اگر سالی یک عادت بد را ترک کنیم، کم کم به آدم کاملی تبدیل خواهیم شد.
توماس د کمپیس
اغلب ما هر روز به شکلی گند میزنیم توی زندگی خودمان. بیشتر اوقات هم بعد از هر اتفاق تلخ تصمیم میگیریم دیگر از دفعۀ بعدی دست خودمان را داغ بگذاریم و دیگر آن کار اشتباه را تکرار نکنیم:
از دفعۀ بعد دیگر جواب تلفن فلانی را نمیدهم
بار دیگر که گرسنهام شد دیگر از این فستفودهای آشغالی نمیخورم
اینبار که استرس داشته باشم دیگر سراغ موبایلم نمیروم
دیگر به خاطر لذت گپ زدن با عمۀ شوهر عمهام شروع کارم را به تاخیر نمیاندازم
تمام تلاشم را میکنم که دیگر به تمام قولها و تعهداتم پایبند باشم
و…
اما تلخی ماجرا میدانید کجاست؟ ما باز همۀ این کارها را تکرار میکنیم. و در نتیجه خیلی بدتر و بیرحمانهتر خودمان مشغول سرزنش خودمان میشویم:
تو بیعرضهای
تو هیچ ارادهای نداری
تو به درد لای جرز دیوار هم نمیخوری
و …
اما چه باید کرد؟
من هم مثل شما. فرمول مشخصی هم برای این کار ندارم. اما چون گِل نامرغوب مرا با امید سرشتهاند(!) بعد از هر خرابکاری باز تصمیم میگیرم حرکتی بزنم و جلوی ضرر را بگیرم، چون شما میگویید جلوی ضرر را از هر جا بگیری منفعت است.
چارۀ کار به نظرم این است که باید پیش از هر چیز جلوی فراموشی را بگیریم. چون مشکل دقیقاً همینجاست؛ مثلاً تصمیم میگیریم هر روز قدری برای مطالعۀ کتاب مهمی وقت بگذاریم، اما بعد از مدتی میبینیم باز از آن کتاب دور افتادهایم. اما اگر هر روز اهمیت این موضوع به ما یادآوری بشود چه.
پس باید به سازوکاری برای یادآوری دائمی برسیم.
من جدیداً برچسبی روی لپتاپهایم در خانه و دفتر چسباندهام با این مضمون:
به محض باز کردن لپتاپ باید این 8 فایل ورد را هم باز کنی:
کتاب سال (آزادنویسی و روزنوشتهها)
به یادت بیاور که
ریزنوشتهها
همۀ این فایلها را هم توی فلش سیاه و زمختم در پوشهای با عنوان «کار» ذخیره کردهام.
البته که اینطور نیست همزمان روی همۀ فایلها کار کنم. اما باز کردن آنها به من یادآوری میکند که من باید به آنها توجه کنم.
برگردم به اصل مطلب، حرفم دربارۀ یکی از فایلهاست:
به یادت بیاور که…
من توی این لیست هر روز چیزهایی را مینویسم که دیگر مایل به تکرار آنها نیستم، تصمیمهایی را ثبت میکنم که برای انجام آنها مصمم هستم و به خودم برای بعضی چیزها تذکر میدهم.
توی این لیست سادهترین و پیچیدهترین چیزها را میتوانید در کنار هم ببینید.
مثلاً مینویسم:
به یادت بیاور که در روز سی مهر فلان ساندویچ بد را خوردی. دیگر حتی اگر از گرسنگی در حال مرگ هم بودی غذای بد نخور. گرسنگی بهتر است.
به یادت بیاور که دهم آبان در فلان جلسه از شدت ملال میخواستی گلدان را دو نیم کنی و بکنی توی حلق خودت و رئیس جلسه. پس تا حد امکان از حضور در جلسات امتناع کن.
به یادت بیاور شب یازده آذر توی ترافیک کلافه شدی و نیم ساعت تمام توییترت را چک کردی و تمام زباله و زهر عالم را ریختی توی سر خودت. آدم سالم توی توییتر ذهنش را خسته نمیکند.
و از این قبیل…
این از فایل خام «به یادت بیاور»:
شاید این فایل شما را تا حدی از تکرار اشتباهاتتان دورتر کند. خدا را چه دیدید، شاید این فایل بعداً که مفصلتر و کاملتر شد، به درد انتشار هم خورد. پس سعی کنید با جزییات بنویسد. از حواس پنجگانهتان بهره بگیرید. و هر روز این فهرست را پیش چشمتان داشته باشید.
8 پاسخ
چشم، استاد. فایل رو دانلود کردم و توی ورد پینش میکنم. الان که بهش فکر میکنم چیزی که بیشتر از همه باید به یادم بیاد اینه که زبانم رو تقویت بکنم.
پگاه، به یاد بیار که زبانت را تقویت کنی. باید هر روز بخوانی و بنویسی. اشکالی ندارد اگر معنای خیلی از کلمات را نمیدانی، علاقهات به زبان تو را پیش خواهد برد.
به یاد بیاور که چه احتیاجی به نوشتن هزارکلمه تایپ روزانه داری. به یاد بیاورم که چگونه باعث میشود آدم صبورتر و باارادهتری باشی.
و…
مرسی استاد. ممنونم. ممنونم. ممنونم.
زنده باد پگاه عزیز.
سلام
من الان چند وقتی هست که به استعداد نویسندگی ام شک کردم و اصلا مثل اول شوق و ذوق ندارم چیکار کنم؟
کتاب بخون عزیز
یه کتاب خوب میتونه خون تازهای به نویسندۀ درون تو تزریق کنه.
سلام آقای کلانتری عزیز
بالاخره سایتم رو زدم و شروع به نوشتن کردم.
ممنون ازین همه انرژی مثبتی که میدین و تشویقهایی که تمومی نداره.
mostafamohamadi.com
سلام مصطفی جان
تبریک میگم بهت.
سایت خیلی زیبا و خوبی داری.
تو بخش دوستان من بهت لینک دادم.
بیشتر به روز کن سایتتو.
سلام البته یکی از راهکارها میتوانه همینی باشه که شما نوشتید و به نظرم گاهی خیلی هم خوبه اما من دو تا راهکار دارم یکی اینکه هر وقت زمین خوردم دوباره بلند شم یعنی خیلی خودم را شماتت نکنم درد و هزینه اش را پرداخت کنم و دوباره ادامه بدم زمین خوردن و اشتباه کردن جزئی از اشتباه هستی، دوم اینکه شاید بهتر باشه دلیل ریشهایش را پیدا کنیم و حل کنیم یعنی مسلما ما درونی خیلی خیلی هوشمندتر از چیزی هستیم که فکرش را میکنیم بنابراین اگر دلیلی پشت این اشتباهات عمدی درونی باشه اون چیه؟ پاسخ به این سئوال زمانبر و سخت هست اما به شما کمک میکنه درونی اشتباهات کمتری را تکرار کنیم مثلا برای شخص من در جاهای مختلف پاسخهای مختلفی هست، گاهی میخوام با دیگران ارتباط برقرار کنم و نمیتوانم و از طریق اشتباهم این کار را میکنم گاهی میخوام به خودم ثابت کنم اگر زندگی بهتری ندارم بخاطر اینه که من آدم ناقصی هستم و اشتباه زیاد میکنم و از این طریق حال خودم را بگیرم و از طرفی خیالم راحت شه که نداشتن زندگی کامل بخاطر نقص من هست و تحت کنترل من هست و احساس نداشتن کنترل به موجهای زندگی را سرکوب کنم. به این کار میگند روانکاوی.
درود لیلا جان
چه خوب.
از تحلیلت خوشم اومد.
خیلی خوبه که تو انقدر خوب میتونی افکارت رو بیان کنی.