آیا اقدامات شما از اهدافتان حمایت می‌کنند؟

تجربه‌نگاری جلسۀ چهارم سمپوزیوم توسعه فردی:

  • در این جلسه به چند سوال مهم فکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم:
    نرسیدن به اهداف روزانه به معنی نرسیدن به اهداف ماهانه و سالانه است.
  • داشتن اهداف سالانه و ماهانه خوب و حتی ضروری است، اما این اهداف زمانی محقق می‌شوند که هر روز برای رسیدن به آن‌ها کاری انجام بدهیم.
  • چالش 5 دقیقه فرصتی ایجاد می‌کند تا در طول روز مدام اقدامات خودمان را بررسی کنیم تا ببینیم در مسیر رسیدن به اهدافمان قرار داریم یا نه. در این تمرین از خودمان سوالات درست می‌پرسیم و با این کار جلوی هدرفت وقت و انرژی‌مان را می‌گیریم.

نقل‌قول‌:

هر چقدر که ارزش بیشتری برای وقت خودمان قائل باشیم دیگران هم ارزش بیشتری برای وقت ما قائل می‌شوند.

تمرین:

در تمرین «5 تا 5 دقیقه آزادنویسی» در طول روز مدام به این سوالات پاسخ بدهید: آیا اقدامات من در این لحظات مرا به هدف روزانه‌ام می‌رسانند؟ برای اینکه از زمان و انرژی‌ام بهتر استفاده کنم باید به چه چیزهایی «نه» بگویم؟ باید چه کارهایی را جدی‌تر بگیرم؟
گزارشی از تجربۀ امروزتان را در این صفحه ثبت کنید.

64 پاسخ

  1. درتمرین ۵تا۵دقیقه آزادنویسی بارها خودم را به چالش کشیدم ودرباره کارهای روزانه ام کمی فکر کردم.هر شب برنامه ای برای کارهای فردا می نویسم.اما بیشتر روزها به همه ی کارهای برنامه نمی رسم.در واقع وقتش را دارم اما برنامه را رعایت نمی کنم.به نظرم یکی از دلایل ناقص ماندن برنامه ام اینستکه نمی توانم به اعضای خانواده نه بگویم.همیشه می خواهم ابتدا خواسته های آن ها را انجام دهم وبعد به برنامه ام برسم که البته این اتفاق هیچ وقت رخ نمی دهد.پس باید به وقتم اهمیت بیشتری بدهم وکارهایی را که دربرنامه دارم جدی تر بگیرم؛چون در غیر اینصورت هیچ وقت نخواهم توانست به اهداف بلندمدتم برسم.

  2. باید بگویم زندگی من را میتوان به دوبخش تقسیم کرد:
    بخش قبل از آشنایی با شاهین کلانتری
    و بخش بعد از آشنایی با شاهین کلانتری!
    بعدها راجع به این آشنایی مفصل تر صحبت خواهم کرد. اما اینجا فقط در مورد تمرین این جلسه مینویسم.
    از تمام لحظاتی که بی اختیار به سمت سستی و تنبلی و اهمال کاری قدم برداشتم اما تمرین های پنج دقیقه ای مرا وادار کرد بیشتر بیاندیشم.
    این تمرین ها آنقدر قدرت فکر و اندیشه ام را به چالش کشیده اند که گویی قبل از آن من توانایی اندیشیدن نداشته ام.
    هر بار که شماره ای از یک تا پنج بر بالای برگه ی کاغذ مینویسم و ساعت شنی را برمیگردانم تا شروع کنم، ایده ها بر صفحه ی سفید کاغذ فرود می آیند و خودکار بر روی برگه ی دفترم آنقدر میرقصد تا آخرین ذره ی شن ساعت پایین بریزد و زمان 5 دقیقه ای به پایان برسد.
    در این 5 دقیقه ها بارها از خودم میپرسم آیا امروز کارهایی انجام دادم که مرا به هدفم نزدیکتر کنند؟
    و این باعث شده دست از کارهای بیهوده ی بسیار زیادی بکشم

    1. سلام زهره خانم آقامحمدی نازنین
      شما فوق‌العاده‌اید.
      همیشه از دیدن کارای شما لذت می‌برم.
      و به دوستی با شما افتخار می‌کنم.

  3. مدت زیادی نیست که سعی می‌کنم همه ی اهدافم را روی کاغذ بنویسم و طبق آن برنامه ریزی کنم اما از وقتی انجام می دهم، خیلی احساس خوبی دارم گفت و گو های درونی آرام تر شده و به خودم و ذهنم می فهمانم برای همه ی کارهایی که دوست داری انجام بدهی وقت مناسبی در نظر گرفته شده. بعد از شنیدن این جلسه  روی یک برگه نوشتم مفیدترین کاری که در این لحظه می توانم انجام دهم چیست و در مقابل چشمانم قرار دادم. در گذشته مواردی را که باید به آن ها نه بگویم را تا حدودی شناسایی کرده بودم و درباره ی راهکارهای آنان هم مطالعه کردم. اما جلسه ی امروز باعث شد بیشتر به کارهای روزانه ام فکر کنم و به جست و جو بپردازم و در روزانه نویسی ها که به این سوالات جواب دادم در نظم برنامه ی هفته های بعد بیشتر به من کمک کرد.
    سپاس از پیشنهادات و فعالیت های شما استاد عزیز🌹

  4. سلام من زنی اجتماعی هستم و برای فرار از تنهایی وافکار آزار دهنده به تنهایی درجمع بیشتر تن میدادم و اما این موضوع باعث میشه که در جمعی باشم از خانواده که دوستشون دارم اما عقاید متفاوتی داریم و این ۵ بار نوشتن باعث میشه من گفتگوهای ذهنی خودم رو در طول روز خالی کنم و بیشتر از لحظه لذت ببرم و دیگه برام فرقی نمیکنه در جمع یا تنها باشم چون نیازی به فرار از تشویش ذهنی خودم ندارم و در اوهام خودم غرق نمیشم و این باعث بالا رفتن تمرکزم شده و دیگه میتونم همزمان چند کار مهم رو هم انجام بدم 👌👌👌👌👌

  5. سلام استاد کلانتری نازنین
    به دفتر برنامه ریزیم که نگاه میکنم پر است از برنامه هایی که برای رسیدن به هدفم نوشته ام و وقتی به تمام روزهای گذشته از سال ۱۴۰۰ فکر میکنم میبینم چقدر عقب افتاده ام از هدفم، چون هر روزم را پر کردم با روزمرگی هایی که سالهاست هیچ نتیجه ای نداشته؛ روزمرگی هایی که نه تنها برای رشدم نبوده بلکه هر روز فرسوده تر از قبلم کرده. ۳۸ سال گذشت. روزهای زیادی برای رسیدن به چیزی که خودم هم نمیدانستم چیست تلف کردم و اما حالا سالهاست میدانم هدفم چیست اما دیگر شرایط اجازه دویدن نمیدهد. و اما خوب میدانم تمام اینها بهانه است برای حرکت نکردن. پس به خودم قول میدهم برنامه هایی که در راستای هدفم هست را پررنگ تر بنویسم و روزمرگی ها را کم رنگ و مطمئنم روزهایم از حالا به بعد هدر نمی شوند.

  6. درود و روز بخیر
    امروز هشتم مردادماه است و یک روز از روزی که یکی از عمده ترین مشکلاتم را برای پاسخ به سوال جلسه نهم سمپوزیم توسعه فردی برای استاد عزیزم نوشتم، می گذرد! این نوشته تاثیر شگرفی در من داشت و مرا وادرا کرد، بیشتر بیاندیشم و بخود نهیب زنم که دست از تلف کردن وقتهای گرانبهایت بردار! استادی دانا و توانا مدام وقت میگذار و به هر روشی در هر درسی بتو تذکر میدهد که وقت گرانبهاست و وقتی از دست رفت دیگر برنمی گردد و ارزش آنرا در یابید و مدام هدف خود را در روز در پنج دقیقه های نویسندگی پیگیری نمایید! مانند تیراندازی(منظورم ورزش تیرانداری هست و خودم هم دستی در آن داشتم در سالهای پیش در ورزشگاه اداره) که مدام و با دقت و تمرین در ذهنش زباله ها را بیرون میریزد و فقط هدف را میبیند و از اهمال کاری می گریزد! دیشب تصمیم راسخ گرفتم و با خود عهد بستم تا دوشنبه ۱۱مرداد ماه که جلسه یازدهم سمپوزیم توسعه فردی آغاز میشود، به تمامی تمرینهای درسهای پاسخ نداده رسیدگی کنم و پاسخ آنها را بنویسم! سپاسگزارم که این فرصت به من عطا شد و امروز جمعه ۸مردادماه است و از ساعت۷ صبح بیدارم و تا الان که ساعت۱۱ هست، ۴درس را پاسخ گفته ام! امروز بخوبی درک کردم که نرسیدن به اهداف روزانه به معنی نرسیدن به اهداف ماهانه و سالانه است!
    بیشتر فهمیدم: داشتن اهداف سالانه و ماهانه خوب و حتی ضروری است، اما این اهداف زمانی محقق می‌شوند که هر روز برای رسیدن به آن‌ها کاری انجام بدهیم! بالاخره دارم میفهمم و درک میکنم چالش ۵ دقیقه فرصتی ایجاد می‌کند تا در طول روز مدام اقدامات خودمان را بررسی کنیم تا ببینیم در مسیر رسیدن به اهدافمان قرار داریم یا نه!
    دریافتم که داشتن استادی مهربان و پیگیر چه نعمت بزرگی است و من چه خوشبخت بودم که استاد شاهین عزیز و دوره هایش را یافتم و دارم اینگونه توسعه فردی پیدا میکنم و خدا را شاکرم!
    با خود گفتم اگر استاد عزیز توانسته مرا با این دوره¬های طراحی شده اش به چالش بکشد و ترغیب به فعالیت نماید! استادی بس گرانمایه و بسان جواهری در صنعت نگارش و توسعه فردی کشور عزیزمان ایران میباشد ! تاکنون کسی اینگونه در زندگیم تاثیر گذار نبوده!

  7. به دقت به اهدافم نگاه می کنم و سعی می کنم تا براساس انها برنامه ی روزانمو بنویسم، اینکه هر روز یک قدم به هدف هام نزدیک بشم برایم بسیار لذت بخشه و بهم این حسو میده که کنترل زندگیم دست خودمه، اما گاهی مشکلی(سفر، مهمانی و…) پیش میاد و باعث میشه تا یکی و دو روز نتونم به برنامه هام برسم ، همین موضوع باعث سرخورگیم میشه و به جای اینکه اون چند روز از دست رفته رو جبران کنم تصمیم می گیرم از نو برنامه ریزی کنم.
    موضوع این جلسه یک تلنگر خیلی خوب برای من بود تا هم برنامه ی روزانمو یک بازبینی کنم و هم اینکه یک تایم جبرانی برای اتفاقایی که ممکن رخ بده در نظر بگیرم.
    معمولا اخر هر هفته برمیگشتم و عملکردمو بررسی می کردم، اما تمرین 5 تا 5 دقیقه باعث میشه تا در طول روز خودمو چک کنم(البته هنوز برام تبدیل به عادت نشده)، در زمان حال زندگی کنم و روزمو بهینه سازی کنم.

  8. تا جایی که به یاد دارم همواره در حال خرد کردن اهداف بلندمدت به اهداف کوتاه مدت روزانه بودم و با خط زدن هر کدام حس قدرتمند فتح قله را داشتم. اما یکسالی بود که کلا هیچ برنامه بلندمدتی نداشتم که بخواهم کوتاه مدتش را اجرایی کنم. فرصتی شد در این سمپوزیوم ثبت نام کردم. قبل از آن کتاب اثر مرکب را چند فصلی خوانده بودم و مجدد قدم در راه گذاشته بودم. امروز این جلسه را مرور میکردم: چقدر در راهم؟ چقدر در پی اهدافم هستم؟ چرا عقب ماندم؟ چقدر عقب ماندم؟ چگونه در مسیر بمانم و … تمام این سوالها ذهن مرا درگیر کرده اند. مایندمپ تازه ای کشیدم. مصور و با جزییات. قرارم با خودم این است که هر روز صبح اولین چیزی که میبینم این مایندمپ باشد و آخرهای شب برآوردم از روزم برای رسیدن به مصورات این مایندمپ.
    امیدوارم پنج دقیقه هایم هدفمندتر از قبل به دادم برسند. چرا که اضطراب عقب ماندگی دارد کم کم به جانم میافتد و از طرفی این اضطراب موتور اهمال‌کاری را روشن کرده و ساعات زیادی را به بطالت میگذرانم.

  9. اگر صفحات آزادنویسی 5 تا 5 دقیقه ی مرا ورق بزنید پر است از سوال هایی که از خودم پرسیده ام و سرزنش هایی که به خاطر اقدامات نابه جایم مرا از هدفم دور کرده اند.
    اما حالا که این متن را می‌نویسم به این نکته ایمان آوردم که شاید گاهی سرزنش خودمان چشممان را باز کند اما در اغلب اوقات پیشرفتی در کارمان صورت نمی‌گیرد.
    مهربانی با بخش ضعیف و تاریک وجود موثرتر است. جدای از این ها عمل و باز هم عمل است که ما را به سمت آرزوها و هدف هایمان سوق می‌دهد.
    تصمیم گرفتم که با خودم مهربان تر باشم و به جای بازخواست خودم اقدام کنم.
    یکی از این اقدام ها برای رسیدن به هدف روزانه ام کم کردن چرخیدن در فضای مجازی بود. این مسئله همیشه دغدغه ی ذهنی من بود و روش های مختلفی را برای مبارزه با آن امتحان کردم. روشی که چند روزیست در پیش گرفتم، نبردن گوشی همراه با خود به اتاق است. آن را در سالن خانه گذاشتم و برای خودم این قانون را گذاشتم که حق ندارم آن را با خودم به اتاق بیاورم و برای چک کردن پیام های مهم باید در همان سالن و جلوی همه این کار را انجام دهم. تا الان موثر بود چون وقتی این کار را جلوی پدر و مادرم انجام می‌دهم در رودربایستی قرار می‌گیرم و زمان چرخیدنم را کم تر می‌کنم.
    پس نَه اول من به وقت گذرانی های بیهوده در فضای مجازی بود.
    دومین نه ای که گفتم، نه به انجام کارهایی بود که دوست داشتم اما انجام دادن آن ها ضرورتی نداشت مخصوصا در این یک سالی که باید تمرکزم را روی کنکورم بگذارم.
    از گروه محیط زیستی که فعالیت می‌کردم به مدت یک سال مرخصی گرفتم تا متمرکزتر باشم.
    قصد دارم تا با کمک یک مشاور با برنامه ریزی دقیق درس خواندن را در پیش بگیرم و صبح زود بیدار شدن و دزدیدن وقت برای درس خواندن را جدی بگیرم و روی آن کار کنم.
    با این که اهداف روزانه و انجام آن ها ما را به هدف های ماهانه و سالانه مان می‌رساند موافقم و این را می‌دانم که اگر از امروزم خوب استفاده نکنم به هدف هایی که در بلند مدت هم گذاشته ام نمی‌رسم چرا که روزهای من زندگی ام را می‌سازند.

  10. سلام
    به صورت کلی میتونم بگم که برنامه و کارهای روزانه‌ام از اهدافم حمایت میکنن. ولی زمان‌هایی در روز هست که به صورت ناخودآگاه هدر میره و میشه با استفاده کردن از اونها نتیجه بهتری گرفت.
    خیلی وقت‌ها تونستم با 5 دقیقه‌های آگاهانه، کاری که مهم‌تر هست رو انجام بدم، نه کاری که صرفا انجام دادنش برام راحتتره.
    میشه گفت این 5 دقیقه‌ها یک جور نرمش ذهنی برای بالا بردن خودآگاهی واسم بوده. تو همین مدت کمی که این چالش رو دارم پیگیری می‌کنم، خیلی وقت‌ها تونستم مچ خودم رو قبل از چک کردن‌های غیرضروری گوشی بگیرم و برگردم سر کارم.
    قطعا با تمرین بیشتر میشه خیلی بهتر نتیجه گرفت.

  11. ایده‌ای هست که مرا فرامی‌خواند به تامل‌ورزیدن. به تعمق و اندیشه بیشتر در خودم. برای مستغرق شدن در دریای سهمگین و طوفانزده درونم. برای بدست آوردن شناختی از خودم که مرا برساند به پاسخ بسیاری از معماهای ذهنی که برای خودم هنوز لاینحل مانده‌اند.
    برای اینکه چطور می‌توانم با وجود کسب اطلاعاتی در زمینه خودشناسی به خودسازی عملی برسم. و اطلاعاتم به مشتی دانش صرف که در گوشه‌ای از مغزم انبارشده مبدل نشوند. و موفق شوم به اثربخش‌شدن و بهره‌وری بیشتر در زمینه عمل و اقدام نمودن در جهت بهبود شناختم از خویش.
    ***
    فائق شدن بر وسوسه چک‌کردم مدام و بیهوده صفحات اینستا حتی اگر سودمند هم باشند اما چنانچه بدون برنامه و باری به هرجهت انجام شوند، خود نیازمند صرف انرژی زیاد برای شکل‌گیری یک عادت جدید و سازنده در راستای رسیدن به اهداف روزانه و به تبع ان ماهانه و سالانه است. پس باید از امروز یک بار دیگر کمر همت را سفت‌تر ببندم. برای اینکه از لیست کارهای روزانه 5 تا 7 تا کار ثابت و مهم را که باعث می‌شوند به اهداف بلندمدت دست یابم را انتخاب نموده و خودم را مقید و متعهد به انجام دادنش نمایم حتی اگر در سطح خرد و با صرف زمان کوتاه صورت گیرد اما نباید حذف و ترک شوند. ضمن اینکه چک کردن ایستاگرام و پست‌هایی که در زمینه توسعه فردی و نویسندگی و … هستند که اتفاقا مورد علاقه‌ام هستند و احتمالا به رشد و افزایش آگاهی من هم می‌افزایند باید محدود به ساعاتی خاص از روز شود. مثلا ظهرها ساعت 14 تا 14:30 و شب‌ها 21 تا 21:30 اینطوری می‌توانم با آن وسوسه هم کمی مدارا کنم و از طرفی بیهوده و به بهانه فرار از نوشتن و یا انجام کارهای مهمتری که منجر به اهداف روزانه می‌شوند دچار اهمال‌کاری و تعلل‌ورزی نشوم.
    ***
    اینک که در واپسین لحظات پایانی روز هستم با اینکه هنوز به طور کامل موفق به انجام کلیه برنامه‌های لیست نشده‌ام اما به خودم قول داده‌ام امور باقیمانده را تا قبل از خواب در سطح خرد به انجام رسانم و با خودسرزنشی و سرخوردگی با امروز بدرود نگویم.

  12. به جواب این سؤال خیلی فکر کردم. و به این نتیجه رسیدم که نود درصد اقداماتم تمام فکر و ذکرشان رسیدن به اهدافم است.موبایلم را صبح تا ظهر سه چهار ساعتی خاموش می‌کنم تا به هدفم برسم. سعی می‌کنم زود از خواب بیدار شوم.سعی می‌کنم درگیر شدن در صحبت‌های بیهوده را تا حد امکان حذف کنم. کم کم در حال اضافه کردن پیاده روی را به برنامه‌ام هستم(در این مورد زیاد موفق نیستم.).کتاب می‌خوانم و می‌نویسم.
    گوش آن ده درصد را هم باید بپیچانم تا یاد بگیرن به هدف فکر کنند. اوضاع زیاد هم بد نیست.

    1. هر چقدر بیشتر مطالب این وب سایت را مطالعه میکنم، بیشتر به عمق آموزش های شاهین عزیز پی میبرم.
      همه خیلی قشنگ می‌نویسید.
      آفرین به شما و کلانتر نویسندگی ایران

  13. طاها حق بین
    استاد عزیزم ، از صحبت های شما بازهم به ارزش وقت پی بردم . هر صاحب مقام و منزلتی تا به این ارزش پی نبرده باشد به سرمنزل مقصود نرسیده باشد
    وقت شناسی و تمرکز بر روی اهداف خلاصه و درون مایه ی تمام موفقیتها و بردهاست. باشد تا به این مهم بیشتر بپردازیم 🙏🏼🌹

    ممنونم از شما استاد عزیزم

  14. با سلام.راستی هنوز به این روش ۵در۵ عادت ندارم و در دو روز نوشتم.اما این برنامه ها داره مرا به سمت تغییر می برد. تغییرات کوچک اما مداوم. هر روز آگاهانه فعالیت هایی را برای رشد و توسعه کارم انتخاب کرده و انجام می دهم. هر تمرینی تغییری کوچک می آفریند و من با اشتیاق مطالب را دنبال می کنم و با وجود مشغله فراوان،اولویت من الان این دوره و دوره تولید محتوا هست. امیدوارم سال دیگه در این زمان اگه عمری باشه، بتونم ثمره این تلاش‌ها را برداشت کنم و برای همه دوستان این دوره همین را آرزو می کنم.

  15. سلام استاد عزیز
    من همیشه برنامه روزانه مینویسم ولی هیچوقت از این زاویه به برنامه روزانه ام فکر نکردم ، با این توضیحات شما تصمیم گرفتم جدیتر و عملی‌تر به برنامه روزانه ام نگاه کنم و شروع کنم ، کار میکنم ولی من پتانسیل این را دارم که زمان بیشتری بگذارم بر روی اهدافم چه از نطر مالی و چه روحی ،
    سپاس که باعث میشیوید به قول دکتر صاحبی دنیا و کار جهان را جدی نگیرم و زندگی خودم را جدی بگیرم

  16. من چند روز است مدام با خودم فکر میکنم : ایا کاری که در این لحظه میکنم من را یه هدف روزانه هم می رساند ؟ .
    واقعیت این است بیشتر از آن که کار های بیهوده را ترک کنم عذاب وجدان گرفته ام چون متوجه شده ام از بیست و چهار ساعت روز تقریبا ۱۰ ساعت و یا بیشترش را دو دستی در سطل آشغال می ریزم ، خیلی حس بدی است ، به نظرم به زمان نیاز دارم تا بتوانم کم کم روز هایم را به سمتی هدایت کنم که از خودم راضی باشم .

  17. خب، من از اون دست آدم هایی هستم که اصلا نمیتونم ایده هام رو روی کاغذ بنویسم و چون تو خونه یه لپ تاپ داریم، همسرم که به جلسه کاریش رفت حسابی از فرصت استفاده کردم و یه فصل دیگه از رمانم و با تمرکز نوشتم. بعد انجام کار با اینکه از ضعف های خودم آگاه بودم، ولی حسابی خوشحال بودم که کارم و یه پله پیش بردم. بعد طبق معمول رفتم سراغ گوشی. یه دوستی تو وضعیت واتساپ یه شعر از سهراب اورده بود. هرچقدر تلاش کردم که قانع بشم شعر برای سهرابه، نشدم. تو گوگل جست وجو کردم و با کمال تعجب دیدم همه جا این شعر ضعیف با نام سهراب ثبت شده. بعد کلی وب گردی، رسیدم به انجمن های مبارزه با اشعار جعلی. در زمان آزادنویسی، درباره همین موضوع، حسابی با خودم حرف زدم . حالا هم با خیال آسوده سرم رو بالشته و دارم از مطالب خوب شاهین عزیز استفاده میکنم.

  18. سلام خدمت شما
    مباحث جلسه ی چهارم بسیار کاربردی بود و از دل ما سخن می گفت . در مدیریت زمان و چیدمان اهداف و حرکت به سوی آنها دغدغه هایی که هر روز با آنها قرین هستم و گاه در شک به سر می بردم در این جلسه برطرف شد . متوجه شدم دغدغه های من چیزی جدا نیست و همه با آن درگیرند. در نظم دهی کار را به خوبی پیش می برم آنچه از کنترل من خارج است خواستها و طلبهای اطرافیان است که اگر با مقاومت از طرف من مواجه شود بیشتر از پیش سر برمی آورد پس به این نتیجه رسیدم آنها را نیز با تمام ناخوانده بودنشان بپذیرم و مقابله رویاروی با آنها نداشته باشم اما قطع به یقین از سرعت دلخواهم کاسته خواهد شد . برای اهداف مادی نیز برنامه ای جداگانه ترتیب دادم و متوجه شدم اهداف مادی با اهداف دیگر می تواند در دو مقوله قرار بگیرند و و برای تیرانداختن به سوی آن دو هدف باید دو تیر برداشت پس اهداف مادی نیز ساعت و زمان جدا می طلبد . سپاس برای راهنمایی های مفید شما استاد گرامی

  19. این جلسه هم مثل جلسات قبل پر از نور و آگاهی بود و شاهین کلانتری مرا تا ابد مدیون خودش کرد. جالب است که طرح چند سوال ساده چقدر میتواند راهگشا باشد و نور بتاباند در مسیر زندگی کسی. یاد گرفتم که نوشتن صرف ایده ها و برنامه ها راه رسیدن نیست و عملکرد ما در طول روز است که تعیین کننده است. زیبا نیست؟! تنها چند جمله ساده و بنگ!!!
    روزها و روزها برنامه هایم تنها روی کاغذ باقی ماندند، چراکه وقت ارزشمندم را قدر ندانستم و کارهای بیهوده را ارجحیت دادم به کارهای مهم. وقت گذرانی در فضای اینستاگرام آفتی ست که ایده ها و برنامه های نابم را در طول روزها و سالها نابود کرده است. برای اینکه بتوانم از زمان و انرژی به نحو احسنت استفاده کنم باید حضورم در فضای اینستاگرام را بسیار محدود کنم. باید اقداماتم در طول روز، در مسیر رسیدن به اهدافم باشد.
    .
    «نرسیدن به اهداف روزانه یعنی نرسیدن به اهداف ماهانه و سالانه»

    ممنون استاد کلانتری

  20. باسلام به دوستان فرهیخته:
    آیا اقدامات امروز من درراستای رسیدن به اهدافم هست؟
    شاید بطور قاطع نتوانم جواب این سوال را بدهم ولی میتوانم اعتراف کنم که بیشترین تلاشم را می کنم تا بتوانم اهدافم را به نتیجه برسانم.
    البته که همه ما می دانیم همیشه همه چیز آن‌طور که ما می‌خواهیم و پیش بینی می‌کنیم از آب درنمی آید.
    اما به جرات می توانم بگویم که من با مشخص کردن اهدافم و نوشتن آن‌ها و خواندن و مرور کردن هرروزه آن‌ها توانستم
    نه گفتن را بیاموزم.
    توانستم افراد منفی باف را ازخودم دور کنم.
    توانستم استعدادهای خودم را پیدا و شکوفا کنم.
    توانستم از وقت های مرده خودم برای رسیدن به هدفم کمک بگیرم.
    توانستم در کمال ناامیدی به خودم روحیه بدهم.
    توانستم با پیداکردن خواسته های معقول و تلاش خودم به سمت آن‌ها بروم.
    البته هنوز خیلی باید تلاش کنم تا به تمامی اهدافم برسم.
    دراین مسیر ناامیدی را حذف و به جای آن توکل و تلاش را بیشترکردم.
    نتیجه این شد که دیگر از حرف‌های مایوس کننده دیگران ناراحت نمی شوم.بلکه هرکدام از این ترکش ها مرا بیشتر به سوی هدفم می‌کشاند.
    دیگر از قضاوت کردن دیگران نمی ترسم.
    ومن همه این‌ها را موهبت و پیشرفت به حساب می آورم.
    به جرات می توانم بگویم که دراین مسیر استفاده از کلاس های استاد کلانتری نیز عاملی شد برای حرکت سریعتر و ثابت قدم ماندن من دراین راه سخت.
    استاد از همه آموزش‌های شما متشکرم.

  21. سلام بر شاهین عزیز و پرانرژی
    هر چند این مدت نتوانسته‌ام این جلسات را آنلاین شرکت کنم اما جلسات را به دقت می‌شنوم یادداشت بر می‌دارم. و سعی در اجرایی کردن‌شان برایم از اهمیت شایانی برخوردار است. سؤالات مطرح شده در این فایل و سؤالاتی از این دست همیشه در ذهنم چرخیده و می‌چرخد. امیدوارم بتوانم و نهایت تلاشم را به کار گیرم تا هر چه بیشتر در طی روز کارهایی انجام دهم تا یک گام به آنچه می‌خواهم نزدیک‌ترم کند.
    شوق و هیجان و باوری که در صدای شما وجود دارد، نگاه آدم را به موضوعات تغییر می‌دهد. هزاران سپاس.

  22. خوب
    دست آورد بزرگ این جلسه
    طبق روال هر روز بعد از سر کار اومدن ، تاموقع صرف نهار ، گاهی یک ساعتی هم میشه ، دراینستاگرام بودم !!
    یک لحظه محتوای این جلسه یادم اومد
    از اینستا به فضای واقعی اطرافم برگشتم و در حال تمرین ۵ دقیقه هستم
    ممنونم🥰😘

  23. باسلام و عرض ادب:
    نوشتن اهداف، برای من از سالیان بسیار دوری شروع شده است.
    روزهای اول اهداف بلندی را برای خودم و دیگران نوشتم و وقتی به آن ها نرسیدم ناامید و سرخورده می شدم.از این تجربه فهمیدم که من نمی‌توانم برای کسان دیگری، الخصوص فرزندانم هدف گزاری کنم چون آن‌ها توانمندیهای مخصوص به خودشان را دارند. بعد آمدم و فقط برای خودم هدف انتخاب کردم که دراین زمینه سعی زیادی گردم.
    برای خودم نقشه گنج کشیده و به اتاقم زدم.
    اهدافم را هرروز بررسی کردم. برای رسیدن به آن ها خیلی تلاش کردم درنهایت توانستم به قسمتی از آن ها برسم . اما بازهم متوجه شدم که رسیدن به اهداف، به عوامل زیادی از جمله، شرایط محیطی، اطرافیان، جامعه و … فاکتورهای دیگری بستگی دارد.
    حالا تمام تلاشم را می کنم و سعی می کنم اصلا اوقات پرتی نداشته باشم و از تمام توان و دانسته هایم کمک می گیرم ولی هنوز به صد درصد آن ها نرسیده ام.
    جمله اخر این که ناامید نمی شوم و هرروز برتلاش خودم اضافه می کنم.
    به امید رسیدن به تمامی اهداف خودم و دوستان ادیب و کوشا

  24. قبل تر گفتم دچار رکود شده بودم, با شرکت در توسعه فردی شروع کردم به حرکت تا موضوعات ذهنی,انرژی وقتی که مسیر مشخصی نداشت را به اهدافی مادی و معنوی برای رشد بیرونی و درونی بدل کنم.این امر را هر روز با برداشتن یک قدم کوچک ادامه میدهم .اول اختصاص دادن وقت برای ارتقا خودم,اولویت بندی فعالیت ها,مهارت آموزی نه تنها در زمینه نوشتن,تمرین و تکرار,مطالعه هدفمند,مدیریت معاشرت ها در طول روز و ایجاد نظم روزانه برای نداشتن کار ناتمام در آن روز.البته که باید دربرابر بسیاری مسائل مقاومت کرد ونه گفت از جمله گشت و گذار بی هدف از سر کنجکاوی و وقت گذرانی در رسانه های اجتماعی,دور کردن حواس از افکار مخرب و مهم تر از همه سستی وتنبلی ودر آخر اینکه با جدی تر شدن درآموختن , تکرار و تمرین و برنامه ریزی منطبق بر شرایط واقعی, میتوان آرزوها و ذهنیات را به حقیقت مبدل کرد ویا حداقل حسرتی در نرسیدن به سبب عدم تلاش وسستی باقی نگذاشت.

  25. وقتی برای رسیدن به هدفمان حاضریم همه کار بکنیم یعنی باید چیزهای اضافی را حذف بکنیم.
    چند روز پیش در فضای مجازی چرخ میزدم. به خود امدم دیدم ساعت ها از وقتم را که می توانستم کاره مفید تری انجام دهم را صرف نگاه کردن به افکار این و آن کرده ام وقتی تمام وقتم را صرف این کار میکنم دیگر هیچ انرژی برای انجام دادنه کارهایم نمی ماند.درگیر چیزی میشوم که هیچ ربطی به اهدافم ندار د.
    امروز بعد از جلسه ی آقای کلانتری با خودم تصمیم گرفتم که این سوال را از خود بپرسم که این کار مرا چقدر به هدفم نزدیک تر میکند و به این نتیجه رسیدم که فقط مرا لحظه به لحظه دور و دور تر می کند و دیگر وقتی برایم نمیماند که به اهدافم اختصاص دهم. وقتی این سوال را در طول روز از خودم می پرسم دیگر حاضر نیستم دست به کار هایی بزنم که مرا از هدف هایم دور می کنند. انگار دچار یک رودروایستی با خودم میشوم که برایم خوب است.

  26. باسلام ودرود فراوان به استاد بزرگوار 🌸
    1. قطعا عملکرد ما در نگاه داشتن اهداف ما بی ربط نیستند همه ی ما در ابتدا یک استعدادی داشتیم که با کشف آن در صدد شکوفا کردن آن بر آمدیم با آ گاهی و ممارست به آن شکل دادیم درزندگی پیاده نمودیم.
    شدن جزاهداف ما پس باید تلاش نمود. برای گسترده ساختن آن و جز دسته اول زندگی مون قرار بدهیم .در کنارش به مواردهایی که به نوعی در ارتباط بااهداف ما هستند نیز توجه داشته باشیم..

    2. در نوشتن قوانینی وجود دارد که انگار استارت به مرحله اجرا گذاشتن هر هدفی که داریم را زده باشیم چون از ذهن تخلیه می گردد روی کاغذ با این تمرین با عث تقویت واژه ها می گردند و واژها در صف انتظار می ایستند

    … برای کیفیت هدف با نرفتن به سراغ کارهای بیهوده مثل درگیر بحث هایی که انرژی روانی وکارایی را از ما می کاهد وبا پرت وقت ما را دچار تنش می نماید. چرخ زدن نا متعادل در اینترنت.
    قاطعیت نه گفتن را در خود تقویت نمائیم مثلا دوستی..عزیزی.آشنایی ویا هرچیز وهرکس دیگه وقتی بدانیم بااهداف ما تداخل دارد با یک ببخشید وقتم پراست ویا فلان کلاس دارم ویا قرار کاری دارم آن تقاضا را راحت رد نمائیم با نپذیرفتن اثر درخشان آن را بلافاصله درک خواهیم نمود واین خود باعث افزایش عزت واعتماد به نفس ما می گردد که شاه کلید درهای موفقیت ما هستن

    ‌‌‌….مواردهایی که باید جدی گرفت اول سلامت روانی ما است با بهبود شیوه زندگی . توجه به خوراک سالم. خواب کافی. پرداختن به فعالیت جسمانی. تفریح وانتراک های سالم‌ ومتعادل. با داشتن برنامه ریزی دقیق به همه اینا فائق آییم

  27. از روزی که وارد گروه کتاب خونی مهر و ماه شدم با برنامه ریزی روزانه به تک تک برنامه ها می رسم البته گاهی پرسه زدن در فضای مجازی کمی زیاد می شود. بنابراین نوشتن هدف به تنهایی کاری از پیش نمی برد. عملکرد روزانه است که مشخص می کند که اهدافت تحقق پیدا می کند یا نه. نوشتن برنامه روزانه در جهت رسیدن به هدف و داشتن ژورنالی که مسیر راهت را مشخص کند از اهمیت فراوانی برخوردار است. خوشبختانه طی روزی که گذشت و با تمرینی که به عهده مان گذاشته بودید، هربار که خواستم سراغ گوشی ام بروم از خودم پرسیدم که آیا کاری که می خواهم بکنم مرا در رسیدن به هدفم یاری می کند یا نه؟ نتیجه این شد که جز دو بار آن هم در حد ده دقیقه در فضای مجازی نماندم و بیشتر از روزهای دیگر زبان خواندم، بیشتر نوشتم و مطالعه کردم. دیروز تنها روزی بود که کمبود وقت نداشتم و تک تک برنامه های لیست را اجرا کردم. امروز هم تمام فکر و ذکرم را گذاشتم روی خلوت کردن محیط زندگی ام تا مطالعه و نوشتن در فضایی خالی از پرت کننده های حواس آسان تر باشد. کمتر نوشتم اما کارهایی انجام دادم که مرا به مسیرم نزدیک تر کرد و همین امروز سه برابر مبلغ روزانه ای که نوشته بودم از جایی که انتظار نداشتم به حسابم واریز شد و دو نفر هم برای آموزش نقاشی ثبت نام کردند. فقط کمی فنگ شویی و جریان سرازیر شدن پول به زندگی و تحقق دو هدف مالی طی امروز و دیروز برایم شگفت انگیز بود.

  28. سلام خدمت دوستان عزیز و استاد گرامی
    جلسه چهارم و البته تمام جلسات سمپوزیوم توسعه فردی و مواردی که اموزش داده میشه مثل تکانه ای هست که مارا از خواب بیدار میکنه من برای اولین قدم سعی کردم که به چالش ۵ دقیقه بپیوندم و این دوروز برای مدیریت وقتم بیشتر تلاش کردم

  29. سلام
    با انجام این تمرین متوجه شدم برنامه ریزی روزانه من ریز ریز به سمت اهدافم میرن درست انتخابشون کردم ولیکن سرعت کمی دارند و زمان کافی در روز براشون صرف نمیکنم و باید به ابن موضوع بپردازم

  30. پرسیدن این سوال که “آیا این اِقدام من در جهت اهدافم هست؟” قبل از تصمیم گیری برای تقسیم انرژی و زمانمان بین کارهایی که در لیست اِقدامات قرار دارند، قاطعیت ما را در زمان انجامشان، خیلی زیاد می‌کند.
    همینطور آرامش و احساس رضایتی که به خاطر انتخاب و انجام کارهای موثرتر اتفاق می‌افتد، خوشایند هست.

  31. با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
    هر دفعه برای روز بعد برنامه هایی در نظر میگیرم اما در هنگام اجرا پایم سست می شود. کارهای بیهوده ای انجام می دهم که مرا از هدف دور میکند. در پایان روز که نگاه میکنم به خودم نهیب میزنم که چرا؟ دچار عذاب وجدان می شوم که چرا با کارهایی که لذتشان ناچیز و زودگذر بود وقت خود گرانبهاترین سرمایه ام را به هدر داده ام.
    باید در مورد کارهای روزانه خود تصمیم جدی بگیرم کارهایی همچون پرسه زدن در فضای مجازی، تماشای تلویزیون و … این کارها جز عادت های بدی هستند که باید ترک شوند و به جای آن عادت های درست (مطالعه کردن، نوشتن و…) را برای خود به وجود آورم.
    این سمپوزیوم مرا به فکر و جوشش وا داشته و نوع دیدم را تغییر داده است، حتی سلیقه ام را نیز دست خوش تغییرات زیبایی کرده است علاقه ام را به نوشتن و خواندن بیشتر کرده است. به این امید که بتوانم در جهت تعالی خود قدم بردارم.

  32. جلسه چهارم هم مثل بقیه جلسات فوق العاده بود
    خوشحالم که وارد این گروه شدم
    و متاسفم که به علت ساعت کاریم نمیتونم آنلاین در جلسات شرکت کنم
    این جلسه رو میشه تلنگر بزرگ نامید

  33. امروز تصمیم گرفتم از فردا روی برنامه هایم کار کنم و تمرکز بیشتری داشته باشم. عادت بدی دارم و نمیتوانم از همین لحظه شروع کنم. باید از فردا یا شنبه یا یک روز خاصی باشد… اما با این حال قرار است روی پنج تا پنج دقیقه ای کار کنم و کمتر در گوشی بروم و … قرار است به زندگی ام نظم خاصی بدهم.🤗

  34. پنجشنبه‌ای که گذشت همراه خانواده به خونه عمه رفتیم. قبل از حرکت از گفت و گوهای این مجلس خبر داشتم، بنابراین دفترچه و چند خودکار همراه با کتاب «بنویس تا اتفاق بیفتد از هنریت کلاوسر» رو توی کیفم گذاشتم. ربع ساعتی از رسیدنمون می‌گذشت که شلیک کلمات آغاز شد. ( موضوعاتی که هیچ ارزشی نداشت حتی شنیدنش) دفترچه رو بیرون آوردم و شروع کردم به نوشتن. ۱۵ دقیقه بی وقفه بدون نگاه به ساعت نوشتم و اولین پنج دقیقه‌ای خودم رو توی دفتر خط زدم. توی اون چند ساعت من تمام روز دفترچه به دست نشسته بودم حتی لحظاتی که نمی‌نوشتم. خیلی خوشحال بودم و احساس پاکی تو دلم می‌کردم. قلبم سفید شده بود انگار که تمام روزت رو کار کرده باشی و شب با خیال آسوده بخوابی. امروز که جلسه چهارم رو هم گوش کردم چهار صفحه از صحبت های شما یاداشت برداری کردم این جملتون تلنگر خوبی بود برای بهتر شدن توی مسیرم « آیا اقداماتی که انجام دادی، کارایی که کردی تو رو به هدفت به درامدی که در نظر داشتی نزدیک کرده؟» و این جمله هر روز باید گفته شه تا مثل عادت پنج دقیقه ای، حتی توی مهمونی احساس فوق العاده ای بهمون ببخشه.
    بغل بغل نوررر واسه شاهین بی نظیر ما:)

  35. شاید تا چندین سال پیش فکر میکردم باید برنامه روزانه ام را براساس نیازها وخواسته های اطرافیانم مشخص کنم وهیچ وقتی برای خودم در نظر نمیگرفتم وهمیشه باید به تمام خواسته هایشان بله میگفتم ونه گفتن را جسارت نداشتم .اما یاد گرفتم که اول باید وقت برای خودم بگذارم واول ببینم خواسته من در چه راستایی است وتلاش برای رسیدن به آن را برنامه ریزی کنم وسعی کنم هدفمند زندگی کنم وتمرین کردم که قرار نیست همیشه از حق وحقوق خودم بزنم تا به دیگران نه نگویم .یک وقتهایی لازمه پیشرفت اول بله به خودم ونه به دیگری
    می باشد

  36. سلام
    من سعی می کنم هر روز انجام بدم چالش رو که اغلب اوقات ناکام هستم ولی دیروز انجام دادم و خیلی حس خوبی داشت و فکر می کنم با 5 دقیقه و 2 ساعت تمرکز ها و کارهای دیگر دارم کم کم به هدفم نزدیک تر میشم.
    و به نظر من باید برای اینکه وقتمون تلف نشه به کارهای الکی، گوشی و…
    نه بگیم.
    و البتع باید نوشتن و خواندن و توجه بیشتر به وقتمان را جدی تر بگیریم🙂❤️.

  37. سلام استاد جان توی یکی از جلسات نویسندگی خلاق دوستی مشکل داشتند گفتید کامنت بزارند.
    منم گفتم کامنت بزارم
    چند وقت هست کلا انگار یه حسی بهم میگه که محتوا هایی که برای پیجم میزارم بد هستند اگر میشه یه نگاهی به پیج من بندازید و نظر بدید. 🥺
    @mohammadjavad._zare

  38. تمام تلاشم با تمام ناملایمت هایی که این روزها از اخبار و بیماری مرگ نزدیکان و آشنایان می شنوم این است بتوانم زندگی را با همه مشکلات و ناراحتی های پیش آمده قبول کنم. برنامه های روزانه ام را کم و بیش بدون وسوسه های فکری و با تمرکز و دقت پیش ببرم. بعضی اوقات همه برنامه هایم تیک می خورند و خیلی از وقتها هم نه.
    اوایل برایم جهنم بود وقتی به همه کارهایم نمی رسیدم. می دانستم هیچ دلیلی برای انجام ندادنش قابل توجیه نیست ولی چه میشه کرد من هم انسانم گاهی تاب و تحمل اتفاقات را ندارم کم میاورم و اسیر روزمرگی می شوم. با مداومت در انجام برنامه ریزی روزانه سعی بر عادت و تغییر افکار برای تاثیر نپذیرفتن در حدی که توان انجام برنامه هایم باشد دارم.
    تا وقتی که نتوانم برنامه های روزانه را حداقل ۸۰ درصد انجام دهم نمی توانم به برنامه های هفتگی ماهانه و سالانه امیدوار باشم.

  39. جالب است. تقریبا به تمام موارد قبلا فکر کرده ام. انها را به مدل های مختلف بررسی کرده‌ام.
    ولی برنامه ای که امروز دارم ان را پیاده میکنم چند هفته است به ان رسیده ام و شاید بیشتر از شش ماه برای رسیدن به همچین برنامه ای و پیدا کردن راه درست برای تمرین کردن و شخصی سازی تمرین هایی که در گوشه و کنار و از استادهای مختلف شنیدم وقت صرف کرده ام.
    و اکنون به برنامه ای رسیده ام که برای من به خوبی کار میکند. و من بسیار خوشحالم از اینکه برنامه خودم را دارم. و از کرونا متشکرم.
    کرونا کاری کرد که تمام موانع پیش روی من از سر راهم برداشته شد. تمام ان مواردی که باعث می شد که نتوانم بر روی هدف هایم متمرکز بمانند. و مهمترین نعمت ان دور کردن من از ادم هایی بود که شاید وسعت فکرشان به اندازه‌ای نبود که برای من فایده‌ای داشته باشد.

  40. سلام…
    من زنی خانه دار هستم…مادر دو کودک کوچک و یک شغل پر مشغله دارم آنقدر که بعضی وقتها حتی فرصت نمیکنم نگاهی در آینه بندازم و از خودم بپرسم: هی دوست قدیمی حالت چطور است…
    گله ای نیست این روزها آرزویی بود که سالها منتظر برآورده شدنش بودم…من امید به هیچ درآمدی ندارم اما هدف چرا…هدفی بزرگ …تربیت کردن کودکانی که سالها بعد انسانی کامل باشند با خاطرات شیرینی از کودکیشان …خاطراتی که همین حالا با هم قرار است بسازیمشان.. اما خستگی گاهی دمار از روزگارم در می آورد …خیلی زود عصبانی می‌شوم…داد میکشم…اگر قرار است انسانهایی با اعتماد به نفس و موفق تربیت کنم باید هر روز جور دیگری باشم…مادری آرام تر، صبور تر …و هر روز باید تکرار کنم این واقعیت را که امروز همه خاطرات کودکم را میسازد و همه آنچه که در ناخودآگاه کودکم تا آخر عمرش ثبت خواهد شد…و هر روز باید این سوال را به خودم جواب بدهم که من امروز چه کردم با فردای کودکم…

  41. شاهین کلانتری درهرجلسه ازسمپوزیوم توسعه فردی مباحث چالش انگیزی ارائه می دهدوآدم را شگفت زده می کند.می دانی صحبتهاوآموزش هایش تکان دهنده هستندازآن تکان هایی که مارو به خودمان می آوردتاازغرق درفکرورویا ونشستن دراگرهاواماهانباشیم بلندشویم تکانی به خودمان بدهیموحرکتی کنیم شروع کنیم اینکه چه می شودمهم نیست بایدشروع کردازنقطه جایی وشرایطی که درآن هستیم.می گوید شروع کن وبخواه بعدحرکت وتلاشت رابکن متعهدباش ولی کمال گرای مطلق نباش اینکه درحین کاروتلاش،تمرین وشروع کارت تپق بزنی گیرکنی شکست بخوری اشتباه کنی اصلا عیبی ندارداگر اشتباه نکنی شکست نخوری وگیرنکنی جای ایراد داردهمین گیرکردن ها وتپق زدن ها وشکست هاماراباتجربه می کندوراهی نو ایده ای نو جلویمان ثبت وضبط می شودوباعث رشدو پیشرفت مان می شودامروز رنگ وبوی ۵دقیقه هایم رنگ وبوی تلنگروجدیت وراهکارمی دادند وحس سبکی وانگیزه ای مضاعف برای پیش به سوی تلاش وپشتکار وراهکار.امروزفهمیدم رویای داشتن ماهیnتومان خوب است ولی مهم تروخوبتر آن است که هرروز چقدربرای نزدیک شدن به آن تلاش می کنم وچه اقدامی انجام می دهم.فهمیدم هرروز یادم باشد ازخودم بپرسم امروز چه برنامه ای داری ومی خواهی چه کاری انجام دهی وباید جدی ترباشم دراین راه وبیشترازهرچیز باید به خودم مراجعه کنم به عوامل درونی ام خود درونی ام…..شاهین کلانتری عزیزموتورباانگیزه ی ذهنیت افراداست که جسم آنهارا به حرکت درمی آوردبرای پیشبرداهداف شخصی شان

  42. سلام استاد وقتتون بخیر .از بچگی عادت به برنامه ریزی توخونم بود.برای کوچکترین کارها برنامه ریزی داشتم تا بزرگترین اهدافم.اما همیشه برنامه هایی داشتم که اجراشون سخت بود وغیر ممکن و هرروز عقب میموندم از برنامه روز قبلم.اما از جلسه 4سمپوزیوم که ذهن مارو با یکسری سوال از خودمون در طی روز به چالش کشیدید متوجه اشتباهم شدم و تصمیم گرفتم برنامه ریزی معقول تری داشته باشم که بتونم اجراشون کنم .هدفم کارکردن روی برند شخصیم هست و برای موفقیتم مقداری از تایم خابم کم کنم درست میشه .ممنون از شما وتیمتون

  43. فکر می‌کنم بزرگترین ” نه” ای که باید تو زندگیم بگم و جلوی وسوسه اش را بگیرم، نه گفتن به پریشان فکری و پرسه زدنهای مداوم ذهنم هست.
    باید تمرین کنم و اختیار ذهن خود را بیشتر در دست بگیرم. وقتی که ذهن متمرکز باشد، اهمالکاری ، بهانه تراشی، پراکنده کاری، اتلاف وقت و انرژی روانی و جسمی کم می‌شود. بهره وری بالا می‌رود.
    این ” نه” گفتن در عین اینکه بظاهر ساده هست، ولی سخت است.

  44. سلام و خسته نباشید استاد گرامی،
    راستش من تازه شروع کردم پنج تا پنج دقیقه رو انجام میدم، یک آسودگی خیال داره که من رو به هدفم می رسونه و این باعث شده کمتر توی فضای مجازی بچرخم و وقتم رو تلف نکنم. و جدی تر بنویسم. و به حاشیه نرم و خودم درگیر گذشته و آینده نکنم و در لحظه باشم و فکرم رو متمرکز روی نوشتن کنم

  45. دیروز پیشنهادی ارائه شد که خیلی ازش استقبال کردم، گفتید که می‌تونیم برای اینکه کمتر سراغ گوشی بریم و کمتر وسوسه بشیم اعلان تمام برنامه ها رو غیر فعال کنیم و من بعد از کلاس سریع این کار رو انجام دادم.الان نمی‌تونم بگم که این کار فوق العاده بود و چنین و چنان نتجیه هایی گرفتم اما خب احساس بهتری داشتم دیروز، انگار که یکی از بند های محکمی که من رو از کارهای مفید جدا می‌کرد و به سمت هدر دادن وقتم می‌کشید رو بریدم😁
    و درمورد سوال های مهم و درستی که در ۵ دقیقه ها باید از خودمون می‌پرسیدیم، هر بار جوابشان رو برای خودم نوشتم و خوندمشون، و احساس می‌کنم الان تکلیف خودم رو خیلی بهتر می‌دونم😌🧡

  46. سلام استاد جان.
    بعد جلسه بیشتر سعی کردم اقداماتم درراستای اهدافم باشه و کمی از فضای مجازی دوری کنم وقتی ضرورتی نداره

  47. با سلام احترام

    امروز ۵ دقیقه های نوشتنم حال و هوایی دیگری داشت، از جنس دلهره داشتن و مایوس بودن از خودم برای اینکه ، با وجود داشتن الگوی مناسب  سیستم کاری در نتورک و مشاوره پیش زمینه آن ، چرا کار مفید ی برای رسیدن به  اهداف و درآمد مورد نظرم انجام نمی دهم و چرا به جای این که نتورکر پیگیری باشم نتورکر درگیری هستم ، و بین  مشغله های زندگی گیر افتاده ام ، تمرین مطرح شده امروز دقیقا همان امری بود که چند وقت است حس کلافگی در من ایجاد کرده،  با وجود اینکه اهداف یک ساله و پنج ساله خودم رو در دفترم مشخص کردم، اما هیچ اقدام چشمگیری انجام نمی دهم ، هر روز تلاش می کنم با برنامه ای که از شب قبل نوشته ام پیش بروم، اما باز روز  بعد کوتاهی می کنم ،حتی در زمینه نتورک و موفقیت درآن مقاله ی بلند و بالایی نوشتم تا در سایتم منتشر کنم ، اما زنبور بی عسل را چه حاصل

        به قول رابرت کیو ساکی : بیشتر مردم می دانند چگونه هذف گذاری کنند، اما اغلب آن ها نمی دانند چگونه به اهدافشان دست بیابند

    یک نتورکر وقتی موفق است که ارتباط ساز خوبی باشد و کسی را قضاوت نکند، به احتمال زیاد اعتماد به نفس ضعیفم و قضاوت کردن دیگران باعث  رکود و کسادی کارم  شده است ، البته نسبتا به قبل بهتر شده ام ، اما باید بر این ضعف غلبه کنم و مطلب دیگر این که
    مهمترین امر در هر کاری ، استمرار داشتن است، وگرنه سینوسی کار کردن سرانجام به سقوط منجر می شود، امروز تنها کار مفیدی که انجام دادم این بود که با سه نفر ارتباط سازی کنم و فرم مشاوره بفرستم تا منجر به فروش شود، به تبع این کار شاید در آینده زمینه شبکه سازی فراهم شد، این یکی از قوانین نتورکر است که هر شبکه ساز یک مشتری راضی از محصول است،  درست مثل خودم، من هم روزی مصرف کننده راضی محصول بودم ،
    درآمد داشتن یکی از بال های پرواز در نتورک است و بال دیگر شکبه سازی و کارآفرینی، که اتفاقا این بخش از ماجرا را خیلی دوست دارم ، حس خوبی دارم وقتی که شخصی را به کارم دعوت می کنم تا در زمینه مالی و رشد فردی متحول شود، پس باید اصول کار را رعایت کنم تا پرواز و اوج خوبی در کار و زندگیم داشته باشم

  48. تمرین امروز باعث شد رفتار خودم رو ببرم زیر ذره بین. یه لیست از موانع نوشتم و برنامه و اهدافم رو بررسی کردم که آیا اصلا در راستای هم قرار دارن؟ و امروز خیلی بیشتر متوجه اهمیت کتبی کردن ذهنیات شدم. تا وقتی توی ذهنن خیلی به مرحله عمل کشیده نمیشن. ولی وقتی مکتوبشون میکنی هر روز جلوی چشمتن. راه فرار بسته میشه:)

