چرا باید بی‌حوصلگی را تحمل کنیم؟

به گمانم بسیاری از شاهکارها در اثر بی‌حوصلگی پدید آمده‌اند، از بهترین شعرها تا بزرگ‌ترین اختراع‌ها.

من فکر می‌کنم سعدی و حافظ هم گاهی اوقات از تاریکی شب‌ها و ملالِ روزها چنان بی‌حوصله می‌شده‌اند که به نوشتن پناه می‌برده‌اند.

باید از بی‌حوصلگی به ستوه آمده باشی تا بوم نقاشی را شوکه کنی (+) یا به جان کپک‌های آزمایشگاه بیفتی و ناگهان پنی‌سیلین را کشف کنی.

حالا بی‌حوصلگی ما كاسبی پرسودی برای ديگران شده. کدام‌یک از ما به‌محض بی‌حوصله شدن غرق اینستاگرام، تلگرام، آپارات و یوتیوب نمی‌شویم؟

فرار از بی‌حوصلگی، بی‌حوصلگی بزرگ‌تری را در پی داشته و همین باعث شده که حین حرف زدن با گوشی تلفن هم نیم‌نگاهی به صفحه موبایل داشته باشیم تا مبادا پیام‌ها و لایک‌های تازه را از دست بدهیم.

حواسمان نیست که روزبه‌روز کم‌طاقت‌تر می‌شویم و حوصله تمرکز روی هیچ ایده‌ای را نداریم. به همين خاطر خودآگاه و ناخودآگاه کتاب خواندن را ملال‌آورترین کار دنیا می‌دانیم و اگر قید مطالعه را به‌کلی نزده باشیم حین خواندن بارها و بارها گوشی موبایل را چک کنیم.

بیایید حوصلۀ بی‌حوصلگی را داشته باشیم، گاهی بگذاریم از شدت خمیازه طاقتمان طاق بشود ولی سراغ تلویزیون و موبایل و… نرویم.

توی همین بی‌حوصلگی‌ها ممکن است راه‌حل‌های بزرگ و ایده‌های خلاقانه به ذهنمان برسند؛ و شاید تفکر عمیق یعنی تحمل بی‌حوصلگی.

چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام

14 پاسخ

  1. این روزها اوقات بی حوصلگیم رو هم دوست دارم پستهاتون رو بخونم البته نه اینکه فقط در اوقات بی حوصلگی بخونم!😊

    1. رقیه عزیز از خوندن کامنت‌های تو بی‌نهایت خوشحال میشم.

  2. سلام شاهین جان
    خیلی خوشحالم که بلاگت رو پیدا کردم.
    جناب محمدرضا شعبانعلی هم دستش دردنکنه!

    اولین مطلبی که از بلاگت خوندم این مطلب بود.
    چون تیترش برام جذاب بود و موضوعیه که باهاش درگیرم.

    قشنگ نوشتی…

    واقعاً این روزها از فرط “انجام ندادن هیچ کاری” و “نداشتن وقت خالی” خسته شدم.
    “داشتن کلی بهونه” هم البته کارم رو سخت میکنه.
    “نداشتن برنامه” و “شکست های متعدد در طول زمان” در برنامه ریزی هم آزارم داده و می‌ده.

    که البته اخیراً بعد از چند سال روند معمولی و فراز و نشیب های بسیار هدف کلی رو مطابق تمام خواسته هام معلوم کردم خداروشکر.

    امیدوارم که تا جایی که میشه وقتمون اونقدر صرف هدف هامون بشه که بی حوصله نشیم و اگر هم شدیم، «نخوابیم!».

    ممنونم ازت.
    بلاگت رو بوکمارک کردم تا شاید بتونم هر از گاهی بیام و بخونم نوشته هاتو.

    1. سلام مصطفی جان
      خوشحالم که کامنت گذشاتی و باب آشنایی رو بار کردی.
      از لطفت ممنونم.
      وبلاگت رو دیدم، مشخصه از تکنولوژی خوب سر در میاری.
      باید با هم بیشتر حرف بزنیم درباره سبک زندگی دیجیتالی

      1. ممنون که سر زدی به بلاگم. البته آخرین مطلبش مربوط به مرداد 95ـه. الان که دوباره یه نگاهی بهش انداختم، دیدم که چقدر شلوغه و چقدر درهم و برهمه!
        از اون آخرین مطلب تا الان فکر کنم دوتا مطلب پیشنویس تایپ شده دارم توش و کلی مطلب که به ذهنم رسیده که بنویسمشون ولی ننوشتم؛ هر دفعه به دلیلی. که اینو اصلا دوست ندارم.

        به زودی نوشتن رو دوباره شروع می کنم. این دفعه با روند بهتر و مسیر مشخص. البته ان شاء الله.

        و اینکه تکنولوژی رو هم دوست دارم شدیداً. ولی فکر نکنم زیاد حرفی واسه گفتن داشته باشم. لطف داری 🙂
        و بسیار خوشحال میشم باهات صحبت کنم؛ چه در این مورد و چه موارد دیگه.

        و باز هم ممنونم که وقت گذاشتی برام.

        1. فدای تو
          مصطفی جان نوشتن رو جدی بگیر، معلومه که ذوق و استعداد خیلی خوبی داری.

  3. فکر می‌کنم شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌هایی مانند تلگرام، با همین رویکرد گسترش یافته‌اند که با ایجاد جذابیت‌های سریع و پاداش‌های بلادرنگ و پی‌درپی به مخاطب، مخاطبین‌شان را معتاد کنند و اکوسیستم‌شان را گسترش دهند.
    فرصتی برای خلوت برای معتادان ایجاد نمی‌شود. از اینستاگرام به توییتر پناه می‌بریم. ایمیل‌های جدید را می‌خوانیم. نوتیفیکیشن‌های پیاپی تلگرام هم آن وسط ثانیه‌ها و دقایق باقیمانده را می‌بلعند.

  4. سلام!
    متاسفانه یکی از عوارض استفاده نا به هنجار از شبکه های اجتماعی، بارآوردن نسلی است که می توان آنها را به نوعی scroll readers نامید. شاید معادل «سُرسُره خوانها» گزینه‌ی جالبی برای بومی کردن این ترکیب باشد.

    1. چه عبارت جالبی رو عنوان کردی، میشه راجبش یه کتاب نوشت: سرسره خوانها!

  5. انصافا شیوه ی نگارش و پیوند زیبای واژگانت برای انتقالِ هر چه شیواترِ مفاهیم، احسنت و باریکلا داره.
    شاگردی کردن توی کلاسی که معلمی چون تو داشته باشه، یکی از بزرگترین رویاهای من بود. به امیدِ روزی هستم که بتونم پاسخگوی دریایِ بی پایانِ احسانت باشم.

  6. ممنونم از نوشته های خوبتون
    حرفتون واقعا درسته. شبکه های اجتماعی ماها رو واقعا سطحی نگر کرده. البته من دارم رو خودم کار میکنم. با خودم قرار گذاشتم توییتر و اینستاگرام رو فقط روزی یک بار چک کنم. اون هم در فاصله وعده شام تا خواب. فقط مونده این تلگرام لعنتی. اون رو هم درست خواهم کرد

    1. احسنت، همین برنامه ای که برای توئیتر و اینستاگرام در نظر گرفتید کلی کمکتون میکنه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *