ایده یابی برای نوشتن

فهرست موضوعات تحریک‌آمیز!

می‌نشینی پشت میز و می‌خواهی نوشتن را آغاز کنی؛ اما می‌ببینی از تمام آن شور و انگیزه‌ای که گهگاهی سراغت می‌‌آید خبری نیست. چه اتفاقی افتاده؟ چرا چیزی تو را برای نوشتن تحریک نمی‌کند. چرا از آن همه موضوع جذابی که تو را به نوشتن واداشته‌اند خبری نیست؟

اغلب اوقات برای رهایی از چنین وضعیتی به چیز ساده‌ای نیاز داریم که من نام آن را گذاشته‌ام: فهرست موضوعات تحریک‌آمیز من؛ فهرستی از موضوعات و مفاهیم مختلفی که مثل صفحۀ نُت برای یک نوازنده، حین نوشتن باید پیش چشم ما باشد.

مثلاً من فهرستی از ده پانزده تا موضوع مختلف دارم که فقط یک نگاه به آن‌ها کافی است که حتی در حال احتضار هم، برای وبلاگم جستار تازه بنویسم!

همین الان هر کسی می‌تواند بنشینید و سیاهه‌ای مفصل از ده‌ها و صدها موضوع مختلف را ردیف کند روی کاغذ؛ اما اینکه این موضوعات، در عمل و به صورت بلندمدت، محرک او برای نوشتن باشند چندان تضمیمن‌شده نیست.

اصولاً رسیدن به چنین فهرستی چندان که به نظر می‌رسد ساده نیست. کار کردن می‌خواهد، مدت‌ها سروکله زدن با تولید و توزیع محتوا و خودشناسی و مطالعه و از این قبایل!

فهرست تحریک‌آمیز شما!

شاید این سوالات تا حدی در کشف موضوعات تحریک‌پذیر شما موثر باشند:

عناوین مقاومت‌ناپذیر

وقتی در وب، شبکه‌های اجتماعی یا کتابفروشی پرسه می‌زنید، چه عناوینی بیش از همه توجه شما را جلب می‌کنند؟ طوری که همان لحظه روی آن‌ها کلیک می‌کنید یا یک کتابی را برمی‌دارید و ورق می‌زنید؟ (البته جز مواردی که به امور سرّیه مربوط می‌شوند!)

افراد مهم

چه افرادی هستند که حتی شنیدن نام آن‌ها شما را سر ذوق می‌‌آورد؟ آن‌ها در چه زمینه‌هایی فعالیت می‌‌کنند؟ چه می‌گویند و چرا برای شما جذابند؟

کلمات شما

گرنت کاردون می‌‌گوید، من دوست دارم آن‌قدر محتوا تولید و منتشر کنم تا در سرتاسر جهان نام من مترادف کلمۀ «فروش» باشد.

دوست دارید در چه زمینه‌ای ‌به متخصصی سرشناس تبدیل شوید؟ دوست دارید اسم شما مترادف چه واژه‌هایی باشد؟

ایده یابی برای نوشتن

برخی از موضوعات تحریک‌آمیز من:

من با نگاهی به موضوعات تحریک‌آمیز زیر، دستم به قلم می‌رود:

نوشتن و نویسندگی

توسعه فردی

گسترس فرهنگ مکتوب

خلاقیت

کتاب و کتابخوانی

بهمن فرسی

آنتون چخوف

تولید و توزیع محتوا

وبلاگ نویسی

یادگیری و آموزش

عشق

آینده

و…

 

خب، همین الان تحریک کردن خودتان را شروع کنید!

 

چند پیشنهاد برای مطالعۀ بیشتر: مدرسه نویسندگی | نقشه راه نویسندگی | تولید محتوا | کپی رایتینگ | معرفی کتابشعر | ویرایش و ویراستاری

شاهین کلانتری در مدرسه نویسندگی | تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

18 پاسخ

  1. سلام ممنونم از این سایت
    من میخوام یه چیزی بنویسم ولی نمیدونم رمان بنویسم یا چی
    لطفا غیر از رمان چند تا ایده بگید❤

  2. سلام خسته نباشید
    ببخشید من از بهار پارسال از روی کنجکاوی شروع به خوندن رمان کردم. بعد از چند ماه کم کم به نوشتم علاقه پیدا کردم و شروع به نوشتن کردم و موفق هم بودم…
    میخواستم راهنماییم کنید که برای یادگیری بیشتر و شروع نوشتن یه رمان خوب بغیر از مطالعه کردن از چه چیزی استفاده و به کی مراجعه کنم…
    ممنون🌹

  3. بعضی وقتهاواقعاگیره موضوع مناسبم نوشتن راحتره اگه موضوع پیدابشه

  4. سلام استاده محترم،من ازاون موقعه ایکه یادم میادنویسندگی میکردم اماواقعاهیچکی منوتشویق نکردمتاسفانه الان ۳۳سالمه تازه میخوام یه کتابی چاپ کنم اونم فقط وفقط به اراده خودم

    1. زنده باد
      با قدرت ادامه بدید.
      الان برای شروع در سن بسیار مناسبی هستید.