  49. امروز در دوره سمپوزیوم توسعه فردی، بحث داشتن اهداف سالانه و ماهانه مطرح شد. اینکه لزوم داشتن اهداف کافی نیست و حتی نوشتن صرف آنها هم منجر به حصول آنها نمی‌شود. برای اینکه بتوانیم اهدافمان را عینی و دست یافتنی کنیم باید عملکرد روزانه‌مان را منطبق بر آن اهداف بچینیم. برای این منظور باید در لحظات مختلف روز از خود بپرسیم که آیا اقدام الان و یا عملی که مشغول به آن هستم در جهت پیشبرد اهدافم مناسب است یا نه؟
    بنابراین باید اولویتهای روزانه‌مان مبتنی بر هدفهای ماهانه و سالانه‌ای باشد که تعیین کرده‌ایم. مثلا اگر برای خود درآمدی ماهانه با مبلغ دوازده میلیون تومان در نظر گرفته باشید، باید روزانه درآمدی بالغ بر چهارصد هزار تومان بدست آورید.
    من به عنوان یک زنِ عاشقِ توسعه فردی که وظایف سنگین همسری، مادری، خانه‌داری، اشتغال در خارج از خانه، رسیدگی به امور اجتماعی و وظایف فرهنگی را برعهده دارم، باید برنامه اهدافم بسیار جامع و کامل باشد. باید تمام اموری که منجر به توسعه فردی و رضایت از عملکردم در تمام حوزه‌ها می‌شود را در نظر بگیرم.
    من همان قدر که علاقه‌مند به رشد شخصیت و موقعیت خود هستم، علاقه‌مند به مادرِ کافی بودن، همسرِ همراه بودن هم هستم. در واقع نمی‌خواهم به بهانه رشد و توسعه فردی، لذت انجام امور دیگر را از خود سلب کنم. بنابراین برنامه ماهانه خود را در قسمتهای کلی فردی، خانوادگی و اجتماعی در نظر گرفتم. سپس این کلیات را در برنامه روزانه خود تعمیم دادم. به این ترتیب موظف شدم تا در طول روز ساعاتی را برای خانواده و امور اجتماعی و البته خلوت شخصی در نظر بگیرم.
    به این صورت دیگر هیچ کدام از برنامه‌ها بهانه‌ای برای در رفتن از زیر کارهای دیگر نیست. من می‌توانم با فراغ بال بیشتر و بدون عذاب وجدان از صرف وقت و انرژی برای خود، به کارها و برنامه‌های شخصی‌ام برسم.
    به این ترتیب در بیشتر ساعات شبانه‌روز وقتی از خودم می‌پرسم که عملکردم برای رسیدن به هدفم درست است، در اکثر مواقع پاسخ مثبت است و پرت زمانی بسیار کمتری برای هدر دادن در کارهای نامعقول و یا غیرضروری دارم.

  50. سلام استاد عزیز🌱💚
    خدا قوت 💚
    من با هر جلسه از کلاس های خودمون یک بالون را به سمت آسمان رها میکنم.
    امروز هم وارد بالون اهداف خودمون شدیم و با قرار دادن ریز عادت های صحیح بالون من هم حرکت می کند اما امروز به خودم قول دادم تا به اون ها عمل نکنم، بالون این جلسه هوا نشود.
    در کنار این شرط برای خودم راه حلی را قرار دادم تا بالون آرزوهایم روی زمین نماند اینکه مستمر بنویسم و خط بزنم و در این عادت سماجت به خرج بدهم.
    امروز یکی از هزارمین تجربه نوشتن اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خودم بودم که یک تجربه جدید را برای خودم خلق کردم.
    فهمیدم زمانی که اهدافم به ورق های دفترم لم می دهند ذهنم آن همه تنبلی را نمی‌تواند تحمل کند پس نوشتن اهداف ها به ما انگیزه خط زدن خودشان را
    می دهند تا بتوانیم بیشتر از قبل خودمان را باور کنیم و هر روز خودمان ثابت گر توانایی ها و ناتوانایی های خودمان باشیم.
    دوست دار شما استاد عزیز💎🙏
    فاطمه خان احمدی

  51. آیا اقدامات من در این لحظات مرا به هدف روزانه‌ام می‌رسانند؟
    اگر کمی سعی کنم و کاهلی نکنم بله
    برای اینکه از زمان و انرژی‌ام بهتر استفاده کنم باید به چه چیزهایی «نه» بگویم؟
    به وقت گذروندن در اینستاگرام یا دیدن یک فیلم بی محتوا
    باید چه کارهایی را جدی‌تر بگیرم؟
    نوشتن و انجام دادن یک کار مثل کتاب خواندن مثل حتی مرتب کردن خونه یا اتاقم که خودش باعث نظم ذهنی در من میشه
    در کل سعی کنم یک کاری انجام بدم و وقتم را به بطالت نگذرونم که به نظر من بزرگترین مانع در حال حاضر همین اینستاگرامه که امروز سعی کردم تمام صفحه ایی که داره زمانم را هدر میده را حذف کنم و صفحه هایی را داشته باشم که در راستای اهدافم هست مثل نویسندگی مثل توسعه فردی و هر چه که بتونم توی زندگیم ازش استفاده کنم حتی یک دستور آشپزی که باعث بشه غذای بهتر و خوشمزه تری برای خانواده فراهم کنم میتونه برای من دارای ارزش باشه اما چک کردن هر روزه مد و لباس و دکوراسیون چیزی جز شاید حسرت و کم کردن اعتماد به نفسم به ارمغان نمی یاره ..
    سعی کردم امروز بیشتر بنویسم و احساس خوبی نسبت به کارهایی که انجام دادم دارم .
    به امید موفقیت و بهروزی برای همه عزیزان

  52. استاد عزیز سلام و خسته نباشید. من این جمله: نرسیدن به اهداف روزانه به معنی نرسیدن به اهداف ماهانه و سالانه است رو بالای صفحات برنامه ریزیِ روزانه ام درشت تایپ کردم. خیلی قدرت محرکه ی بالایی داره. در مورد سوالهای تمرین هم میخواستم بگم من از شب قبل برنامه روزم رو یادداشت میکنم ولی امروز تصمیم گرفتم صبح ها هم برگه‌ی برنامه‌ام رو باز دقیق بررسی کنم. اولویت کارها و انرژی ای ک برای هرکار باید بگذارم رو تنظیم کنم تا مطمئن باشم از اصل کارهام عقب نمیمونم. بازهم سپاس از الهام بخشی های شما🌺

    1. ابتدا باید دید هدف روزانه مان چیست و در ماه های آینده میخواهیم براساس آن به چه چیزی برسیم؟ سوال خوبی است.
      در حال حاضر هدف من برای دوماه آینده؛
      ۱. امتحان IELTS
      ۲. پیدا کردن پوزیشن دکترا یا ارشد و اقدامات لازم برای آن
      ۳. نوشتن کتاب توسعه فردی و نیز کتاب داستان های کوتاهم
      فکر میکنم برای رسیدن به این سه هدف مهم باید برنامه ریزی منطقی داشته باشم، اولویت بندی کنم و روزانه زمان مناسبی برای آنها اختصاص دهم و از همه مهم تر کمتر وقتم را هدر بدهم. یکی از مهم ترین منابع اتلاف وقت چک کردن بیش از حد شبکه های مجازی و جستجوهای اینترنتی بیهوده و خارج از چهارچوب اهدافم است. این موارد را به ساعات استراحت و زمان خوردن وعده های غذایی محدود میکنم.

    1. سلام استاد عزیز🌱💚
      خدا قوت 💚
      من با هر جلسه از کلاس های خودمون یک بالون را به سمت آسمان رها میکنم.
      امروز هم وارد بالون اهداف خودمون شدیم و با قرار دادن ریز عادت های صحیح بالون من هم حرکت می کند اما امروز به خودم قول دادم تا به اون ها عمل نکنم، بالون این جلسه هوا نشود.
      در کنار این شرط برای خودم راه حلی را قرار دادم تا بالون آرزوهایم روی زمین نماند اینکه مستمر بنویسم و خط بزنم و در این عادت سماجت به خرج بدهم.
      امروز یکی از هزارمین تجربه نوشتن اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خودم بودم که یک تجربه جدید را برای خودم خلق کردم.
      فهمیدم زمانی که اهدافم به ورق های دفترم لم می دهند ذهنم آن همه تنبلی را نمی‌تواند تحمل کند پس نوشتن اهداف ها به ما انگیزه خط زدن خودشان را
      می دهند تا بتوانیم بیشتر از قبل خودمان را باور کنیم و هر روز خودمان ثابت گر توانایی ها و ناتوانایی های خودمان باشیم.
      دوست دار شما استاد عزیز💎🙏
      فاطمه خان احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *