همینکه شیفتهی شعرهای مسعود احمدی شدم و کنجکاوانه نامش را گوگلیدم دیدم همین یکسال پیش جهان را ترک گفته و چه تلخ، در اثر تصادف و ضربهی مغزی، با رنجبردن در خانه و آسایشگاه تا مرگ.
احمدی در «برای بنفشه باید صبر کنی» مینویسد: «امروز را به فردا نمیدهم و این بیداری تلخ را به خوابی شیرین»
و این پرسش بزرگیست دربارهی زیستن و نوشتن:
بیداری تلخ را ترجیح میدهی یا خواب شیرین را؟
در پی نوشتنی هستم که از رهگذر آگاهی از تلخیهای بیداری راهنمای بودوباشی شیرین باشد.
3 پاسخ
چقدر خوب گفته بود واقعا باید بیداری تلخ و انتخاب کنیم تا خودمون به بیداری شیرین تبدیلش کنیم همه چی با عادت درست خوبه چه نوشتن چه هر چیزه دیگهای
هربار با خوندن یادداشتهاتون شگفتزده و غرق لذت میشم استااااد جان. واقعا بیدار شدن و بیدار موندن درد داره و این درد لذتبخش و اعتیادآوره
سپاس فاطمه جان