  5. سلام استاد گرامی
    در حال حاضر 17 سالمه از 13 سالگی شروع به نوشتن کردم از طرف خانوادم و همین طور معلم های ادبیاتم خیلی تشویق شدم و در این زمینه توی مسابقات هم رتبه ی شهرستانی و استانی اوردم واقعیت خودم به نوشتن خیلی علاقه هم دارم اما راهنمایی ندارم که کمکم کنه
    من برای نوشتن خیلی ادبی می نویسم و چند تا ازم انتقادم شد و برای موضوع چیزی که خیلی خوب می تونم بنویسم چیزهایی هست که با طبیعت در ارتباطه می خواستم کمکم کنید متشکرم .

    1. سلام الهه جان
      خوشحالم که اینجایی.
      برای خوب نوشتن باید عادت نوشتن رو در خودت شکل بدی.
      این مطلب رو بخون:
      صفحات صبحگاهیاگر انجام دادی، بعد چند روز از نتیجۀ کار برام بنویس حتما.

  6. سلام استاد ضمن عرض سلام وخسته نباشید برای تمام زحماتتون من سوالی دارم که البته ربطی به این متن نداره ولی خیلی ذهنمو درگیر خودش کرده.
    من برای خودم برنامه ای ترتیب دادم برای نوشتن وخواندن وبه خانواده ام هم اطلاع دادم که فکر کنند من شغل دارم واین ساعات سر کارم،ولی مدام مزاحم کارم میشن و وقتی هم می گویم کار دارم می گویند چه کاری جز نوشتن؟(طوری که انگار بیهوده ترین کار جهانه)ماباهات کار داریم وکار ما واجب تره!درصورتی که اینطور نیست!یا وقتی که می خواهند من راصداکنند می گویند زهرا که توی کماست!ولش کن!(چون وقتی می نویسم غرق در نوشتن می شوم)
    من چیکار باید بکنم تا به کارم احترام بگذارند؟درحالی که من کلمه ی نوشتن را حتی مقدس به زبان می اورم واحترام زیادی بهش میگذارم.ممنون می شم کمکم کنید.

    1. سلام زهرا جان
      چاره‌ای نیست جز اینکه بهشون بی‌توجهی کنی.
      مهم رضایت شخصی خودته.
      بنابراین لذت ببر از کارت و ادامه بده.
      توی پادکستی که بزودی میذارم رو سایت سعی میکنم دربارۀ دغدغۀ تو بیشتر بگم.

    2. زهرا جانم … کما که بد نیست ،
      چه آدم هایی که کما رفتن و به خدا ، مالک کلمات نزدیک تر شدن !
      دوست خوبم ، کما ی درون زیباست ؛ اینکه باعث میشه خودت رو بشناسی یا با کلمات عشق بازی کنی …
      درسته ، حرف های سرد آزار دهندس ولی بیا سعی کنیم اونها رو روی بخاری خودمون ، گرم کنیم .
      عزیز دلم ، عشقت به کارت پایدار ♡

    3. سلام.بهتره خانوادتون رو توجیه کنید تا اونها هم برای کارتون احترام قائل بشن.
      من هم مثل شما موقع کتاب خوندن البته تو کما به سر میبرم.
      و اوایل خانواده ناراضی بودن.
      ولی در ادامه توجیهشون کردم و اونها الان افتخار میکنن….

      پس شما که اهل نکشتن هستید حتما بلدید چطور خانواده را رام کنید.
      موفق باشید

  7. با سلام خدمت شاهین عزیز
    خیلی سال های پیش در مجله readers digest یک نوشته دوپاراگرافی خواندم با عنوان
    fifty things I want to do before I die
    نویسنده همین نکته رو مورد تاکید قرار داده بود .
    نوشته بود وقتی به موضوع یا کاری که برایتان جالب است برخورد کردید
    آنرا در یک دفترچه بنویسید
    و بتدریج برای اجرایی کردن آن کار یا خواسته برنامه ریزی کنید
    مثل ورزش خاص
    نقاشی کردن
    نویسندگی
    بازیگری یا هرچیز دیگر
    و خاصیت آن این است که
    مواقعی که کاری برای انجام دادن به ذهنتان نمی رسد
    می توانید به آن رجوع کنید
    و یکی از کارهای مورد علاقه تان را انتخاب و انجام بدهید
    و به قول شما یک موضوع را انتخاب کنیم و بنویسیم .

    1. سلام پرویز
      مرسی که به کامنت خوبت این پست رو کامل‌تر کردی.

  8. تو اینترنت و تو فهرست موضوعات مورد علاقه ام، یکی از آدمای مهم و تحریک آمیز که اشتیاق نوشتن درباره اش رو دارم، خود شما هستید آقای کلانتری … اسم شما و وب سایت تون بطور کلّی برای من تداعی کننده و سوق دهنده به سمت فعل «نوشتن»، «تولید محتوا» و «رشد و پیشرفت شخصیه»
    دوست دارم شما رو به دیگران معرفی کنم …

    * یک چیزی که درباره اش مطمئنم اینه که شما به من و مخاطب هاتون یاد می دید که «نوشتن»، قدرته.
    با نوشتن، روش درست و شفاف فکر کردن رو یاد می گیریم …

    1. درود امیر عزیز
      تو یکی از بهترین دوستان من هستی.
      و همیشه خوشحال میشم از خوندن کامنت‌ها خوبت.
      امیدوارم که بتونی با قدرت نوشتن زندگی خودت رو بهتر و بهتر کنی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *