اگر مایل هستید چند لحظهای وقت بگذارید و به سؤال زیر پاسخ بدهید:
جدیترین مشکل شما در فرآیند نوشتن چیست؟
(حتی اگر هنوز نوشتن را آغاز نکردهاید و رؤیای نوشتن را در سر میپرورانید، از دغدغههایتان برای شروع نوشتن بگویید)
نظرات شما الهامبخش من برای نگارش مطالب بعدی سایت خواهد بود.
117 پاسخ
بیشتر از هرچیزی نقد چیزی که نوشتم برام سخته. هرچقدرم که بگن خوبه بازم حس میکنم یه چیزی کمه. وقتی کارهام رو با قبل مقایسه میکنم میتونم بگم مثلاً بهتر شده ولی نمیتونم بگم خوبه. بحث راضی نبودن نیست، احساس میکنم یه جای کار میلنگه اما نمیدونم مشکل از کجاست.
این احساس طبیعیه؟
سلام و عرض ادب آقای کلانتری.
من از بچگی کلا به تکرار و خوندن کتاب ها و دیدن فیلم های تکراری یه علاقهی عجیبی داشتم و مثل اینکه رو این موضوع هم تاثیر گذاشته.
من این مشکل رو دارم که خیلی زیاد بهش فکر میکنم ولی بازم پیش نمیرم. منظورم اینه که مثلا یه قسمت از داستان رو تو ذهنم تصور میکنم و واقعا ازش خوشم میآد. اما بعد از اون هر بار که میخوام دوباره راجع به داستانم فکر کنم، همون لحظات تکراری تو ذهنم بازپخش میشن و باعث میشه فقط چند تا تیکه برش خورده داشته باشم که به نظر بهم نمیچسبن. حتی بعد از نوشتنشون هم خیلی وقت ها شده که مغزم دوباره رو همون قبلی ها اصرار داره و یا میره سر زمانی که کو داستان بهش برسه.
واقعیتش اصلا نمیدونم باید چیکار کنم که این حالتم بهتر و برطرف بشه. انگار زمان سنج مغزم عیب کرده.
سلام آقای کلانتری
بزرگترین مشکل من بعد از کمال گرایی اینه که نمی دونم از کجا شروع کنم همش توی سایت ها و کتاب ها دنبال یه جرقه می گردم نرم افزارهای writing prompts دانلود می کنم و چون همشون از کار افتاده ان و خلاصه هر روز خدا آس و پاس می مونم و جالب اینه که هزار تا بیشتر از ده تا ایده دارم که داستانشون تو ذهنم کامله اما اونا رو نگه می دارم واس روزی که کاملا پخته بشم ولی در مورد یه هزار کلمه ساده تو گیرم. شما بگید چی کار کنم
سلام بر بهترین استاد دنیام. لطفا من رو ببخشین که دقیقا یادم نمیاد که توی کدوم صفحه بود. اما میدونم که بعد از خوندن صفحهی چگونه به کار خود بچسبید بودم که پستهای دیگه رو پیشنهاد میداد و من زنجیرهوار جلو میرفتم و میخوندم. ببخشید…
استاد در حال حاضر یک مشکلی در نوشتن برای من پیش اومده که احساس میکنم جنبهی روانشناختی داره. اونم اینه که من با نوشتن هیچ مشکلی ندارم. راحت و آسوده انجامش میدم و بعضی روزها هم خیلی زیاد مینویسم اما میترسم که این احساس راحت بودن و نزدیکی رو از دست بدم. یعنی هم میترسم از این آسودگی و هم احساس میکنم لابد یه جای کار میلنگه که من اینقدر
راحت مینویسم…
نظر شما راهنمای من میشه استاد. خیلی ازتون ممنونم که این سؤال رو مطرح کردین.
مهم ترین مشکل من ،بعد از کمال گرایی البته، پیدا کردن یه جرقه یا یه چالشه که نقطه شروع نوشتن باشه برام. مثل مثلا یه جمله که ادامه ش بدم. تو این رابطه چند تا نرم افزار انگلیسی هست ولی هیچکدوم کار نمی کنن. یعنی کاملا کلافه م کرده این مسئله
مشکل بعدی این هست که جملات بسیار سریع و کامل از ذهنم میگذرند اما موقع نوشتنشون انگار دچار ابهامات کلامی بین نوشتن و فکر کردن میشم و آخری اون چیزی که میخواستم بنویسم اصلا گم و به مسیرهای دیگه ای کشیده میشه!
117 پاسخ
بیشتر از هرچیزی نقد چیزی که نوشتم برام سخته. هرچقدرم که بگن خوبه بازم حس میکنم یه چیزی کمه. وقتی کارهام رو با قبل مقایسه میکنم میتونم بگم مثلاً بهتر شده ولی نمیتونم بگم خوبه. بحث راضی نبودن نیست، احساس میکنم یه جای کار میلنگه اما نمیدونم مشکل از کجاست.
این احساس طبیعیه؟
سلام و عرض ادب آقای کلانتری.
من از بچگی کلا به تکرار و خوندن کتاب ها و دیدن فیلم های تکراری یه علاقهی عجیبی داشتم و مثل اینکه رو این موضوع هم تاثیر گذاشته.
من این مشکل رو دارم که خیلی زیاد بهش فکر میکنم ولی بازم پیش نمیرم. منظورم اینه که مثلا یه قسمت از داستان رو تو ذهنم تصور میکنم و واقعا ازش خوشم میآد. اما بعد از اون هر بار که میخوام دوباره راجع به داستانم فکر کنم، همون لحظات تکراری تو ذهنم بازپخش میشن و باعث میشه فقط چند تا تیکه برش خورده داشته باشم که به نظر بهم نمیچسبن. حتی بعد از نوشتنشون هم خیلی وقت ها شده که مغزم دوباره رو همون قبلی ها اصرار داره و یا میره سر زمانی که کو داستان بهش برسه.
واقعیتش اصلا نمیدونم باید چیکار کنم که این حالتم بهتر و برطرف بشه. انگار زمان سنج مغزم عیب کرده.
ترس از بی مزه بودن
سلام آقای کلانتری
بزرگترین مشکل من بعد از کمال گرایی اینه که نمی دونم از کجا شروع کنم همش توی سایت ها و کتاب ها دنبال یه جرقه می گردم نرم افزارهای writing prompts دانلود می کنم و چون همشون از کار افتاده ان و خلاصه هر روز خدا آس و پاس می مونم و جالب اینه که هزار تا بیشتر از ده تا ایده دارم که داستانشون تو ذهنم کامله اما اونا رو نگه می دارم واس روزی که کاملا پخته بشم ولی در مورد یه هزار کلمه ساده تو گیرم. شما بگید چی کار کنم
استاد ببخشید. لینک یکی دیگه از پستهای سایت شما رو پیدا کردم که همون ارور رو میده و میگه صفحه پیدا نشد:
https://shahinkalantari.com/blog/2017/09/14/%DA%86%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D9%81%D8%B1%D8%AF%D8%A7-%D9%85%D9%88%DA%A9%D9%88%D9%84-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85/
سلام پگاه جان
اینو تو کدوم صفحه دیدی؟
سلام بر بهترین استاد دنیام. لطفا من رو ببخشین که دقیقا یادم نمیاد که توی کدوم صفحه بود. اما میدونم که بعد از خوندن صفحهی چگونه به کار خود بچسبید بودم که پستهای دیگه رو پیشنهاد میداد و من زنجیرهوار جلو میرفتم و میخوندم. ببخشید…
استاد در حال حاضر یک مشکلی در نوشتن برای من پیش اومده که احساس میکنم جنبهی روانشناختی داره. اونم اینه که من با نوشتن هیچ مشکلی ندارم. راحت و آسوده انجامش میدم و بعضی روزها هم خیلی زیاد مینویسم اما میترسم که این احساس راحت بودن و نزدیکی رو از دست بدم. یعنی هم میترسم از این آسودگی و هم احساس میکنم لابد یه جای کار میلنگه که من اینقدر
راحت مینویسم…
نظر شما راهنمای من میشه استاد. خیلی ازتون ممنونم که این سؤال رو مطرح کردین.
مهم ترین مشکل من ،بعد از کمال گرایی البته، پیدا کردن یه جرقه یا یه چالشه که نقطه شروع نوشتن باشه برام. مثل مثلا یه جمله که ادامه ش بدم. تو این رابطه چند تا نرم افزار انگلیسی هست ولی هیچکدوم کار نمی کنن. یعنی کاملا کلافه م کرده این مسئله
کمالگرایی ، سر درگمی ، واینکه در پروسه تمرین ویادگیری خیلی زود نامید می شوم فکر کنم دلیلش عجله برای دیدن نتیجه باشه
کمالگرایی ، سر درگمی
من در بازنویسی مشکل دارم… بازنویسی در نوشتههای داستانی بهطور خاص.
راجع به این موضوعی یه مطلب نوشتم اما باید به روزش کنم، چون ناقصه.
بازنویسی
به نام خدا
اصلی ترین مشکلم در مسیر نوشتن:
مشخص نبودن هدفی درست و عدم وجود انگیزه کافی
مشکل بعدی این هست که جملات بسیار سریع و کامل از ذهنم میگذرند اما موقع نوشتنشون انگار دچار ابهامات کلامی بین نوشتن و فکر کردن میشم و آخری اون چیزی که میخواستم بنویسم اصلا گم و به مسیرهای دیگه ای کشیده میشه!