سیاوش عزیز
امیدوارم خوب و خوش باشی. بروم سر اصل مطلب. ماجرا از این قرار است که از هر طرف که میروم باز به وبلاگنویسی میرسم. انگار ایدهها و نوشتههایم فقط وبلاگ را خانۀ خودشان میدانند. هر جای دیگری جز وبلاگ غریبه است. کتاب، مجله، شبکههای اجتماعی و… جالباند؛ اما من وبلاگ را بیشتر میپسندم. وبلاگِ خوب -به شرط جدّیت نویسندۀ آن- همواره میتواند پویا و جریانساز باشد و ارتباطش را با مخاطب حفظ کند. نمیدانم باورت میشود یا نه. اما من بیشاز آنکه دلم بخواهد کتاب یا پیج و کانال خوبی داشته باشم، خوشدارم وبلاگ خوبی داشته باشم. خب، همین است که هست. موضوع برایم جدی است، و طی این چند سال کار مداوم جدیتر هم شده. خودم جدیاش کردهام. منم که به کاری که میپسندم معنا میدهم. من دوستدارم ایدههایم و آموختههایم را داغ و تازه همینجا منتشر کنم و بعداً فرصت دستکاری نوشتههایم را داشته باشم. کیف میکنم از اینکه نوشتههایم را با سروشکل مطلوبم – به همراه لینکهایی که لازم میدانم- ارائه کنم و در اینجا بیشاز هر جای دیگری این فرصت برایم فراهم است.
حالیا، حرفم چیز دیگری بود. کلید موفقیت وبلاگ شخصی از نظر من، در سرعت و کیفیت انتقال آموختههاست.
مثلاً من برای نوشتن در وبلاگم، چنین دستورالعملی را در ذهنم ساختهام:
-مداوم و مداوم بیاموز.
-از آموختههایت یادداشت بردار.
-یادداشتهایت را مرور کن و به آنها بیندیش.
-دربارۀ افکاری که با مرور آموختهها به ذهنت میرسد بنویس.
-از دل نوشتههایت محتوای خوب و کاربردی بیرون بکش و منتشر کن.
(و چه بهتر که آنچه مینویسی دربارۀ یک موضوع مشخص و ثابت باشد)
وای سیاوش، های سیاوش، آی سیاوش! تو جدی باش. از ده هزار نفر آدم مشتاق، فقط یکی پی وبلاگنویسی را میگیرد. همه بعد از مدتی وا میدهند. ولی تو نگذار بهانهها خَرَت کنند. وبلاگنویسی اگر راحت بود همه انجام میدادند. نیست. اصلاً نیست. حتی نوشتن چیزهای تکراری هم دشوار است. اما مگر تو نمیخواهی خودت را بسازی؟ ساختن که راحت نیست. ساختن سخت است؛ اما میارزد.
35 پاسخ
من یک وبلاگ ساختم که رمانم رو بنویسم ولی اصلا نمیدونم مردم چطوری میتونن اون وبلاگ رو پیدا کنن یا چطوری بفهمم آیا کسی رمانم رو میخونه یا من فقط برای خودم پارت میزارم
درمورد وبلاگ چیزی نمیدونم میشه کمکم کنید
جناب کلانتری سلام. من از 83 وبلاگ می نویسم.
تجربه من میگه وبلاگ نویسی دو دسته هست:
1. با کسب درامد
2. بدون کسب درامد
بدون کسب درامد چیزی تهش نیست جز اتلاف عمر و شاید ارضای روحی فرد از تخلیه روحی
با درآمد هم کپی رایت ما نداریم
باسلام وعرض ارادت اوایل کار دروبلاگ میترسیدم وبا وسواس زیاد مطلب میگذاشتم ولی با توصیه ها سفارشات شما الآن راحت مینویسم و منتشر میکنم
زنده باد. چه خوب.
درمورد آثار داستانی چطور؟آیا ترجیح میدی که رمان ات رو در وبلاگ منتشرکنی؟دوست دارم بدونم که آیا وبلاگ رو برای منتشر کردن هر نوع نوشته ای مناسب میدونی؟
سلام سعید عزیز
بستگی داره.
من فعلاً چنین قصدی ندارم. ولی داستان رو هم میشه با بلاگ کردن پیش برد.
نوشتن تنها دنیایی هستش که خودت می تونی اونو بسازی مثل بچه تازه متولد شده ایی که هیچ شناختی از دنیا نداره و تو رو صفحه سفید مغزش آداب و تربیت رو آموزش میدی
نوشتن برام مثل پرنده سبک بالیه که تا چشم می بندم شوق پروازش منو به وجد میاره و گوشه چشمم از شوق نمناک میشه .
سپاس بینهایت از مطلب آموزنده و راهنمایی کاربردیتون
چقدر زیبا نوشتی ریحانه جان.
بی نهایت ممنونم از مهرت.
سلام استاد من با اینکه خیلی وقتها نمیتونم مطالب روزانه رو بنویسم ولی خیلی از پیشرفتی که داشتم راضیم به نظرم الان بیشتر میتونم ایده پردازی کنم .دوست دارم اگر ممکنه نظر شمارو هم نسبت به خودم بدونم ممنون میشم اگر راهنماییم کنید
سلام اکرم نازنین
چقدر عالی.
نوشتههاتون رو منتشر کنید روی وبلاگ خودتون.
لینکش رو برام بفرستید تا بخونم.
سلام استاد عزیزم
روزتون بخیر
استاد جان از اول امسال که بیشتر و منظمتر مینویسم ، هر چه که میخونم و برام جالب هست را بهش فکر میکنم و نظرات خودم را دربارهش مینویسم و اینکه از کجاش خوشم اومده و کجا من را تحت تاثیر قرار داده و برداشتهام و …
و این خیلی خوبه… یک جوری شخصی سازی کردن اون کتاب و متن برای خودمونه و خیلی بهتر میتونیم به کارش بگیریم… نه تکرار طوطی وار آنچه که خوندیم.
فقط اینکه گفتید از آموختههایت یادداشت بردار.
چجوری؟
منظورتون نت برداری از کتابهایی هست که میخونیم؟
درود لادن عزیز
چقدر عالی. بهترین کار رو میکنید. با قدرت ادامه بدید.
در کل منظور اینه که هر چیزی که یاد میگیریم رو ثبت کنیم. ممکنه کلامی از دهن کسی باشه، یا سطری در کتابی.
برقرار باشید.
از وقتی که با نوشتن آشنا شدم، انگار با بعدی دیگر از وجود خودم برای ابراز، آشنا شدم. همیشه دوست داشتم حرف بزنم نظرم را بگویم. ایده ها از اجماع تفکرات و نظرات و حرفها زاده میشود، ولی پرده ذهن آلوده به ترس جلو حرف زدن و ابراز وجود را از من گرفته بود.
خدا را شاکرم که روزنه نویسندگی دریچه ای در وجودم باز کرد که ترسها از آن دریچه بیرون ریختند و حالا آواز را مینویسم، خوانندگی را مینویسم، پرواز و رهایی را مینویسم…
چقدر عالی شیرین عزیز
به خاطر این نگاه زیبا به نوشتن، بهتون تبریک میگم.
امیدوارم که در مسیر نوشتن خوش بدرخشید.
بهتر از این میشه حس نوشتن رو در وجود آدم زنده کرد که شما میکنید. هر نوشتهای از شما رو که میخونم -هر نوشتهای- بعدش بیقرار نوشتن میشم چه برسه به اونهایی که درباره نوشتنه. شکرگزارم برای بودنتون!
چقدر عالی که چنین حسی داری زهرا جان.
امیدوارم همیشه در مسیر نوشتن خوش بدرخشی.
بی نظیر هستین شما، هر از چند گاهی نیاز به سوخت دارم برای نوشتن و بی شک اینجا می توانم برای خودم توشه برای ادامه دادن پیدا کنم بی نهایت سپاس و بی نهایت آرزوی موفقیت
محبت داری فاطمه عزیز
امیدوارم که در تمام مراحل زندگی خوش بدرخشی.
وقتی برای وبلاگم مینویسم، همهچیز فراموشم میشود. فقط به این فکر میکنم که باید کودکم را پرورش بدهم. باید برایش از خودم بگویم.
تازگیها دریافتهام که تولید محتوا برای من زود است. شاید هم نباشد، نمیدانم؛ اما دوست دارم تمرکزم را بگذارم روی خودم. میخواهم خودم را در این سایت بشناسم و با خودم کیف کنم.
زنده باد.
ادامه بده عزیز. حین پیش رفتن چیزهای زیادی رو کشف خواهی کرد.
عالیییی بود
سپاس.
سلام نوشته هاتون خیلی خوب بود وقدرت جذب بالایی داشتن .لطفا منو برای داشتن یک سایت خوب راهنمایی بفرمایید.با سپاس
سلام و عرض ادب
سپاس از مهر شما فرزانه عزیز
قبلاً اینجا از ایدههای خودم برای داشتن سایت شخصی نوشتم:
ساختن سایت شخصیبعد از مطالعه اگر نکتهای تو ذهنتون بود حتما برام بنویسید.
واقعن نوشتن دربارۀ یک موضوع مشخص و ثابت بسیار سخت است، چه کنیم ساده تر شود.
به شکل دیوانهوار و وسواسگونه دربارۀ موضوع خودتون تحقیق کنید و بخونید.
بزودی یه پست تازه هم مینویسم در جواب شما.
سلام
امیدوارم که حالتون خوب باشه
به توصیه شما دارم تکرار رو وارد زندگیم میکنم و لذتش رو کم کم دارم احساس میکنم.
و در این تکراری که در گیرش شدم دارم یادداشت برداریهام رو هم جور دیگری انجام میدم
و از قضا یادداشتهای هر روزم رو مرور میکنم و بهشون فکر میکنم.
این پروسه رو چند روزی هست شروع کردم .امیدوارم مداوم انجام بدم و ازش غافل نشم.
و از روزی که این حرف رو ازتون شنیدم،عین مطلب یادم نیست اما چکیده کلام این بود:”چه خوبه که آدم در کاری که فکر میکنه متخصص هست حرف برای گفتن داشته باشه.اینجوری نباشه که من غیر متخصص بیشتر از شمای نوعی متخصص راجع به تخصصتون حرف برای گفتن داشته باشم.”
و دارم یادگیریهام رو اصولی انجام میدم تا حرفی برای گفتن داشته باشم و به واقع متخصص باشم نه به اسم.
آشنایی باشما یکی از بزرگترین موفقیتهای من محسوب میشه.
ممنونم که هستید .
سلام سپیده خانم عزیز
همت و تلاش شما جای تحسین داره.
از مهری که به من دارید سپاسگزارم.
براتون بهترین و زیباترین لحظات رو آرزو میکنم.
شاهین نمیدونم چه رازی داره
هربار به یک موضوعی فکر میکنم و دنبال راه حلم، میام توی وبلاگت میبینم در موردش نوشتی.
همونطور که همیشه گفتی
واقعا آدم وقتی جدی وارد وبلاگ نویسی میشه، میبینه به اندازه یک کار تمام وقت باید پاش وایسه
تفریحی نگاه کردن به این کار وقت تلف کردنه
زنده باد رضا جان
مرسی از مهرت.
برقرار باشی.