توصیه‌های خود را بنویسید | انواع پندنویسی+نمونه‌ها

توصیه‌های خود را بنویسید | انواع پندنویسی+نمونه‌ها

آدمیزاد معمولاً از شنیدن پند و اندرز خوشش نمی‌آید؛ اما این جمله به ما هشدار می‌دهد که: پذیرفتن پند، عقل بیشتری می‌خواهد تا دادن آن.

من از نوشتن این مطلب قصد وعظ و پندپرانی له یا علیه پندنویسی ندارم. می‌خواهم بگویم که پندنویسی یک راه ساده و شیرین برای تمرین نگارش است؛ ضمناً بهانه‌‌ای است برای مجموع کردن آرا و افکارمان دربارۀ زیستن. بنابراین چه عیبی دارد که یک پند نامۀ شخصی بنویسیم؛ می‌تواند کاملاً خصوصی بماند یا شاید بعدها به کار دیگران هم آمد. مثال شاخص و معاصر این کار جکسون براون است که یک روز قلم بر می‌دارد و شروع می‌کند به نوشتن پندهایی برای پسرش. نتیجه اینکه مجموعه این پندها می‌شود چندین جلد کتاب پرخواننده با فروش میلیونی.

نمونه‌های پندهای جسکون براون:

هرگز آرزوها و رویاهای دیگران را کوچک نشمار.
از صمیم قلب عشق بورز، ممکن است کمی لطمه ببینی، اما تنها راه استفاده بهینه از حیات همین است.
هرگز موفقیت را پیش از موقع عیان نکن.
وقتی به مهمانی شام می‌روی برای میزبان هدیه‌ای ببر. کتاب، هدیه خوبی است.
وقتی دچار یاس و ناامیدی شدی سه بار فریاد بکش.
وقتی در مورد دو کار جالب و مهیج به تو حق انتخاب دادند، کاری را که تا به حال انتخاب نکرده‌ای انتخاب کن.
یادت باشد زمانی که صرف عمیق‌تر کردن دوستی دو نفر می‌شود، هرگز هدر نمی‌رود.
وقتی به کسی کتاب هدیه می‌دهی، در صفحۀ اول یادداشت کوتاهی برایش بنویس.
دربارۀ موسیقی‌ای که مورد علاقه‌ات نیست اظهار نظر نکن.
وقتی گوشی تلفن را بر می‌داری لبخند بزن، مطمئن باش که طرف مقابل آن را در صدایت احساس خواهد کرد.
هرگز پیش از سخنرانی غذای سنگین نخور.

(نقل از کتاب ارزندهای کوچک زندگی | نشر آوند دانش)

عبید زاکانی

در پندنویسی، هم می‌شود موعظه کرد و جدی بود، هم می‌توان شوخی کرد و به ریش دنیا خندید. مثال درخشانش در زبان فارسی شاید رسالۀ صد پند عبید زاکانی باشد:

ای عزیزان عمر غنیمت شمارید.
وقت از دست ندهید.
عیش امروز به فردا میندازید.
روز نیک به روز بد ندهید.
پادشاهی و نعمت و غنیمت در ایمنی و تندرستی دانید.
حاضر وقت باشید که عمر دوباره نخواهد بود.
هر زمان که نه در آسایش و خوشدلی گذرد بحساب عمر مشمارید.
بر متکبران و خودپسندان سلام مکنید.
طمع از خیر کسان ببرید تا به ریش جهانیان توانید خندید.
گرد در پادشاهان و اتباع ایشان مگردید و عطای ایشان بلقای دربانان ایشان ببخشید.
جان فدای یاران موافق کنید.
تا توانید سخن حق مگوئید تا بر دل‌ها گران نشوید و مردم بی‌سبب از شما نرنجند. 
مسخرگی و قوّادی و دف‌زنی و غمازی و گواهی به دروغ دادن و دین به دنیا فروختن و کفران نعمت پیشه سازید تا پیش پادشاهان و بزرگان عزیز باشید و از عمر برخوردار شوید. دست ارادت در دامن رندان پاکباز راستگو زنید تا رستگار شوید.
مستان را دست گیرید.
از نوکیسگان وام مستانید.

(+)

 

چند سال پیش، در مسترکلاسی که برگزار کرده بودم، پروژۀ کلاس این بود که هر یک از اعضاء پندنامه‌ای صد جمله‌ای دربارۀ توسعۀ فردی بنویسند.  نتیجه مثبت بود و هر از گاهی از بعضی دوستان می‌شنوم که از پندنامۀ خودشان پند می‌گیرند.

برای پندنویسی لازم نیست تا حکیمی سالدار باشیم، حتی نوشتن اندرزهای درزمند(!) هم تمرین خوبی‎ست برای شفاف کردن پاره‌ای از باورهایمان.

البته که پندنویسی لزوماً به این صورت نیست که دیگران را خطاب کنیم. ما در اصل رو به خودمان می‌نویسیم. آنچه آموخته‌ایم به شکل مکتوب دربیابد و از یاد نرود. اگر هم هوس نشر پندها به سرمان زد، می‌توانیم انگشت جمله را به سمت دیگری بچرخانیم تا زهر موعظه گرفته شود. یا به جای تو و شما از من و ما بهره بگیریم:

تا می‌توانید برای خواندن و نوشتن وقت بگذارید.

تا می‌توانیم برای خواندن و نوشتن وقت بگذاریم.

 

و یک تجربۀ کلاسی:

پیش از دوران کرونا در یکی از جلسات کلاس ماه نویسندگی از دوستانم خواستم تا هر کدام یک ده فرمان بنویسند؛ پندهایی به خودشان و من. برخی از نوشته‌ها را بریتان نقل می‌کنم:

عطیه:

گاهی از کارهای روزانه فاصله بگیر و یک روز را در طبیعت بگذران.

از عاشق شدن و ابراز آن نترس.

مریم‌السادات:

هوای پدر و مادرت را داشته باش.

به موقع صحبت کن؛ اکثر اوقات سکوت ارزشمندتر است.

کیمیا:

از نه گفتن نترس؛ و جنبۀ نه شنیدن را داشته باش.

گاهی خودخواه باش!

مهسا:

هیچ کاری را در زندگی بدون لذت بردن انجام نده، حتی رنج کشیدن.

پازل زندگی را زمانی درک می‌کنی که از بیرون به آن نگاه کنی، نه در وسط هر قطعه.

عاطفه:

در زندگی چشم‌هایت را برای دیدن آدم‌ها باز نگه‌دار.

از مقایسۀ خودت با دیگران بپرهیز، چون ذهنت قطعاً تو را عقب‌تر از آن‎ها نشان می‌دهد.

ریحانه:

هیچ‌گاه دروغ نگو، چون دروغ آدم‌ها را از هم دور می‌کند.

هیچ‌گاه خیانت نکن.

مهسا:

سعی کن در کار هیچ‌وقت پاچه‌خواری نکنی!

کارهای یواشکی کن!

الهام:

از اجرای اید‌هایت نترس.

زیاد قهوه نخور.

نوید:

نوشتن را رها نکن.

از ترس‌هایت فرار نکن.

 

مخلص کلام اینکه در پندنویسی چگونه گفتن از چه گفتن کم‌اهمیت‌تر نیست. مثلاً من روی دیوار اتاقم نوشته بودم: همیشه بنویس. اما این برای من چاره‌ساز نبود تا اینکه نوشتم: اگر ننویسی خیلی خری!

بالاخره هر کسی یک زبانی دارد.

 

صد و یک فرمان شما برای کار و زندگی بهتر چیست؟ همین الان بنویسید.

نوشتن پند

در همین رابطه خواندن این مطالب را هم پیشنهاد می‌کنم:

من شیفتۀ پند و نصیحتم | پندنامه خودتان را هوا کنید

۱۰۰ پند من به خودم

نثرهای یومیه | پندهایی به خودم و…

آیین بد نوشتن | ۴۱ نکتۀ بسیار کاربردی!

وبگاه اختصاصی جملات کوتاه من


شاهین کلانتری در مدرسه نویسندگی | تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

24 پاسخ

  1. عالی بود
    تازه فهمیدم پند نویسی چی هست
    تازه فهمیدم سال ها ست دارم این کار رو انجام میدم

  2. سلام
    وقتى دبيرستان مى رفتم يكروز معلم اجتماعى گفت: اگرهمه چيز دست خداست پس غصه براى چيست؟!
    اين پند ساده براى هميشه درگوش من زنگ مى زند. اكنون نيز اول به خويش ودوم به انسانها پندمى دهم كه لحظه اى بى عشق سپرى نكن! زيراكه عشق همه حقيقت هستى است وبدون آن چيزى ازحقيقت وزيبايى وخودشناسى وخداشناسى برايت ميسر نخواهد شد.

    1. درود بر سعیده جان؛ دوست فعال و خوبم
      از دیدن اسم شما خوشحال شدم.
      بیشتر برام بنویسید اینجا.

      1. دروغ مادر همه خطاهاست. دروغگو آنقدر دروغ مى گويدكه دروغهايش را باور مى كند. وقتى دروغهايت را باور كردى ، حقيقت بايت دروغى بيش نيست زيراباورهايت همه دروغين اند.

      2. اين خاصيت قلم است؛ گاه خود مى نويسد ودرمسيرى كه مى خواهد توراپيش مى بردگويى به تنهايى برصفحه كاغذ مى چرخدواين تونيستى كه مى نويسى!!

        1. عشق موهبتى است كه خداوند درجان همه مابه وديعه نهاده است. جان هركس به فراخوراستعدادش عشق رادريافت مى كند.

          1. هركس، هرقدربيشتربه توبچسبدتوبيشترازاوفاصله مى گيرى! پس بياموز كه فاصله ها رارعايت كنى. مواظب باش! باوابستگى بيش ازحدبه كسانى كه دوستشان دارى مانع دوست داشتن آنها نشوى.

              1. تهمت نتيجه قضاوتهاى نادرست وتوهين نتيجه كنترل نكردن خشم است پس از خشم وقضاوت بپرهيز.

                  1. واقعيت اينست كه تومى توانى درميان كتابهاهميشه هم نشينى خوب پيداكنى امادرميان آدمها بندرت چنين دوستى پيدا مى كنى!!! كه باتوهمدردباشدوتورانيك دريابد

  3. سلام استاد گرامی
    وقتتون بخیر
    این فکر خیلی خوبیه که هر از گاهی توقعات و انتظاراتی که از خودمون و دیگران داریم را به صورت مکتوب دربیاریم تا وضوح و شفافیت بیشتری پیدا کنه و نسبت به اونها آگاهتر بشیم
    و با این روش به عملی شدن اونها کمک کنیم
    و بنا به گفته شما چون ما انسانها خاطره خوبی از پند شنیدن نداریم و شاید بارها کاممون با اون تلخ شده بهتره عناوین دیگه ای را برای اون انتخاب کنیم تا برامون خوشایندتر بشه
    من هم چند مورد از انتظاراتی که از خودم دارم و چیزایی که از خودم میخوام را به جای پند نامه تحت عنوان خواهش نامه قید میکنم:
    ۱.خودت را در شادی و نشاط و آرامش غرق کن و آنچنان از احساسهای خوب سرمست شو که به غم و غصه حتی یک ثانیه هم فرصت خودنمایی ندی
    ۲. به کاری بپرداز که از اون بیشترین لذت را میبری و هرگز هیچ کاری را از روی اجبار و اکراه و با احساس بد انجام نده
    ۳. سپاسگزاری روزانه را فراموش نکن و با تحسین و تمجید از دیگران خوبیها و ارزشهای اونها را به خودشون یادآور شو
    ۴. با تمام وجود خالصانه و بدون توقع به خودت و همه انسانها و تمام ذرات هستی عشق بورز
    ۵. به دیگران احترام بزار و توقع نداشته باش مثل تو فکر کنند و هم سلیقه تو باشند چون این دنیا ، دنیای تنوع و فراوانیه و هر کسی همونطور که هست زیبا و دوست داشتنیه
    ۶. در برابر تغییرات جدید سازگار و هماهنگ باش و در برابر اونها مقاومت نکن
    ۷. یادگیری را در اولویت قرار بده و هر روز خودت را یک پله بالاتر از دیروزت ببر اما دقت کن که از چه کسی و چه مطلبی را یاد میگیری چون وقت و انرژی تو خیلی گرانبهاتر از اینه که اون را صرف محتواهای بی مایه و کم ارزش کنی
    ۸. به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی از دیگران انتقاد نکن چون گاهی در ذهن بعضی از افراد حک میشه و هیچ وقت دلشون با تو صاف نمیشه
    ۹. بنویس اما با عشق با ایمان با امید باز هم بنویس با خلوص با صداقت با یکرنگی هزاران بار بنویس با صبر با شکیبایی با استقامت
    ۱۰. به عنوان دهمین مورد یک پند از مولانای عزیز به خودم میدم
    با دل گفتم ز دیگران بیش مباش
    رو مرهم ریش باش چون نیش مباش
    خواهی که زهیچ کس به تو بد نرسد
    بدگوی و بدآموز و بداندیش مباش

    جناب استاد هر چند لقمان را حکمت آموختن شرط ادب نیست ولی برای شما هم دو مورد خواهش نامه دارم که از این قراره:
    ۱.بنویس اما با اون اشتیاق سوزانت نوشتن را در انحصار خودت قرار نده و آتش رشک و احساس حقارت و کم کاری را در ما شعله ور نکن
    ۲.بنویس اما لااقل ساعت ۱۲ شب دیگه دست از سر اون نوشتن بردار تا اون بیچاره هم یه نفسی بکشه و اون برگه به شدت تحریک کننده را از روی دیوار اتاقت بردار تا یه کم کمتر بنویسی و ما کمتر دچار عذاب وجدان بشیم

    شاد باشی و سرافراز و سخی و پربار
    تا دم صبح قیامت به نوشتن پرکار
    هر که او گفت نوشتن به چه کاری آید
    گو همه علم و هنر جز به نوشتن ناید

    1. درود عزیز دل
      زیبا نوشتی. برای من بسیار الهام‌بخش بود.
      پندهایی هم که من دادی خوب بود. چسبید! :))
      برقرار باشی.

      1. سپاس از لطفتون
        بی دل گمان مبر که نصیحت کند قبول
        من گوش استماع ندارم لمن یقول
        ( سعدی شیرین سخن)

  4. وقتی یک کتاب را خیلی میخواهی آن را نخر، بگذار چند روزی بگذرد، بعد آن را بخر.چون معمولا آنقدر توقعت را از آن کتاب بالا بردی که دیگر آن کتاب جوابگوی تو نخواهد بود.

  5. درود شاهين جان!
    از بس روان و پويان مي‌نويسي، طبع نثر ما را نيز برمي‌انگيزي. موفق‌تر باشي. يا حق

    1. سلام نادر نازنین
      محبت داری به من.
      تو بخش دوستان من به وبلاگ خوبت لینک دادم.

  6. در آب پریدن با در آب ماندن فرق دارد
    مشکلات همیشه هستند باید برای در مشکلات زندگی نماندن تلاش کرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *