کتاب خواندن من مثل فیلم 21 گرم غیرخطی است؛ یعنی مثل یک داستان سرراست نیست که یک کتاب از اول شروع کنم و تا آخر بروم.
من هرروز تکههایی از حداقل 5 کتاب کاملاً مختلف را میخوانم؛ و بهتناوب بین این کتابها حرکت میکنم.
مثلاً برنامۀ یک روز کتابخوانی من این شکلی است:
غزلیات سعدی را باز میکنم و یکی دوتا شعر میخوانم، بعد میروم سراغ یک کتاب انگیزشی و خودیاری مثل برتری خفیف، بعد شروع میکنم یک فصل از سفر به انتهای شب سلین را میخوانم؛ حالا نوبت به خواندن یک کتاب تخصصی آموزش نویسندگی میرسد، بعد از تمرین یکی دو فصل از چنین کتابی؛ برای بار صدم میروم سراغ رمان شبیک شبدو و سی چهلصفحهای میخوانم. این وسطها گریزی هم به کتابهای روانشناسی و فلسفه و مدیریت میزنم.
اینجوری میشود که برای هرروز سبدی از مطالعه دارم.
مسلماً این روش کاملاً درست نیست، ممکن است ایرادهایی هم داشته باشد و متهم شوم به عدم تمرکز، تنوعطلبی و مطالعۀ سطحی.
اما خاصیت و مزیتهای این روش برای من انقدر زیاد است که حاضر نیستم از آن دست بکشم.
مثلاً طی روز آنالوژیهای عجیبوغریبی در ذهنم شکل میگیرد، تصور کنید ترکیب غزلی از سعدی با یک کتاب دربارۀ رؤیای آمریکایی و ترکیب این دو با رمان تلخ و گزندۀ سفر به انتهای شب سلین و نثر فرسی در شبیک شبدو چه میشود؟
اینجوری میشود که حس میکنم خیلی متفاوت و خلاق زندگی و فکر میکنم. گاهی که نیمهخواب و نیمهبیدارم، ایدههای عجیبوغریبی به ذهنم میرسد که در قلبم از فرط لذت احساس انفجار میکنم.
بنابراین حس میکنم هیچ نیازی به سفر کردن و تفریحهای لوسی مثل رفتن به پارک و شهربازی ندارم؛ به تعبیر پیکاسو: من در ذهنم سفر میکنم.
38 پاسخ
استااااد، این متن دقیییقن جواب سوال من بود.😀چقققدر عااالی که من میتونم جواب سوالهامو توی سایت شما به بهترین و کاملترین شکل ممکن دریافت کنم. منم روی میز کارم الآن کتاب اشعار یدالله رویایی، رمان وداع با اسلحه، قوی سیاه، هفت عادت مردمان موثر، فکر انتقادی و بنویس! ساعت پاکنویس هست و همزمان روزی اقلن ۳یا ۴تاشو میخونم و برام ابهام بود که نکنه دارم اشتباه میکنم! چندبارییادداشت برداریهای کمپ کتاب رو زیرورو کردم، نمیدونم درمورد این موضوع صحبتی کردین یا نه، اما من چیزی توی نوشتههام در این مورد خاص پیدا نکردم.
الان دیدم اینجا دقیقن بهش اشاره کردید. مرررسی استاد عزیز و بزرگوارم.😍
بنظر من همچین روشی برا درس خوندنه نه کتاب خوندن.
شما وقتی کتابو یه جایی از خوندن قطع می کنید و مثلا فردا می خونید به اندازه روز قبلش تو حس داستان نیستید.
البته هرکس سلیقه ای داره، ولی به نظر من این روش مناسب نیس بخصوص برا کتابای داستانی :]
سلام…
داشتم فکر میکردم که آیا این روش برای مایی که توی کتاب خوندن نو پاییم هم مناسبه یا بهتره که ما انسجاممون رو توی مطالعه یه کتاب حفظ کنیم تا کتاب خوان تر بشیم ؟
البته منظور من از کتاب خوان تر شدن اینکه که از کتابی که میخونیم نهایت لذت و یادگیری رو داشته باشیم …
ممنون و موفق باشید …
در کل هر کسی باید هر طور که براش راحت و مفیده عمل کنه.
مهم اینه که منظم بخونیم. هر روز چند نوبت.
ازنظرمن می شد این را جوردیگری نیزتفسیر کرد.شاید شما کتاب های باربط وبی ربط را باهم میخوانی که خب اصلا خلاقیت هم درچنین شرایطی ،یعنی ربط دادن مسائل بی ربط وباربط شکل می گیرد.اما من یک جوردیگری نگاهش می کنم.می توانیم موضوع به خصوصی را برای مطالعه درنظربگیریم.چه میدانم موضوعی که فکرمان رادرگیر کرده ومدام باهاش کلنجار می رویم.یا موضوعی که به شدت وی کارمان وکیفیت زندگی مان تاثیر می گذارد.حالا کاری که باید بکنیم خواندن درباره اش به هرشکلی است.یعنی قرارنیست یک کتاب درباره آن موضوع رابگیریم ،ازاول تاآخر بخوانیم.میتوانیم ترکیبی ازکتاب های مختلف درباره آن موضوع رابخوانیم.درنهایت هم می توانیم بایادداشت برداری و خلاصه نویسی آن هارا درقالب یک کتاب جدید البته فقط برای خودمان بگنجانیم.چون گاهی ممکن است همه کتاب به دردمان نخورد ودرضمن می توانید یک مرجع خوب برای خودتان ازآن موضوع ایجاد کنید،یک کتاب سازی فقط برای خودتان ومتناسب باخودتان.
بله سعید جان
ایدۀ خوبی رو مطرح کردی.
سپاسگزارم از شما
سلام. وقتتون بخیر
امروز خیلی اتفاقی مطالب شما رو دیدم. قلم زیبایی دارید .ممنون…مطالبتون هم خیلی مفید و انرژی بخشه.
عذرمیخوام اگه براتون مقدور هستش ممنون میشم اسم چند تا از بهترین کتابهایی که خوندید یا در حال خوندنشون هستید رو بفرمایید تا مطالعه کنیم.
این ایملمه …ممنون میشم برام ارسال بفرمایید
سپاسگزارم
anita.abdollahi@yahoo.com
سلام آنیتا جان به لینک زیر مراجعه کنید:
بهترین کتاب ها
شاهین عزیز
درود
منم دقیقا همینطوری کتاب میخونم.چند تا کتاب با هم.ماهی دو تا سه کتاب میخرم.نه به اون روشی که مثلا برم کتابفروشی بگردم.من دنبال پیشنهادات کتاب خوان های حرفه ای میرم.اون هایی که هر کدومشون سبک خاصی از کتاب ها رو مطالعه میکنند و بهترین خونده هاشونو پیشنهاد میدن.اتفاقا از لیست پیشنهادی شما هم چند تا کتاب عالی رو تهیه کردم و خوندم که تاثیرات خیلی خوبی هم داشتند.شاید بگن این کارت یه جوری حاضری خوریه.ولی برای من خیلی کار کرده و میکنه.
الان که این نوشته تونو خوندم،فهمیدم توو سبک کتاب خوندن،تنها نیستم.:) اتفاقا خیلی هم لذت میبرم.و ایده های خیلی خوبی هم به ذهنم میرسه.
پایدار باشید
ابی
ابی جان بهترین روش انتخاب کتاب همینه که گفتی.
من هم 80 درصد کتاب هام رو با همین روش میخونم.
و در خیلی از مواقع از کتاب به کتاب میرسم. یعنی کتاب هایی که یه نویسنده تو کتابش بهشون اشاره کرده رو تهیه میکنم.
خدایا من چرا زودتر پیدات نکرده بودم شاهین جاااان. چقدر هیجان داره بعد یه مدت وارد جمعی بشی که شبیهت هستن (البته شما لذت این کشف و همنشینی رو با بیان تعداد کتاب هایی که در روز می خونی خراب کردی برام 😀 )
اتفاقا ربط دادن موضوع های بی ربط خودش یکی از تکنیک های خلاقیت و طنزه و همونطور که خودتون گفتید جواب هم داده.
ولی خود من برعکس شمام. تا یه کتاب رو تا ته نرم نمی تونم یه کتاب دیگه رو شروع کنم. ولی شاید برای افزایش خلاقیت و البته افزایش قدرت Multi Tasking ام که به شدت پایینه بد نباشه شروعش کنم.
محمد عزیز
به صبرانه دوست دارم از نزدیک ببینمت.
به امید دیدار
سلام شاهین.
من هم این روش رو دارم به خاطر حرص و ولعی که دارم. یه ذره فقط یه ذره با نوشته تو آروم شدم. ولی در کل به نظرم روش اشتباهیه. البته کتابهای سبک و رمان رو میشه این کار کرد.
ولی برای یک کتاب تحلیلی باید تعداد کتاب ها محدود تر بشه. وگرنه فقط تبدیل می شه به روخوانی.
در این حالت هی از یک کتاب به یک کتاب دیگه شیفت می کنیم اصلا فرصت فکر کردن و غور کردن و عمیق شدن و فصاسازی و تصویر سازی و یا تخیل پیدا نمی کنیم. فرصت “لذت از کتاب” و “تحریک شدن با کتاب” رو پیدا نمی کنیم. فقط هی می خوانیم.
من دارم سعی می کنم این قضیه رو محدود به 2 نهایتا 3 کتاب کنم از سبد موضوعات مختلف.
سلام مسعود عزیز
چه سایت خوبی داری، لوگی سایتت هم بی نظیره.
حرفت درسته، موافقم.
سلام شاهین عزیز
از اون روز که این مطلب رو خوندم میخواستم بنویستم و نظرم رو بگم. امروز داشتم فایل صوتی یادگیری کریستالی رو گوش میدادم دوباره یادم به مطلب تو افتاد. یه مقدار فکر کردم تا بفهمم تو برای چی از این روش استفاده میکنی و چه مزیتی داره ولی دلیل قانع کننده ای ندیدم.گفتم بیام بگم نظرم رو اگه واقعاً روش مطالعه من غلطه من سبک مطالعم رو عوض کنم.
میدونی، حرفت رو درک میکنم و یه دلیلش اینه که تجربش کردم. من هم وقتی چند مطلب غیر مرتبط میخونم آنالوژی ها و ارتباط های جالبی تو ذهنم میاد. خیلی وقت ها خندم میگیره از بعضی ارتباط هایی که به ذهنم میان و همچنین با این کار حس خوبی به آدم دست میده چون در یک روز موضوعات مختلفی رو مطالعه میکنه.
ولی به نظرم در برابر انتخاب این نحوه مطالعه، با از دست دادن گزینه های دیگه و مزایای اونها،ما هزینه زیادی متحمل میشیم. اگه با این واژه آشنا باشی،منظورم اینه که به نظرم هزینه فرصت (Opportunity Cost)بالایی داره. بله مزایای خودش رو داره این روش ولی در عوض ما از مزایای خوندن چند کتاب مرتبط با هم محروم میشیم. مثلاً وقتی در یک یا چند هفته فقط در یک موضوع کتاب میخونیم،مثلاً همه در مورد روانشناسی، ارتباط ها و مقایسه های خوبی میتونه به ذهن ما بیاد و فهم عمیق تری در اون موضوع به ما بده. حداقل با این روش کم تر احتمال این وجود داره که مطالب خونده شده به انبار دانش ما منتقل بشن به جای این که طبقه بندی بشن تو ذهن ما و ما بتونیم به موقع و درست ازشون استفاده کنیم.
اگر هدف یادگیری باشه، این روش بهتره. اگه هدف کمتر یادگیری و بیشتر لذت بردن از کتاب خوندن باشه شاید این روشی که به کار میگیری بهتر باشه. به نظر من.
شاید بد نباشه فایل صوتی یادگیری کریستالی رو گوش بدی اگه تا الان گوش ندادی. در هر حال جا داره چندین بار گوش بدیم.
پی نوشت:یکی دوبار متن رو مرور کردم. فکر میکنم منظور خودم رو رسوندم اگه اشتباه نگارشی داره یا جایی در حق فعل و فاعل ظلمی شده ببخش، ساعت رو که میبینی 🙂
سلام محسن نازنین
بله فایل یادگیری کریستالی برای من درس های زیادی داشته.
با حرفات موافقم کاملاً. خیلی هم درست و زیبا نوشتی.
ما بسته به هدفی که داریم باید نوع یادگیری و مطالعه خودمون رو انتخاب کنیم.
ممنون رو که سمت دیگۀ موضوع رو هم نوشتی تا این پست چند جانبه تر و کامل تر بشه.
راستی برام بیشتر بنویس. دوست دارم از نوشته های دوست خوشفکری مثل تو بیشتر یاد بگیرم.
منم تقریبا تو همین روش مطالعه دارم البته با این تفاوت که تا وقتی از یکی خسته نشم سراغ دیگری نمیرم … به عبارت دیگه به عنوان استراحت کتاب عوض میکنم …
چند وقتی بود که از این کار ناراحت بودم و دست کشیده بودم که این پست باعث شد دوباره همین رو ادامه بدم .
من این روش را میپسندم و خودم هم تقریباً همینگونه کتاب میخوانم. و البته فقط کتاب هم نیست. همین خواندنهای وبی و تلگرامی و غیره هم خودش نوعی خواندن است. اما تا به حال به ترکیب معجونگونهٔ اینها در ذهن، توجهِ آگاهانه نکرده بودم. نکتهُ شما خیلی جالب بود.
در خصوص تفریحات هم، به نظرم در جای خودشان و به اندازهٔ خودشان، لازماند. هرچند بزرگترین تفریح من هم کتاب خواندن است. اما اگر دید و ذهنی آموزشپذیر داشته باشیم، از شهر بازی هم میتوانیم بیاموزیم (فکر کن ترکیب رمان موراکامی با ترن هوایی شهر بازی و هایکویی از کیارستمی و تونل وحشت و نکتهای از کتاب آنتونی رابینز چه شود!)
در کل، هر کس روش آموختن خودش را دارد. مثل نکته رمان کیمیاگر که سانتیاگو بیشتر با نگاه به زندگی و شترها و صحرا میآموخت، در مقابلش جوان انگلیسی با خواندن کتابها.
اما در کل، زندگی بدون کتاب خواندن، زندگیِ خالیای است. و در اینجا، کتابِ خوبِ چاپی (کاغذی) اختصاصاً مد نظرم است.
چقدر زیبا نوشتید جناب قزوینی.
الحق که کامنت های شما هنرمندانه، ظریف و خواندنی هستن.
سلام شاهین عزیزم !
ازاینکه منو دوست خودت میدونی احساس غرور میکنم
برام عجیبه که درمورد پست هایی که میذاری اغلب یه سری تجربیات دارم😉
شاید بخاطر اینه که عاشق نوشتنتم
البته بیشتر ازنوشتن دلم میخاد هرجا ک هستم مرکز توجه باشم ویه ابزار خوب واسه اینکار اینه ک بلد باشی خوب حرف بزنی
من اینکارو خیلی خوب یاد گرفتم وحالا دارم ازش برای نوشتن نوشته های خوب کمک میگیرم😂
از آشنایی باهات خیییلی خوشحالم !!
درتمام طول زندگیم هروقت آدمی ک ربطی ب نوشتن داشته رو دیدم رفتم وچسبیدم بهش تا بهم هرچی بلده یاد بده
الانم نوبت شماست😎
مرسی ک این وبسایتو راه انداختی❤
چقدر عالی زینب جان
امیدوارم که جریان مفیدی از ایده ها و نوشته ها شکل بگیره از این به بعد.
از لطفت بی نهایت ممنونم.
سلام شاهین عزیییییز !!
منم همینجوری کتاب میخونم !! حتی همینجوری درس میخوندم ….
یادمه روزهایی که تمام روز رو ب خوندن یه درس اختصاص میدادم شبش مشاورم کلی دعوام میکرد ومیگفت اینطوری مطالب مختلف توی ذهنت خوب جا نمیگیرن !!
روش کاملا درستیه و تفاوتش رو میشه خوب حس کرد ، درواقع باعث میشه اتصالات بیشتری توی مغز به وجود بیاد و درنتیجه ایده های بهتری به ذهن آدم برسه 😊🎩📖
پ.ن: از آشنایی باهات خوشحالم . خیلی زیاد !!
پرقدرت ادامه بده دوست خوبم📝✋🎓
سلام زینب جان
چه جالب. مرسی تجربه خودت رو نوشتی.
منم خوشحالم که به اینجا پیوستی و امیدوارم که دوست خوبی باشم.
راستی ایمیلت رسیده، بزودی به همه ایمیل ها جواب میدم. حجم پیام ها فوق العاده زیاد شده این روزها.
فدای تو
روش مطالعه ات بنظرم درست است. خود من وسط کد زدن یه دفعه میام اینجا از اینجا می رم در مورد سفر می خوانم و غیره. باعث میشه مغز از یک چهارچوب محدودیت بیرون بیاد و راحت تر فکر کنه (کتاب تفکر جانبی ادوارد دوبونو رو توصیه می کنم به لیست کتاب هایت اضافه کنی) البته گاهی اوقات تمرکز رو هم له می کنه 🙁
راستی …وقتی که در مورد سفر کردن اینطوری حرف می زنی خیلی ناراحت می شم 😐 پیکاسو هیچ هایک نکرده بود وگرنه اینطوری حرف نمی زد 🙂
ایولا. مرسی که کتاب دوبونو رو معرفی کردی.
من سفر رو با همسفر خوبی مثل تو طلبه ام اتفاقاً، ولی همینجوری نه
برای دوستان کنجکاوی مثل من شاید لینک کتاب شب یک شب دو مفید و البته ناامید کننده باشد:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A8_%DB%8C%DA%A9_%D8%B4%D8%A8_%D8%AF%D9%88
امیدوارم بتوانم در انقلابم و از دستفروشها این کتاب را پیدا کنم چون ظاهراً دیگر اجازۀ چاپ را به آن ندادهاند. خدا این وزارت ارشاد را از ما نگیرد!
در مورد تفریحات لوس مثل شهربازی، اتفاقاً چندوقتی است که دلم هوای آن را کرده بود ولی با این حرف تو فکر میکنم دیگر به این سادگیها دلم هوایش را نکند.
منم یکم خورد درذوقم ولی بنظرم هوایش را هنوز بکن حال میده
سلام شاهین جان
من مدتی هست که به صورت خواننده خاموشه اینجا بودم. ممنون بابت مطالب خوبی که میذاری.
سایتت خیلی برای من مفیده ، منم به نویسندگی علاقه دارم و چند روزه صفحات صبحگاهی رو می نویسم و خیلی حال و هوامو عوض کرده.
من همیشه یه کتابو شروع می کنم و تا تموم نشه نمیرم بعدی رو بخونم.
روشت خیلی بنظرم باحاله.
سلام به الهه غیثی عزیز و گرامی
از لطفت ممنونم. بیشتر برام کامنت بذار، خوشحال میشم.
چقدر خوب که صفحات صبحگاهی رو مینویسی. حتماً ادامه بده. صفحات صبحگاهی قدرت نویسندگی آدم رو هزار برابر میکنن.
همینجوری که نشسته بودم از گرما در حال جان دادن بودم و به این امید که میدادم و به شن های روان لب ساحل و خونه ای که پنجرش رو به ساحل باز میشد فکر میکردم و اینکه چرا نشد و چرا اینطور شد و آهنگ رزیستنس از میوز رو تو ذهنم مرور میکردم ( چرا کامل از بر نیستم این آهنگو) و در حال هم زدن ذهنیات این شرایط نامطلوب وگذشته و حال و آینده درهم برهم بودم، یهو یه کلاغی رد شد و فرق سر بنده رو مورد عنایت قرار داد (اونم تو روز تولدم منو اینجوری غافلگیر کرد بنازم به پر و بالش که به فکر من بود) باز خوبی این کار اینجا بود که کچل بودم و سریع مهر و محبتش به من پاک شد
اما به هر حال گفتیم چه کنیم چه نکنیم
هیچی دلو زدم به همونجایی که دلبر خونه داره و رفتم از یکی دوستان مت بالا(کسی که پایه خدمتیش بالا هست و چیزی از خدمتش نمونده) یه گوشی گرفتیم (و یه نخ بله همون بهمن مگه میشه دوس نداشتنی)که چی؟ که بیام اینجا و چند تا سایت دلخواه رو چک کنم بعد از دو سه ماه این شد که سه روز اضافه خدمتو به جون خریدم و رفتم یه گوشه نشستم شروع کردم به خوندن
مطلب گذاشتن زیاد شما اگه به ضرر یه نفر هم که باشه اون منم چون زیاد بود و میخواستم همه شو بخونم گیر افتادم تو این لحظه از استرس پاهام ضرب گرفته بودن،
هیچی دیگه باقیش دیگه گفتن نداره به هر حال می ارزید به اینجا و چند جایه دیگه سربزنم
به قول صادق هدایت که میگفت شانس ما اگه شانس بود دست خر درخت بود
مثل همیشه مطالبت دوس داشتنی بود
به امید مطالب بیشتر
سلام راش عزیز
من به فکرت بودم اتفاقاً.
چقدر خوشحال میشم از دیدن کامنت هات، واقعاً کارت حرف نداره.
به امید دیدار(به شدت)
راستی هدایت رو خیلی خوب اومدی.
هوای خودت رو داشته باش پسر.
زیاد بنویس.
فدا.
سلام
با خوندن این پست از خودم خیلی خندم گرفت :))))) 😉
شیوه مطالعه من اینجوریه که از کتاب های مبانی و تخصصی،تاریخ ،شعر و.. ذره ذره می خوانم
اما نسبت به کتاب های رمان و داستانی نمی تونم ذره ذره بخونم :؟ وقتی رمان می خونم اینقدر درگیر میشم که نمی تونم تمومش نکنم!!
اگه نهایت طول بکشه خوندن یک رمان بلند شاید یک هفته !!
سلام ,
من هم تقریبا به همین روش مطالعه میکنم و همیشه خودم رو سرزنش میکردم . با خوندن این مطلب یکم خیالم راحت شد که زیادم نباید سخت گرفت 🙂
پ. ن : راستی شاهین عزیز بیصبرانه منتظر شروع همایش متممی ها و اجرای شما و بقیه دوستان خوب متممی هستم .
مهدی جان، به به تو هم 21 گرمی هستی پس.
به صبرانه منتظرم تا روی ماهت رو ببینم.
این روش واقعا جالبه