خودخاسته محبوس این مثلثم:
پیادهروی-نوشتن-خاندن
اما برای گریز از اهمالکاری همیشه یک ضلع مثلث را کنار مینهم و
پیادهروی و نوشتن را میاندازم به جان هم.
چرا؟
مگر شما هزار بار با خاندن از زیر نوشتن در نرفتهاید؟
پیادهروی و نوشتن اما هر دو به یک اندازه اهمالبرانگیزند.
هنگامهی طفلانگیْ مادرغلام* تهدید میکرد: «اگه غذاتو نخوری میدم پیشی بخوره.»
حالا پسرغلام اینطوری خودش را به نوشتن وامیدارد:
«یا پیادهروی یا نوشتن، هیچراه دیگهیی نداری.»
تنبلِ درون کارش را بلد است، تعادل ایجاد میکند.
*«مادرِ گلمِ» تحریفشده در طول زمان (توی خانهی ما البته).