بعد
برای نابودی نیامده بود
نیامده بود انتحار کند
میخواست درد کسی را بگوید
اما از درد بهخود پیچید
سوخت، تکهتکه شد
هرتکهاش به گوشهای پرتاب شد
این درد در تنگنای واژه نمیگنجید
واژه قربانی شد.
لیلا ناصری
بسیار از خواندن مطلب شما درباره نردبان نویسندگی لذت بردم. این قدرت جادویی قلم است که مارا باهم آشنا میکند تا کنار هم به لذت بخش ترین کار دنیا بپردازیم. ای کاش صبای عزیز در تلگرام هم این چالش را برگزار میکردی تا همه دوستان بتوانند با تو در بالارفتن و آفت وخیز همراه شوند.
بسیار از خواندن مطلب شما درباره نردبان نویسندگی لذت بردم. این قدرت جادویی قلم است که مارا باهم آشنا میکند تا کنار هم به لذت بخش ترین کار دنیا بپردازیم. ای کاش صبای عزیز در تلگرام هم این چالش را برگزار میکردی تا همه دوستان بتوانند با تو در بالارفتن و آفت ونیز همراه شوند.
سلام منم به چالش صبا خانم پیوستم و امروز روز هفتم است
ساق السون استاد کلانتری
ساق السون صبا خانیم
استاد جان سلام
نصفه شب وقتی توی سایتتون میگردم خیلی چیزها به ذهنم میاد اما یکیشون که خیلی قوی هست و مدام در تعقیب و گریز من هست افکار ضعیف و سست عنصرم هستن حس میکنم هیچوقت نمیتونم به خوبی شاگردهاتون باشم، حس میکنم متن های من نوشته های من افتضاح هستند، افتضاح تر از هر نوشته ای که فکرش را بکنید و این مسئله دست از سرم برنمیدارد😞 بنظر شما استاد بزرگوار راهی برای خلاصی از این وضعیت بنده هست؟؟
هربار که دست به قلم میزنم و مینویسم از نوشته هایم خجالت میکشم و شکاف عمیقی بین من و نوشتن ایجاد میشود…
سلام نگین جان
ما همه افتضاح شروع میکنیم و هیچ گریزی از این نیست.
تو زمانی میتونی واقعن تو مسیر هنر قدم بذاری که از افتضاح بودن نوشتههات نترسی.
گاه قیلیب گاه قیلمی ین یری جهنم ددی.نماز را میگم .استاد سلام بعرض برسونم که منم شدم اون طفلی که از نخواندن نماز در عذاب باشد.من هم خیلی وقتها این پله ها را هی بالا و پائین میرم.اصلا این لامصب قلم سرشو پائین که انداخت همش دوست دارد چهار نعل اسب اشو برونه.دیگر متوجه نیست که مغز من نباشه و مطلب و مثل ارزن جلوش نریزم در جا میزنه .اصلن توجه ندارد.خلاصه بعرض برسونم که خیلی از اون نردبانی را دارم وراه پله هاشو با ضربدری به دوخته ام .دقیقن بگم که فکرم بازتر شده و همیشه دعایتان میکنم.بیشتر نمیخواهم وقت شریفتان را بگیرم.ایمیلم را مینویسم ولی مراجعه نمیکنم متاسفانه
سلام خدمت استاد و صبای عزیز
بسیار لذت بردم عاااالی بود این روزها هم خستگی و هم استرس زیادی دارم وصدالبته حسنی درونم هم بسیار فعال اما باشرکت در کلاسهای مدرسه و در جوار دوستانی چون شما و خواندن و شنیدن متنهای زیبای شما شارژ میشم.
خوبه که هستین🙏❤️
عالیه استاد ؛ موفق شدم از نردبان نویسندگی یک گام بالا بروم .
اگه براتون امکان داره چند ایده برای نوشتن بدهید .
درود نازنین زهرا جان
تو این سایت میتونی هزاران ایده برای نوشتن پیدا کنی. کمی توی سایت بچرخ.
سلام و درود و سپاس
یادم میآید در اوایل مشق نردبان نویسندگی، پلهها را از بالا به پایین میآمدیم و الان از پایین به بالا میرویم. براستی چرا؟
به این پرسش اندیشیدم و گمانم پاسخش را بهدرستی یافته باشم. در ابتدای راه نوشتن، معمولا فرد سالک، در هر سطح نویسندگی که باشد، آثار خود را اگرچه یک نالهنامه بیدروپیکر خطاب به مخاطب خاص غروبهای غمانگیزش باشد، شاهکاری اصیل میپندارد که مثالش را تاکنون هیچ بشری نیاورده. گاهی که یک پله بالاتر میرود، گمان میکند لایههای بالاتری از عرفانِ نوشتن را درنوردیده و بهگونهای پیامبرمابانه نوشتهی مقدسش را در صندوقچه اسرار پنهان میدارد تا در این طیطریق از نفَسِ بد شروران در امان بماند. اما مدتی که از شروع نوشتن میگذرد، درمییابد که نوشتهاش چندان هم وحی مُنزَل نبوده و نمونههای بسیاری از آن در سطح جهان یافت میشود. فلذا گامبهگام از نردبان توهم نویسندگیاش پایین میآید و در نوشتن نوشتاری اعجازگونهتر میکوشد. هر پله را که پایین میآید، گویی خستگیِ کولهبارِ توهمِ بهترین بودن و یا «بایدْ بهترین بودن» از تنش بهدرمیرود و با خاطری آسودهتر، تفریحگونه به قلمفرسایی میپردازد. پس از طی مراحلی توهمش بکلی ازبینمیرود و خود را پای نردبانی بس بلند با گردنی روبهفراز در حال تماشای آخرین پله میبیند. مینشیند، نفس راحتی میکشد و پس از نوشیدن فنجانی چای، با قلم و کاغذی در دست مسیر صعود را دوباره آغاز میکند. این بار تفریحگونهتر اما متعهدتر و نویسندهتر. بیشتر از پیش میآموزد و مینویسد و کمتر از پیش نوشتههایش را میپیراید. در این مسیر قلمش مثل جویباری روی کاغذ، روان شدهاست و دیگر خبری از واژههای وزین (پُروزن) و پربار (حجیم) سابق نیست که نیست (بهتر که نیست). بارش سبُک شده و قلمش خلاقانه با واژههای لطیف و لغزشی نسیمگونه کاغذ را مینوازد. هرروز سبکبارتر چون برق و باد از پلههای نردبان نوشتن بالا میرود و درمییابد که راهی است بس دراز. پس هرچه سبکبارتر، سبکبالتر.
اینها گوشهای از درسی بود که در فراز و نشیب نردبان نویسندگی استاد شاهین کلانتری یادگرفتم.
نسیم آرامش بر روزگارش وزان باد.
لیلا ناصری
یک دنیا سپاس و تشکر از شما استاد عزیز بابت این آموزش ها و راهکارهای سودمندی که با ما به اشتراک میزارید
خدا بهترینها رو نصیبتون کنه
همیشه دعاگوی شما هستم
از لطف شما سپاسگزارم.
سلام میخواستم اگه زحمت نیست در مورد نویسندگی در مورد یک شهر مطلب بزارید میخواستم طوری بنویسم که ادمهای اون شهر دوست داشته باشند اون مطلب رو بارها و بارها بخونند با تشکر مهدی محمدی نژاد از تبریز ویدیو tabrizvideo.ir
عالی است استاد، بالاخره موفقشدم از یکی از نردبانهای نویسندگی بالا بروم. این نردبان بیشتر مسیر صعود را یادآور می شود.
چرا که برای من کار در 5دقیقه تجربه خوبی را به دنبال نداشت.
چقدر عالی. تبریک میگم.
این نردبان مسیر موفقیت در دنیای نویسندگی است!
زنده باد. دقیقن.
لطفا تعدادی موضوع معرفی کنید جهت تمرین
سلام ابراهیم عزیز
این سایت پر از موضوع برای تمرینه.
لینک زیر رو باز کنید:
تمرین نویسندگی
نوشتن را باید نفس بکشیم و تبدیل به سیستمی برای زنده ماندن ما شود ممنون که با خلاقیت در این مسیر کمک مان میکنید من که خودم را مدیون شما میدانم بابت محتواهای مفید و کاربردی در سایت، تلگرام و اینیستاگرام
سپاسگزارم از مهرت علیرضا جان.
خیلی جالبه این روش نردبانی، متاسفانە من بخاطر فوت مادرم انگیزەی هیچی ندارم، چە پیشنهادی برام دارین استاد کلانتری؟
روحشون شاد. تسلیت میگم.
صفحات صبحگاهی هم بنویسید.
نوشتاردرمانی و برونریزی ذهنی رو جدیتر بگیرید.
میتونید کتاب رنج و التیام رو هم بخونید.
تمرین 5 تا پنج دقیقه و 10 تا ده دقیقه، هردو به این دلایل که ددلاین دارن یعنی بازه زمانی مشخص، و در طول روز پخش میشن، بسیار مفید هستن. تنها برای همین بازههای زمانی کوچک هم برنامه ریزی نیازه تا بهترین استفاده رو از این تمرین ببریم.
نردبونهای قبلی شما از بالا به پایین بود ولی بازم باعث ترقی و صعود میشد اما حالا بهتر شده.😊🌹
درود مجتبی جان
ارادتمندم.
خیلی عالی و شده به جای ده دقیقه نیم ساعت مینویسم و متوجه زمان هم نمیشم.