بشنوید:
- تفاوت پشت صحنه و روی صحنه
- رازگشایی با تکرار
- دیالوگ آنافورایی
- موضوعی برای تمرین نوشتن: چون…
دو نمونه آنافورا
چون خاک
چون خاک آرام نشین
بر همهی کتابهایم
همهی فکرها، همهی کارها و کاغذها.
چون خاک آرام نشین
بر سطح صاف همه شعرهایم
همه خیالها، همه روزها و آرزوها.
چون خاک آرام نشین
بر لبهی مضرس عشق
بر پیشانی خمیدهي اندوه
و بر تمامی تن من که عاقبت از آن توست
که همیشه دلتنگ توست.
©️ از کتاب «ایدههای شعری | برای شاعرانی که خواهند آمد»، مراد فرهادپور، نشر رد پا
دوستم باد
دوستم خورشید
دوستم خاک
دوستم امروز و فردا
دوستم همه چیز
و دوستم هیچ چیز
©️ از کتاب «آب و آفتاب»، بیژن جلالی، نشر رز
اطلاعات لازم برای شرکت در جلسات آیندهی وبینار رایگان زبانآور:
وبینار روزانهی زبانآور
12 پاسخ
چون برف، سرد و پاکی
چون برف، بی صدا به تنهایی ام سرک بکش
چون برف، ناغافل هویدا شو
چون برف ،آرام بیا تا مبادا صدای قدم هایت به گوش اغیار برسد
چون برف ،به یکباره بر پشت پنجره بیا
چون برف، عادلانه ببار و وجودت را به همه ارزانی کن
چون برف ،تحول را به دنیای تکراری بیاور
چون برف، سکوت را به هیاهوی بیهوده دنیا هدیه کن
چون برف ،بر گونه هایم بنشین
چون برف، ردپای محبت را بر خود جای بگذار
چون برف، مسیر نفرت را ببند
چون برف، امید چشم های منتظر باش
چون برف،بگذار آسمان دل بگرید
چون برف، گاه گاهی به دنیایم سرک بکش
چون برف سرد و پاک و سپیدی .
چون برف بی صدا به تنهایی ام سرک بکش.
چون برف ناغافل هویدا شو.
چون برف آرام و بی صدا بیا تا مبادا صدای قدم هایت به گوش اغیار برسد.
چون برف بر پشت پنجره بیا.بیا و دلم را غافلگیر کن.
چون برف عادلانه ببار.وجودت را به همه ارزانی کن.
چون برف تحول را به دنیای تکراری بیاور.
چون برف سکوت را به هیاهوی بیهوده دنیا هدیه کن.
چون برف بر گونه هایم بنشین.
چون برف رد پای محبت را بر خود به جای بگذار.
چون برف مسیر نفرت را ببند.
چون برف امید چشم های منتظر باش.
چون برف آسمان آبی را تیره کن.بگذار کمی آسمان دل بگرید.
امروز هم مجددا کلاس رو شنیدم.بسیار عالی ست.امیدوارم قلب شما هم سرشار از آرامش و شادی باشه.
جناب کلانتری عزیز،از اواخر مهر ماه که یکی از عزیزانم بیمارستان و متعاقب اون فوت کرد و من درگیر مراسم و بعد هم سوگوار ایشون بودم و هستم،احساس خلا میکردم و از همه مهمتر توان انجام کارهای همیشگی و فعالیتهامو نداشتم.(منکه عاشق کتاب خوندن هستم،حتی یک ورق کتاب در این مدت نخوندم)
با شروع جلسات روزانه زبان آور شما،فقط سعی کردم با شما سر ساعت 6 همراه بشم و گوش بدم.
و ناکهان معجزه اتفاق افتاد،امروز روز سومی ست که کتاب جدیدی رو برای خواندن شروع کردم و البته جلسات زبان آور رو هم از ابتدا گوش دادم و نت برداری کردم و تمرینات رو هم انجام دادم.
همه اینا رو گفتم که هم ازتون تشکر کرده باشم و هم بگم که قطعا یکی از افراد موثر در زندگی من هستید.
سلامتی و موفقیت شما ،آرزوی من ست.
استاد تمرین این وبینار رو من با چون آب انجام دادم و خیلی خوب بود. من گاهی در وبینار تمرکز ندارم و تمرین ها خوب نمیشه برای همین میزارم روز بعد انجام میدم.
استاد حالا چرا «لبهی مضرس عشق»؟
مضرس رو تو واژهدان جستجو کردم، یکی از معانیش «کنگرهدار»ه. منظورش پستیها و بلندیهای عشقه؟
به نظرم همین معنی که توی لغتنامه هست روشنش میکنه:
چیزی که در آن نقشونگار به شکل دندان باشد؛ دندانهدار.
عالی بود ودقیقا درست میگید همه چیز در بلند مدت نتیجه میده کاش افکار ما انقدر زود پزی بار نمیومد وقتی داستان واقعی افراد موفق را میشنوم یا میخونم وباهم مقایسه میکنم در سرتاسر دنیا وبا هر شرایطی تنها چیزی که در انها مشترک بوده فقط وفقط استمرار انها است
چون برف سرد و پاکی
چون برف بی صدا به تنهایی ام سرک بکش
چون برف ناغافل هویدا شو
چون برف آرام بیا تا مبادا صدای قدم هایت به گوش اغیار برسد
چون برف به یکباره بر پشت پنجره بیا
چون برف عادلانه ببار و وجودت را به همه ارزانی کن
چون برف تحول را به دنیای تکراری بیاور
چون برف سکوت را به هیاهوی بیهوده دنیا هدیه کن
چون برف بر گونه هایم بنشین
چون برف ردپای محبت را بر خود جای بگذار
چون برف مسیر نفرت را ببند
چون برف امید چشم های منتظر باش
چون برف،بگذار آسمان دل بگرید
چون برف گاه گاهی به دنیایم سرک بکش
سلام استاد جان. چقدر این شعر «چون خاک» رو دوست داشتم. مرسی بهخاطر این انتخابهای فوقالعادهتون. منم یه شعر با عنوان «چون نور بتاب» نوشتم که براتون اینجا میذارم:
چون نور بتاب
از میان تاریکی شبها
ازمیان ظلمت غمها
چون نور بتاب
از میان اندوه امروزها
از میان حسرت دیروزها
چون نور بتاب
از میان خاطرات دور
از میان آرزوهای کور
از میان رؤیاهایی
که دلتنگ تماشای روی ماه توست.
زیبا مینویسی میترا جان
سپاسگزارم استاد عزیز🌹