دفتر شعر مرغ نیما-کامران جمالی

مرغ نیما

عادت دارم حین شعرخوانی، کلمات و عبارات و سطرهایی که به نظرم جالب، تازه، خاص یا غریب به نظر می‌رسند یادداشت کنم.

بعد این یادداشت‌ها را تایپ می‌کنم و هرازگاهی از آن‌ها برای تمرین کلمه‌برداری بهره می‌‌گیرم.

مدتی‌ست که یادداشت‌هایم را اینجا برای شما منتشر می‌کنم.

هشدار: کلمات و عبارات زیر هیچ توالی خاصی ندارند.

قبل از مصرف این سه تا مطلب را خوب تکان دهید:

کلمه‌برداری | یک روش ساده برای افزایش دامنه واژگان و تسلط کلامی+کلیپ آموزشی

تمرین روزانۀ نوشتن و تولید محتوا

فصلی برای تو | تمرینی برای بهتر نوشتن

مهم: خوب می‌شود اگر تمرینی که با استفاده از این واژه‌ها و عبارات نوشته‌اید، در بخش کامنت‌های این مطلب ثبت کنید.

کلمات و عبارات زیر از کتاب «مرغ نیما | کامران جمالی| چاپ اول 1367 | انتشارات اسپرک» نقل شده است.

  1. جیک جیک صبح جوجه‌ها
  2. در انزوای شبانه
  3. زمان روان‌تر از روان‌ترین روانه‌هاست
  4. شادخواری
  5. بی نیاز
  6. تکه‌های ابر
  7. ترفند نور و آب
  8. به چشم غم
  9. از حسرت نمناکی
  10. سکرآور
  11. خاکزی
  12. هدف باید حقیقت معطوف به عمل باشد. -پل الوار
  13. آنجا که زندگی جز نوشخند و خواهش دل نیست
  14. در واژه‌نامۀ رنگین‌کمان
  15. آزمون تلخ
  16. اندوهزار
  17. تکه‌های تن ابر، پارۀ یک کامجوئی وحشی
  18. با خویشتن به اندوه می‌گفتم…
  19. فتراک
  20. در واژنامۀ رنگین کمان
  21. تجیر
  22. به چشم غم از حسرت نمناکی غم نیست
  23. کودک ذهنم فریب خورد
  24. کرم‌پرور و غوک‌آفرین
  25. غنود
  26. روال نوی امروز
  27. پویه
  28. انسان تنها‌تر از خداست
  29. حتی به حمق او نتوان ریشخند کرد
  30. نه شوق در دل او نه به دیده‌اش غم بود
  31. شرز
  32. بستر خوشخواب
  33. زندگانی زیباست چرا افق‌های بلند پیش روی من و ماست…
  34. راز رفیقانه
  35. تطاول
  36. کهنه اسطوره زیست
  37. بپالای
  38. خماخم
  39. یا که ریشه‌ام به تبر زن
  40. ریسمان یاس می‌‎کشید او را به قعر خویش
  41. شاعری بود و چه شوری داشت
  42. نومید در صحرای تنهایی
  43. لنترانی
  44. دلاویز
  45. ماهی بوسۀ او لغزید
  46. ابرهای ساکت حیرت
  47. بندر خرمشهر مثل ماهی است که در دست نمی‌ماند
  48. شنبلیه زرد تنهایی
  49. پیش چشم‌های جهانجویش
  50. ملغمه
  51. اعراف
  52. من یأس را در خویشتن کشتم
  53. اندود
  54. لهله
  55. شب پر یاد من
  56. ایزدکی جبار
  57. آنچه داشتم دادم تا بوسه‌ای بستانم
  58. عکس کهنۀ شب مانده
  59. چامه
  60. مهر و مه اندر این دو گو
  61. بر ورق زمان نشوت
  62. سوفار
  63. دیدۀ تن نخواندش
  64. شعر تو با روان نوشت
  65. باید که توتیا کاشت
  66. در ساحت زمین
  67. کوکبی نشست
  68. رخام
  69. به آسمان برهه
  70. هم صبور هم بی‌تاب
  71. ما ستاره‌ایم
  72. پار و پوی
  73. زیبا انارچه
  74. تو ستاره نیستی
  75. مرغ شب گشا
  76. افزون شوق ماست
  77. دوام عشق
چند پیشنهاد من به شما: مدرسه نویسندگی | شاهین بلاگ | کلاس‌ها و دوره‌ها |نقشه راه نویسندگی | تولید محتوا | کپی رایتینگ | معرفی کتاب |  | دانلود رایگان کتاب نویسندگی آنلاین|
شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

17 پاسخ

  1. سلام
    شاهین عزیز
    امروز مرور کامل این وبلاگ از اولین مطلب تا آخرین مطلب آن به پایان رسید
    تاریخ شروع پنج شنبه ۱۵ اسفند ۹۸
    تاریخ پایان شنبه ۱۶ فروردین ۹۹

    یک سررسید کامل پر شد از نت ها و نکات مهم
    سفر عجیبی بود
    با چه انسان های بزرگی آشنا شدم
    چه خواب هایی دیدم
    چقدر روی اخلاقم تاثیر گذاشت
    و چقدر در خیابان های انقلاب کنار تو قدم زدم

    امروز دور دوم شروع می شود…
    با نگاهی عمیق تر و سخت گیری بیشتر بر خودم

    1. سلام سلام
      فرید جان
      به به چه کامنتی.
      زنده باد.
      خوشحالم که با من هم سفر شدی و مسیر من در سال‌های اخیر رو به طور کامل دیدی.
      این وبلاگ مهم‌ترین بخش زندگی من در سال‌های اخیر بود.
      چه شب‌ها و روزها که علیرغم هر مشقی، خودم رو رسوندم اینجا و وبلاگ رو با اشتیاق به روز کردم.
      برات بهترین‌ها رو آرزو می‌کنم. راستی برای من بیشتر بنویس. فدایت.

  2. شاهین جان کلانتری سلام.
    به پیشنهاد موثر شما، امسال را برای خودم سال خردورزی نام نهادم و از چند روز پیش که پستی بر مبنای کارهای نیمه تمام را از شما خواندم متحول شدم و گوشی ام را خاموش کردم و آمدم سراغ کارهای نیمه تمامم. قبول دارم که ابتدا عذاب شرزی است دوری از گوشی و ترک هرز خوانی. اما می توان آن را با خواندن و نوشتن مخصوصا خواندن کتاب های بی نظیری که شما پیشنهاد دادید و نیز به راحتی در دسترس قرار داده اید زمان را به شادخواری تبدیل کرد. هر چند که به نظرم پرسه زنی در اینترنت و شبکه های اجتماعی نه تنها مفید نیست و انسان را از تمایز داشتن دور می کند بلکه آزمون تلخ زنده به گوری نیز است و به گمانم مثلث نوشتن(آموزه های شما) سکرآورتر از هر سکرآوری است که انسان را به پرواز درمی آورد.
    سال درخشانی داشته باشید.
    سپاسگزار شما.
    زهرا پورمهدیان
    😊

    1. زنده باد زهرا جان
      خیلی زیبا و خوب و خلاقانه نوشتی.
      درود بر تو.

  3. فردی بودم مملو از امیال وخواسته هایی که نیمی ازآن ها به نوشتن مربوط می شد.
    اما ایراد کار اینجا بود که من صرفا می نوشتم و در دنیایی خود ساخته سیر می کردم،کشف می کردم وبه این علت که کتاب نمی خواندم از افکار نویسنده ها نسبت به برخی مسائل خیلی آگاهی نداشتم.
    البته این موضوع برای من رنج آور نبود؛از اینکه نوشته هایم حاصل افکار شبانه هام بود،احساس خوبی داشتم.
    اما باید بگویم که این احساس خیلی ادامه پیدا نکرد.
    از ساختار و اصول نوشتن و… هم چیزی نمی دانستم.
    نمی دانم با این اوصاف به چه امیدی قراربود نویسنده شوم!
    خلاصه اینکه روز ها همینطورمی گذشت تا اینکه دایی علی در پاسخ این سوال
    که “آخرین چیزی که در مورد من کشف کردی چی بود؟”
    پاسخ داد:فهمیدم نوشتن واقعا برات اهمیت داره و طوری نیست که یه مدت جذبش بشی و بعد رهاش کنی.
    نمی دانم درونم چه اتفاقی افتاد،اما اینطور شد که تصمیم گرفتم در مسیری یادگیری قدم بردارم.
    به همین خاطر موبایل را برداشتم و با سرج کانال نویسندگی با وبلاگ شما آشنا شدم.
    و این آغاز شور و شوقی بود که با خواندن مطالب شما در من به وجود آمد.
    اما بایدبه خودم چیز هایی را
    یاد آوری می کردم.
    مثلا اینکه نوشتن کار آسانی نیست و اگر تصمیم به آموختن این مهارت گرفتم باید تا آخرش بروم.
    البته بعد ها متوجه شدم که یادگیری در این عرصه انتهایی ندارد ویک نویسنده همیشه شاگرداست.
    این موضوع برای من خوش حال کننده بود چرا که دریافتم
    همه ی ما شیفتگان نوشتن شاگردان کتاب ها هستیم.

    پس از مدتی نوشتن صفحات صبحگاهی را آغاز کردم و به خودشناسی بیشتری دست یافتم.
    همچنین با واژه هایی که به تازگی آموخته بودم،متونی نوشتم که سطرهایشان به هم ربطی نداشت،اما جنبه طنزشان آنها را قابل خواندن می کرد.
    همچنین نوشتن داستانی را شروع کردم و نسبت به داستان های قبلی ام،جدی تر به آن پرداختم و خلاصه خیلی کار های دیگری که تا قبل از آشنایی با وبلاگ شما انجام نمی دادم.
    ازشما چه پنهان همواره نگران بودم نتوانم پیشرفت کنم که البته با خواندن پست “اهمیت اشتیاق” این نگرانی تا حدودی برطرف می شد.

    طی این یک سال چیز های زیادی آموختم و آنها را ثبت کردم.
    در این مدت بیش از هر زمان دیگری بی قراری کردم، برای نوشته های بی مایه ام اشک ریختم و دچار التهاب و استرس شدم.
    در تنهایی خود نوشتم و دور ریختم.
    به چرت و پرت نویسی هایم خندیدم و خلاصه شرایط متفاوتی را تجربه کردم.

    حالا در ابتدای این مسیر پرپیچ وخم هستم وبه طور محسوسی پیشرفت خود را هر چند اندک حس می کنم و
    قصد دارم همچنان ادامه دهم.
    این ها را گفتم یعنی نوشتم،تا خدمت شما عرض کنم که من با نوشته های شما انگیزه گرفتم و رشد کردم.
    و حالا از شما صمیمانه تشکر وقدر دانی می کنم.
    امیدوارم همیشه در سلامتی کامل به سر ببرید، همواره بدرخشید،مهربانی کنید واز نوشتن بنویسید. . .

    امروز14فروردین سالگرد آشنایی من با وبلاگ شماست:)

    1. درود بر یکی از ستاره‌های این وبلاگ، آلا جان
      دیدی، بالاخره ستاره و آلا رو با هم تو یه کامنت آوردم! 😉
      خیلی خوب نوشتی آلا جان
      من خیلی خوشحالم که اینجا هستی.
      مداومت تو در نوشتن رو همیشه تحسین می‌کنم.

  4. شاهین شنیدی میگن تغییرات کم کم ظاهر میشن؟ من دقیقا این روزا این رو لمس کردم!
    یادته چند وقت پیش تو صفحه پستت به اسم چطور یه سایت شخصی بسازیم کامنت زدم گفتم سایت خودم رو زدم؟
    الان که تعطیلیم و دیگه درسا و کلاسا دانشگاه نیست، با خیال راحت با کلی علاقه دارم زندگی میگذرونم و الانمو که میبینم به نسبت همون روزی که گذشته چقد پیشرفت کردم تعجب میکنم.
    تمرین کلمه برداری رو تمرین میکنم چند وقتیه. وبلاگ محمدرضا رو که میخونم! وبلاگ تو! وبلاگ هر کسیو! هر کتابیو که میخونم یه قسمت برا کلمه خوانی باز کردم. اینطوری باورت میشه تعاملم با نوشته افزایش پیدا کرده ازش بیشتر یاد میگیرم؟ آهان راستی یه کلمه رو هم از حرفات کلمه برداری کردم راضی باشی 🙂 (( ایده ها شب تا صبح درذهنم خیس خوردند ))
    وبلاگ نویسیو هم سعی کردم بهبود بدم. سعی کردم بیشتر خودم رو پیدا کنم و هنوز هم در تکاپو همین مسئله هستم.
    برنامه وبلاگ خوانی روزانه گذاشتم برای خودم! حسم خیلی بهتره.
    اینارو همش بخاطر وجود تو و متمم میدونم. زنده باشی

    1. محمدجواد عزیزم
      تو برای من تحسین‌برانگیزی.
      واقعاً کیف می‌کنم از دیدن این همه ذوق و همتی که تو داری.
      ببین در بلند مدت به چه جاهای درخشانی میرسی تو.
      با قدرت ادامه بده.

  5. تکه های ابر
    باز هم باد پای تکه های ابر را به این حوالی باز کرده است و اسمان ابری شده است . روزهای ابری انگار روزترند ، انگار تازه ترند، نو ترند انگار فردای دیروزند اگر باران هم ببارد دیگر این شکوه روز تکمیل می شود . از ان سوی اسمان ابری شبیه اسب با کالسکه نزدیک می شود و لی باد شکلش را به پیرمردی خندان تغییر می دهد . یاد پدر بزرگم می افتم یاد کودکی ام ، محبتهای کودکی تا ابد یاد ادم می مانند انگار جنسشان فرق می کند ، انگار نابترند .

  6. سلام استاد شاهین عزیز. کلمه برداری های بی نظیرت خون تازه ای به مغزمون میرسونه.
    چندتا ترکیب از شعر “آرش کمانگیر”سیاوش کسرایی آماده کردم با اجازتون می نویسم:
    دشت های بی در و پیکر
    تاب نرم رقص ماهی در بلور آب
    مرزهای ملک، همچو سر حدات دامن گستر اندیشه، بی سامان
    باد بالش را به پشت شیشه می مالید
    آسمان الماس اخترهای خود را داده بود از دست
    دل و جان را به زیورهای انسانی می آرایم
    قله های سرکش خاموش
    به یال کوه ها لغزید کم کم پنجه ی خورشید
    پرده های اشک پی درپی فرود آمد

    1. به به
      چه کار خوبی کردی.
      عالی میشه اگه بقیه دوستان هم جایی عبارت و کلمۀ دندون‌گیری دیدن بیان و اینجا بنویسن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *