رضایی لهجهی مشهدیِ باحالی داشت. قصار هم در میکرد از خودش. میگفت: «… خوب از پدر و مادر خوب هم بهتره.» این را انداخت دهان ما و بعدها واسه نمایاندن اهمیت هر چیزی میبستمش به کار:
نثر خوب از پدر و مادر خوب هم بهتر است.
انجیر خیسخوردهی خوب از پدر و مادر خوب هم بهتر است.
پیراهن نخیِ خوب از پدر و مادر خوب هم بهتر است.
پیادهرَویِ خوب از پدر و مادر خوب هم بهتر است.
لپتاپ خوب از پدر و مادر خوب هم بهتر است.
(البته مخلص پدر و مادر خوب هم هستیم.)
تا امشب که داشتم کانال همسفرمان، فهیمه خانم ادبی را میخاندم (+). کیفور شدم از رشد نویسنده. البته نثر فهیمه تا پختگی راهها دارد، اما همین که در اغلب یادداشتهایش قصه میگوید، کاستیهایش را میشورد و میبرد.
رضایی، باور کن که قصهی خوب از پدر و مادر خوب و از هر چیزی دیگری که در خیالت میگنجد، بهتر است.
یک پاسخ
👏👏👏