تجربهنگاری روز هشتم سمپوزیوم نویسندگی:
- در این جلسۀ دربارۀ مرحلۀ دوم نوشتن مقاله حرف زدیم.
- قرار شد اطلاعاتی که در مرحلۀ اول جمعآوری کردهایم بخوانیم و با تحلیل و ترکیب آنها برای نگارش مقاله ایدهپردازی کنیم.
- پس از این مرحله وارد مرحلۀ سوم میشویم و کار را به ضمیر ناخودآگاه میسپاریم.
- سپس به سراغ مقالۀ مهمی از برتراند راسل رفتیم و دربارۀ پاراگرافی از آن صحبت کردیم.
از میان نقلقولهای جلسۀ امروز:
«من خیلی آهسته و به تدریج راههایی را کشف کردهام که بینگرانی و اضطراب بنویسم.
وقتی که جوان بودم، هر کار جدی تا مدت درازی –شاید مدت بسیار درازی- بیرون از حدود تواناییم به نظرم میرسید. خودم را به یک حال عصبی میانداختم، از ترس اینکه آن کار هرگز سرانجام نگیرد. بارها شروع به نوشتن میکردم، و چون دلم راضی نمیشد نوشتهام را پاره میکردم.
سرانجام دریافتم که اینگونه تلاشها وقت تلف کردن است. معلوم شد که بعد از آنکه دربارۀ کتابی در باب فلان موضوع اندیشیدم و مقدمتاً خوب جوانب آن را به نظر آوردم، به یک دورۀ پختن و پروراندن مطلب در ذهن نیمه هوشیار احتیاج دارم که شتاب در آن جایز نیست و اندیشیدن به عمد در آن، اگر هم اثر کند، اثر بد میکند.
گاهی پس از چندی میدیدم که اشتباه کردهام و آن کتابی که در نظر داشتهام نخواهم توانست بنویسم. ولی غالباً بختم بیشتر یاری میکرد. پس از آنکه بر اثر اندیشیدن بسیار سخت مسئله را در ضمیر ناهشیارم مینشاندم، مطلب به طور پنهانی رشد میکرد تا آنکه ناگهان راه حل مسئله با روشنی خیرهکنندهای ظاهر میشد، و فقط میماند اینکه بنشینم و آنچه را به صورتی الهاممانند بر من آشکار شده بود بنویسم.»
چگونه مینویسم، برتراند راسل، ترجمۀ نجف دریابندری، از کتابِ عرفان و منطق
دعوت به مراسم کامنتنگاری:
بهترین تمرین نویسندگی از نظر شما
بهترین تمرینی که تاکنون برای یادگیری نویسندگی انجام دادهاید چه تمرینی بوده است؟
75 پاسخ
با درود و احترام، استاد بزرگوار از نظر من رونویسی یکی از بهترین ها می تواند باشد. وقت های زیادی است که تا دست به قلم می شوم فکرهای بسیارم ناپدید می گردند. آن موقع خودم حرفی برای گفتن ندارم، برای همین همان که بهترین ها گفتند می نویسم تا عضله های نویسندگیم دچار انقباض و تحلیل نشوند.
گاهی عضله های حتی یک شناگر حرفه ای دچار گرفتگی می شود، آن موقع یک سنجاق قفلی حکم یک شک دهنده را به عصب های عضله دارند وگرنه فاجعه ای بزرگ رخ خواهد داد.
زنده باد لیلا خانم گرامی
چه جالب توصیف کردید این موضوع رو.
سلام بر شاهین عزیز و پرانرژی
راستش نوشتن آنقدر برایم اهمیت پیدا کرده که اغلبِ روزها سه چهار ساعت را به شکلها و تمرینهای مختلف به خود اختصاص میدهد و هر یک زیبایی و پرباری خاص خودشان را دارند. دیالوگنویسی را بسیار دوست دارم و کشف شخصیتها از طریق آن حال و هوای جذابی به ذهن میدهد. این روزها رونویسی و همزمان خواندنِ بلند از روی متن برایم بسیار دلنشین شده است.
سلام
برای من بهترین تمرینها برای نوشتن صفحات صبحگاهی و برونریزیها بود. چون کمک میکنه بدون هیچ مانعی هرچی تو ذهنم هست رو روی برگه بنویسم.
رونویسی هم خیلی برام کننده بود چون باعث میشه باتمرکز بیشتری کتاب رو دنبال کنم و موارد بیشتری تو ذهنم بمونه و تو نوشتن بهم کمک کنه.
همه تمرینها بنوبه خود عالی هستند. چه آنها که با جدیت آنرا انجام داده ام، چه آنها که تنبلی کرده و انجام نداده ام.
اما بهترین تمرین و نتیجه برای من این بوده که همیشه و در همه لحظات، قلم و کاغذ یا موبایل، یا لپتاپ در دسترسم باشد تا در لحظه هر چی به ذهنم میآید یادداشت میکنم.هیچوقت از نوشتن دور نمیشوم. در هر حالتی که باشم
مرضیه عطار
تمرین صفحات صبحگاهی یا همان آزاد نویسی محبوبترین تمرین من است، رهایی را که در این تمرین احساس میکنم خیلی دوست دارم.
از خلاقیتی که در آنافورا وجود دارد واقعاً لذت میبرم.
تمرین خوشه نویسی هم خیلی به من کمک میکند مخصوصاً زمانهایی که احساس میکنم هیچ چیز برای نوشتن ندارم.
در دوران دانشگاه اصلا به مقاله نویسی علاقه ای نداشتم. صادقانه بگویم مقاله درر مورد فلان الگوریتم و کاربردهای آن، اصلا جذبم نمی کرد و فقط می خواستم ان روزهای سخت و دهشتناک تمام شود. اما تمرین های مقاله نویسی در کلاس درس شما، تجربه تازه ای برایم بود. نوشتن مقاله درباره دغدغه های شخصیمان بهترین تجربه برایم در امر نویسندگی بود و نوشتن را برایم جذاب تر و شیرین تر از قبل کرد. البته از خرده خاطرات هم نباید غافل شد واقعا آن هم لذت بخش بود.
سلام براستاد عزیز
بهترین تمرین ازنظرخودم قطعه نویسی باموضوعات مختلف بود وهمین موضوع باعث ایده های برای نوشتن مطالب دیگه چون جستار و چالش پنج دقیقه هم بود
سلام استادعزیز
تمرین هایی که تا به حال انجام دادیم هرکدام فواید خودش را دارد،اما من دیالوگ نویسی را خیلی موثر در نویسندگی می دانم.
ممنونم از استاد گرانقدر ، یکی فرمول نویسی برای من خیلی جذاب بود واز نوشتنش لذت بردم و۵ دقیقه هایی که مینوشتم کلی انگیزه میداد برای نوشتن تا هر موضوعی به چشم میبینم یا تصور میکنم به قلم بیاورم مثل نوشتن از کلاغی که روی درخت نشسته
یکی از درخشان ترین تمرین ها، چالش پر کردن هزار صفحه در یک هفته است. درست است که من موفق نشدم در یک هفته هزار صفحه را پر کنم، ولی تلاشی جذاب بود با نتیجه ای بی نظیر.
بی تردید میگم تمرینی که الان دارم انجام میدم. تمرین مقالهنویسی توی سمپوزیوم. اشتیاق جمعآوری اطلاعات خواب از چشمام برده. بررسی مسئله از زاویه مختلف و مرحله آخر که بیصبرانه منتظرم چجوری مقاله را ادامه بدم.
استاد ممنون میشم به سوالم جواب بدین. میشه این مقاله که داریم پیش میبریم بین متنها خاطره بنویسیم؟ یا شعر؟ و متن طنز؟
سلام جناب کلانتری
اگر بخواهیم از بین همه تمرینات دوره نویسندگی یکی را انتخاب کنیم واقعا کار سختی در پیش رو داریم. و هر کدام به گونه ای من رو به نویسندگی علاقه مند کردند.
انتخاب یک تمرین از بین همه تمرینات مثل انتخاب بین فرزندان است که بخواهیم از بین فرزندان یکی را برتر بدانیم
اینقدر با این تمرینات در این مدت زندگی کرده ام و به آن ها عادت کرده ام که یک روز دور ماندن از تمرینات همانند یک گمشده در زندگی ام خودش را نشان می دهد.
اما اگر بخواهم جرات به خرج دهم و از بین همه تمرینات آن را که خیلی به آن وابسته شدم را نام ببرم باید بگویم هزار کلمه بهترین تمرین دوره نویسندگی من بوده است.
“یک نویسنده پیش از اینکه بنویسد، بی تردید آن را احساس میکند”
و ما برای نوشتن باید هر تمرینی رو تجربه کنیم و اون رو احساس کنیم.
و من فکر میکنم بهترین تمرینی که انجام دادم همه تمرین هابوده که آموختم.
چرا که همه تمرینات برای نویسنده بهترین هستند.
و یک آثار بهترینی را میسازند.
ارزشمندترین و تحول آفرین ترین چیزی که از شما یاد گرفتم این بود که به انتظار فرا رسیدن ایده ننشینم و ایده ها در آزاد نویسی خودشان سر و کله شان پیدا میشود و بابت این آموزه عمیقا سپاسگزارم استاد عزیز.
سلام و تشکر بابت همۀ تمرینها و ایدههای بینظیری که اگر نبودند، جایشان در زندگی خالی بود. بسیاری از این تمرینها فراتر از تمرین هستند؛ یعنی خودشان موضوعیت و ارزش ذاتی دارند. واقعاً نمیتوانم تمرین خاصی را نام ببرم. چون هر تمرین، بخشی از عضلات نوشتاری و فکریام را تقویت میکند و شکل میدهد. صفحات صبحگاهی، ناخودآگاهِ بکر را بر صفحات کاغذ جاری میکند. یادداشتهای روزانه (هزار کلمه) تماشای فعال جریان زندگی است. عمق بخشیدن به اندیشه است. تثبیت آموختههاست و مرور آنچه از جهان گرفتهام و آنچه به جهان دادهام و …
اما اگر گریزی از انتخاب و نامبردن نباشد، از چالش پنج دقیقهام نام خواهم برد. با این چالش با قلم و کاغذ آشتی کردم و میان همۀ مشغلهها جریان خرد را بر برگهای کاغذ جاری ساختم. مسائل اساسی زندگانی را در هجوم انواع پرسشها قرار دادم و از هر پرسش، پرسشها بیرون کشیدم. در این چالش بود که به گسترش ایدهها پرداختم و مخلص کلام، با ای چالش بود که به «تفکر مکتوب» رسیدم.
سلام و عرض احترام
بیشترین تأثیر رو من از خوب خواندن و خوب دیدن گرفتم. اینها باعث میشن که حتی گاهی که مشغله هام زیاد هستند، ذهنم شروع کنه به نوشتن و گاهی آرزو میکنم که کاش دستگاهی می داشتم که افکارِ در حال تراوشم رو به رشته تحریر در میآورند و عینی شون میکردند.
سلام
بهترین وموثر ترین تمرین برای من خواندن و رونویسی و به خاطر سپردن متن و جملات قوی بوده. هر زمانی که این تمرینو جدی گرفتم از نوشتههای خودم هم بیشتر لذت بردم.
ضمن ابن که مطمئنم تمام تمرینات شما مفید و عالی هستن اگر خودم جدی پی گیر باشم.
سلام
بهترین تمرین نویسندگی ،نوشتن در مدلهای مختلفی است که شما در دو ماه اول دوره نویسندگی خلاق آموزش دادید. نمیتوانم انتخاب کنم همه چیز فوقالعاده است. مثل یک دانشگاه پر از کلاس است.
هر در،به سوی یک خلاقیت هدایتم میکند. نوشتن را دوست داشتم و هر روز خاطره مینوشتم و شعر و گاهی داستان،اما حالا عاشق نوشتنم.
عاشق خواندن کتابهایی که معرفی میکنید.
اما هیجانیترین تمرین،چالش۵*۵ است. به قول استاد عضلات نویسندگی را حسابی تقویت میکند.
سلام استاد عزیز
بهترین تمرین برای من بلند خواند، رو نویسی، بعد آزاد نویسی بود. احساس کردم نوشتن هام در حال فرم گرفتن. البته یادداشت برداری از جملات یا کلمات کتاب هایی که می خوانم که خیلی جذاب و کمک کننده بود. و بخواهم صادق باشم همه ی تمرین ها عالی بودن من تک تک اون هارا انجام میدم .
تمرین + اعتماد + انجام دادن= خلق اثر ناب
در ادامه لذت رونویسی
رونویسی بخشی از کانال تلگرام مدرسه نویسندگی بود که تقدیم استاد شده بود
سلام
ارادت و عرض ادب
اولین و اساسی ترین تمرین در سال ۹۶ بود که قرار بود ده هزار کلمه بنویسیم که من دویست هزار کلمه طی دو هفته نوشتم
ولی بهترین تمرین که هنوز هم ادامه دارد
(((( لذت رونویسی )))) بود که با چند کتاب ادامه داشت همانند کتاب شب یک شب دو که سه مرتبه نوشتم بعد کتاب روزها در راه است بود که یک مرتبه نوشتم و چند کتاب دیگر …..
بهترين تمرين بنظرم مداوم ترين تمرين هست، من كلمه برداري، و آزادنويسي را بطور مداوم انجام ميدم و نتيجه خوبي گرفتم.
من نوشتن صفحات صبحگاهی را خیلی دوست دارم و کلی برای نوشتن به من دید میدهد.
در این هم مونولوگ نویسی را خوشم اومد هنوز حسابی روش کار نکردم اما در نوشتن صبحگاهی از اون استفاده کردم بازم ممنون
سلام و عرض ادب
صفحات صبحگاهی واقعا تمرین فوق العاده ایست. قطعه نویسی هم آدم را نکته سنج می کند.
خیلی نوشتم، نه به قصد تمرین…
به نظرم هیچ چیز به اندازه خواندن و تخیل عمیق در خواندن و چند دقیقه در روز کمک نمی کند.
(با سلام به بهترین استاد دنیام✨)
بهترین تمرین نوشتن برای من همان تمرینیست که در لایو اخرتان به آن اشاره کردید؛ چالش پنجتا پنج دقیقه و نوشتن از حسی که در درونمان جریان دارد.
بهترین تمرینی که همیشه بدون بهانهجویی انجامش میدهم نوشتن حال درونیام در همان لحظهست. خیلی اوقات، حتی خودم هم نمیفهمم که دارم چه مینویسم، گاهی واژههایی که هیچ ارتباطی به هم ندارند پشت سر هم نوشته میشوند. تنها کار من همین ناظر بیرونی بودن و نگه داشتن قلمم است.
زمانهای زیادی خودم نمیدانم چه احساسی دارم و خیلی از زمانهای دیگر هست که نمیدتنم با احساسات درهموبرهمم باید چکار کنم، برای تمامی این لحظات چالش پنج دقیقه نوشتن بهترین چیزیست که برایم جواب میهد.
تمرین مربوط به پروریدن شخصیتهای داستانی برای من جذاب بود اول تصورم این بود که هر چه در ذهنم می آید بنویسم ولی چیزی جز خاطرات خودم به ذهنم نمی آمد ولی بعد شخصیتها را عوض کردم و تبدیل به چیزی کردم که دلم می خواست و برایم جذاب بود بعد از آن خیلی روان از خاطرات و علایق و اعتقادات و احساسات آنها می نوشتم.
سلام
دلم نمیخواد اعتراض کنم چون خیلی سایتتون و نوشته هاتون عالیه.و هر کاری انجام میدید با هدفه.
نمیدونم من تنها شخص حیران و وامانده از این تغییر رویه تون هستم (منظور چکیده کلاسهاتون؛اسمش چی بود سمپوزیوم نویسندگی؟!)
یا شاید هم من تنها شخص تنبل و بی استعدادی هستم که کلافه شدم از این سبک و سردرگمم.
سلام
بهترین تمرین برای من صفحات صبحگاهی و آزاد نویسی بود که چندین ماهه انجامش میدم و هر دو تا رو به لطف و آشنایی با شما یاد گرفتم. حس می کنم طی این چند ماه خیلی نوشته هام بهتر شدن.
سلام و احترام
استاد عزیز،از سر انگشتان ذهنتون هزار هنر زیبا و مفید بیرون میریزی و ما دلمون نمیاد یکی رو انتخاب کنیم
آزاد نویسی
صفحات صبحگاهی
مونولوگ نویسی
و….
و اما
عجیب و غریب نویسی چه شیوه جالبی از نوشتنه، به ظاهر ساده و مسخره و بی ربط نشون داده میشه،
اما شاید هر بخشی از نوشته ،تجربه زیسته نویسنده باشه که به صورت وارونه بیان شده،یا شاید هم شبیه حرف زدن های گنگ و نامفهوم کودکانه باشه و درحین مفهوم داشتن برای مخاطب گویا نباشه اما در حقیقت، ماجرا ها و فلسفه هایی پشت این حرف ها وجود داره
گمان میکنم عجیب و غریب نویسی ساده ترین کار برای آدمیزاد باشه برای این که عجیب و غریب ترین موجودات روی زمین هستند و توانایی اینو دارند که هر روز چرند و پرند های ذهنشون رو بیرون بریزن و بخشی از محتوای خاک خورده ی مغزشون رو خونه تکونی کنند،…. در واقع این شیوه یه جور آزادنویسی میتونه باشه ،رها و بی پروا نویسی
واما اصل ماجرا هر روز نویسی،هر روز نویسی
نویسنده ی واقعی کسی است که هر روز و تحت هر شرایط بنویسد
سلام واحترام.برای من ازاد نویسی خیلی عالی بود ونوشتن گفتگوی دونفره از زوایای مختلف خیلی خوب بود.یاد کتاب دوران نوجوانی ام میافتم .اسمشو نمیدونم ولی متن ان در من تاثیر عمیقی گذاشته ..خیلی سپاس گزارتانم
درود بر استاد کلانتری عزیز
تمام تمرینات را جسته و گریخته انجام دادم ولی آزادنویسی در قالب صفحات صبحگاهی از بهترین و تاثیرگذارترین تمریناتی بوده که در طول دوره انجام می دادم و همچنان ادامه می دهم و خواهم داد.
داشتن یک رسانه ی شخصی؛ هرچند نانو رسانه باشد، من را متعهد کرد به جدی و مستمر نوشتن.
1000 کلمه با اینکه همیشه انجام نمیدم ، صفحات صبحگاهی برای تخلیه ذهن ، صد داستان و از زمانی که از دانیل خارمس گفتید جرات انتشار اندک نوشته هام رو پیدا کردم البته شاید هم نباید منتشر میکردم اما منتشر شده وممنون میشم استاد یا دوستان نویسنده خوبم بهم کمک کنن بهتر بنویسم
1. میتوانم به جرئت اعتراف کنم که آزادنویسی مهمترین تمرینم برای مسیر نویسندگی و البته رشد شخصیام است. به لطف این آزادنویسی بزرگوار با دردناکترین دردهایم مواجه شده و با تکتکشان چشمتوچشم میشوم. آنوقت که حسابی غرها و نالههایم را بر روی کاغذ ریختم به کمک نگاهی بیطرفانه به دنبال راهحلهایش میگردم.
2. بعد از آزادنویسی یادداشتبرداری فوری را در این لیست میآورم. دفتری مخصوص دارم شبیه به دفترچه که در کیف، جیب و هر لباسی جا بشود. و وقتی ایدهای هرچند خام به کلهام خطور میکند فورا آن را مینویسم.
3. البته که رونویسی را فراموش نخواهم کرد. اصلا رفتهام نسخۀ جیبی کتابهای محبوبم را خریدهام تا راحت از رویشان رونویسی کنم.
4. تغییر داستانهای محبوبم به میل و سلیقۀ خودم. شبیه یک دزدی موزیانه به نظر میرسد اما به خدا که برای تمرین مفید است.
5. مقالهنویسی که به تازگی جدیجدی دنبالش میکنم.
6. نوشتن از داستان، رمان و فیلمی که به تازگی خواندهام و یا دیدهام. شاید نقد باشد، شاید هم معرفی و حتی یادداشتی شخصی.
7. به گفتوگو نشستن با تکتک کاراکترهای داستانیام. اینطوری به خوبی آنها را خواهم شناخت.
8. زل زدن به آدمها از راه دور و بررسی کارها و عکسالعملهایشان. این کار برای شخصیتپردازی داستانی بشدت مفید و لذتبخش است. البته تا زمانی که سوژه متوجه نگاهتان شما نشود.
9. خواندن داستانهایم با صدای بلند. میتوانم به اشکالات ریز و درشتشان پی ببرم.
10. نوشتن با موسیقیهای بیکلامی که برایم ناشناخته هستند. میتوانم حسابی صحنه بسازم و روایت. انگار که با ریتم موسیقیها یکی بشوم.
11. تمرین دیالوگنویسی که به هذیاننویسی شباهت دارد. این تمرین بشدت لذتبخشه و البته سخت چراکه نیاز دارد حسابی چرند بنویسی.
فعلا تمرین دیگری به ذهنم نمیرسد. هرچند نیمی از این تمرینها را از خودتان یاد گرفتهام.
سلام من با حرکت صد داستان دوره چهارم وارد دوره هاي شما شدم واقعا عالي بود اين که تونستم 100 روز هر روز بنويسم کيفيتش برام مهم نبود گرچه تلاش مي کردم خوب بنويسم. الان هم اکثر تمرينها را با وجود مشغله فراوان انجام مي دم
سلام استاد گرامی
حکایت نویسی ، هذیان نویسی ، آنافورا، از روی عکس و نقاشی نوشتن و مونولوگ هم خیلی خوب بود
سلام. تمرین رونویسی که از شما یاد گرفتم.
تمرین آزاد نویسی و حرکت صد داستان و خواندن کنابهایی مثل حق نوشتن.
خدا قوت استاد گرامی
خیلی از نوشتن ۵ دقیقه ها لذت میبرم وشاید ممکنه بیشتر از ۵ بار هم بنویسم وجالب بود یک روز رفته بودم نانوایی در صف بودم که چشمم به آسمان افتاد وپرنده هایی که دسته جمعی پرواز میکردن توجه من را جلب کرد ودوست داشتم زودتر برم خانه ودر مورد آن ها بنویسم ودیگر نوشته هایی که دوست دارم صفحات صبحگاهی میباشد وشکر گزاری،که مینویسم
سلام
فعلا در حدی نیستم که بهترین تمرین را تشخیص دهم.
ولی بیشتر از همه از جمله برداری و گفت و گو نویسی خوشم می آید.
بهترین و تاثیر گذارترین تمرینی که تاکنون برای یادگیری نویسندگی انجام دادم؛ که به ذهنم خلاقم کمک کرد اول صفحات صبحگاهی است و بعد آزاد نویسی در قالب یکی ازتمرین های دوره مدرسه نویسندگی…
درود بر استاد عزیز و گرامی:
از نظر من بهترین تمرین، روزانه نویسی، قطعه نویسی، داستانک عجیب و غریب و صد داستان بوده 👌🏻 سپاس از زحمات ارزنده شما 🙏🏻🌺🌺🌺
نوشتن خلاصه ی کتاب تو یکی دو تا صفحه!
البته نمی دونم این تمرین که بچه بودیم کانون پرورش فکری کودکان بهمون می داد چه ربطی به نویسندگی داشت بیش تر واسه درک مطلب خوب بود تا نویسندگی.
فکنم از اون روز بود من از نویسندگی زده شدم 😀
بعدشم که مدیر مدرسه راهنماییمون یه داستان اماده داد دستم و فرستادم واسه مسابقات دیگه کلا از داستان و همه چی متنفر شدم!
حالا دارم خودمو مجبور می کنم از وبلاگ شما خوشم بیاد و هر روز یه سری بهش بزنم ببینم می تونم علاقه پیدا کنم.
هنوز که تاثیری روم نذاشته :-\
سلام
بهترین تمرین، تمرین ۳ صفحه ی صبحگاهی است که فکر می کنم خیلی مفیده و بعدش ۵ دقیقه نویسی ۵ روزه و هزار کلمه…
سلام به همه دوستان نازنین و جناب شاهین کلاننتری گل گلاب، عرق بیدمشک
من بهترین تمرین هایی که خودم تجربه کردم شامل موارد زیر:
نخست) پیاده روی همراه با فکر کردن و نوشتن ایده ها
دوم) مطالعه و نوشتن مفاهیمی که از مطالعه یاد می گیرم
سوم) گفتگو با تعدادی از دوستان در مورد سوژه ها
چهارم) نوشتن بدون برنامه قبلی و ایده ای خاص
پنجم) بازنویسی با نکات از پیش نوشته شده
به نظر من بهترین تمرین آزاد نویسیه خصوصا صفحات صبحگاهی و هزار کلمه. هم حجم مشخصشون باعث میشه مجبور شیم بیشتر بنویسیم و بحث رو بسط بدیم هم کلی تمرین رو میشه توش گنجوند:))
درود بر استاد عزیز و گرامی
به نظر من همه تمرینات جذاب و فوقالعاده هستند ولی من با تمرین صفحات صبحگاهی، آزاد نویسی،مونولوگ و (نوشتن از روی عکس و نقاشی که باعث شد نگاه دقیق تری نسبت به محیط اطرافم داشته باشم که صد البته سرشار از ایده ست) ارتباط بهتری برقرار کردم.
برای من همه تمرینات جذاب بوده. بعضی تمرینات در ابتدا خیلی ساده به نظر میومد اما وقتی شروع میکردم منو به چالش میکشید مثل تمرین حکایت عجیب و غریب یا پیدا کردن موضوع مقاله و اوصولی نوشتن مقاله. فکر میکنم تمرینات خلق کاراکتر منحصر بفرد برای من هم خیلی جذابه و هم چالش برانگیز.
سلام استاد عزیز
بهترین تمرینم برای نویسندگی، صفحات صبحگاهیه که در سایت شما با این روش از خانم جولیا کامرون آشنا شدم.
نوشتن صفحات صبحگاهی علاوه بر تمرین نویسندگی تمرین توسعه فردی هم هست.
نکته آخر این که استاد عزیز، من واقعاً دغدغه ام آثار سوء ازدواج فامیلیه ممکنه لطفاً راهنماییم کنید آیا موضوع من ممکنه در خانوادهایی که چنین ازدواجی داشتن باعث ناراحتی بشه؟ دوست ندارم باعث دلسردی و ناامیدی باشم.
برای من از همون جلسات اول دوره نویسندگی همه تمرینات جذاب بود و تو قطعه نویسی، بعد از دیدن بازخوردها احساس خیلی خوبی داشتم.
ولی بعد از اتمام دوره وقتی شروع به انجام تمرینات سایت کردم، متوجه شدم بعد از سه ماه تمرین کردن هنوز هم آزاد نویسی رو که یکی از چهار ستون برقرار نویسیندگیه خوب یاد نگرفتم و اگه یه روزی در آینده نویسنده خوبی شدم، مطمئنم در جواب سوال هر کسی که بپرسه چطور نویسنده خوبی شدی؟ قطعا جواب میدم با تمرین “هزار کلمه ها”.
شما در هر زمینهای در رابطه با رشد خلاقیت تحقیق کنید متوجه میشید خلاقیت در مواقعی نیازمند آزاد گذاشتن ذهن و در مواقعی نیازمند چارچوب خاص خودش هست. یا به عبارت دیگه رشد خلاقیت برابر با حذف چارچوب های اشتباه و اضافه کردن چارچوب های درسته.
در زمینه نوشتن، آزاد نویسی، آزاد گذاشتن ذهنه و در نگاه اول به نظر ساده میاد ولی وقتی شروع به انجام دادنش میکنی متوجه میشی یک سری دیوار های بیهوده در حال حذف شدن هستن و آزاد و رها در حال نوشتن هر چیزی که مغزت اراده میکنه هستی. تو تمرین هزار کلمه ها تمام زوایای مخفی و تجربه نشده نوشتن توسط نویسنده تجربه میشه و خلق اثر، با استرس کمتری طی میشه.
خلاصه تمرین هزار کلمه ها خداست😂 اگه چاشنی استمرار و تکرار هم بهش اضافه شد حسابی بوسش کنید، بغلش کنید و مراقب باشید که از دست نره🙏
بهترین تمرین که تا اکنون برایم جالب و مهم و جذاب که بوده همین تمرین مرحله دوم مقاله بوده
جمع آوری مواد اولیه
و معلومات خواندن در باره مقاله
که واقعا برایم هم سخت بوده و هم جالب و دلنیشین بوده
که این باعث شد بیشتر من تلاش کنم و بیشتر بدانم در باره آن و تحقیق در باره ش برایم شیرین و خوش طعم بوده .
سلام
برای من قطعه نویسی فوق العاده لذتبخش بوده و هست.
بنظرم بازنویسی چندباره در بهبود کیفیت آزادنویسی ها بسیار تاثیر گذار است و اصلی ترین مشکلم قبل از این عدم بازنویسی درست بوده، که خوشبختانه با کمک تمرینات و توصیه های استاد عزیز تا حدود زیادی در این زمینه پیشرفت داشتم. بشخصه از بازنویسی یادداشت بیشتر از نوشتنش لذت میبرم😊.
سلام مجدد
دلم نمیآید بین این همه تمرین عزیز و گرامی از یکی اسم ببرم. پس انگار یک هنرجوی دیگر هستم:
صفحات صبحگاهی
اگر روزی بگویند تعداد این صفحات را به ۱۰ برسانید من با کمال میل استقبال میکنم. هرچند مزخرف بنویسم ولی مینویسم. چون واقعاً کار لذتبخشی است نوشتن آزادانه از هر چه دوست داری و مهمتر اینکه بدانی این نوشتنها قرار است تو را به جاهای خوب برساند.
سلام
وقت عالی به خیر باشه
با کسب اجازه از جناب کلانتری عزیز
تجربه ای که در طول چند سال بهره مندی از آموزه های جناب کلانتری داشتم
این هستش که برای این که لذت بیشتری از تمرین روزانه نویسی ارائه شده توسط جناب کلانتری عزیز ببرین ، در کنار نوشتن آزادنویسی های خودتون
آزادنویسی اشخاص دیگر ( شخصیت های داستانی یا افراد واقعی زندگی خودتون ) رو هم میتونین شروع بفرمایین .
عمق و وسعت زندگی خودتون و دیگران رو بیشتر متوجه می شین و لذت می برین .
سلام. من واقعا هر چی فکر کردم نفهمیدم که کدوم را بیشتر دوست داشتم. چون همه برای من خیلی جذاب و کاربردی بودند. تعریف دو تا شخصیت و تکرار هر روزشان باعث شد که من با آن شخصیتها زندگی کنم و چیزهایی از گذشتهشان فهمیدم که برای خودم هم جذاب بود. تمرین نوشتن داستانک هم خیلی جالب و متفاوت بود و من چند تا داستانک نوشتم. نوشتن جستار هم که علاقه شخصی من است و بیشترین قسمت از سایتم را در بر میگیرد. درکل من از همه تمرینها لذت بردم و پیش آمدم.
سلام
5دقیقه ها ومونولگ نویسی خیلی خوب بود
سلام
بهترین تمرین نویسندگی همان خودِ نوشتن بوده برای من😊
اگرصبح را با نوشتن بیامیزم، موقع درست کردن ناهار ، بهترین موضوعات، الهام میشوند گاهی.
من یک سالیست عاشق واژهها شدهام.
آنقدر بیریا و کمک دهندهاند که نگویید و نپرسید.
فقط باید دقت و سرعتم را در خواندن بیفزایم، که بسیار بدان امیدوااارم.
من چندین کلاس نویسندگی شرکت کردم و هیچکدوم رو به ثمر نرسوندم ، چون همیشه چیزهایی رو سرکلاس استاد میفرمود که خودم از قبل یا از طریق مطالعه بهش رسیده بودم یا از طریق نوشتن. تمرینات رو سرکلاسها همیشه دست و پا شکسته انجام می دادم اما همون تمرینات اندک رو درست و حسابی انجام می دادم . من دوره ی ۱۲۰ روزه ی استاد کلانتری رو هم شرکت کردم ولی بازهم ادامه ندادم و از یک جایی به بعد تمرینات روبیخیال شدم . اما یه تمرین منو به شدت سر شوق اورده بدون اینکه اما اگری بیارم جز روتین روزانم شده ،شاید هرروز تو اولین ساعات روز انجام نشه به خاطر مشغله ی کاریم اما هرروز بی وقفه تو اولین فرصت ۳صفحه تمرین روزانمو می نویسم و خیلی حس خوبی بهم داده . مثل خوردن صبحانه و ناهار و شام که فراموشم نمیشه و بخاطر مشغله های کاری و درسی بی خیالش نمی شم ،نمی تونم بیخیال این ۳صفحه روتین روزانم بشم . یکی از مهمترین دستاوردهای من تو زمینه ی نوشتن .
سلام ودرود وسپاس بهترین تنرینی که من انجام دادم و دارم ادامه میدم همچنان تمرین پنج بار پنج دقیقه در روز نوشتنه این طوری برام هرزمانی میتونه زمان نوشتن باشه و من خودم و از انحصار روز نوشتن یا شب نوشتن ویا کجا نوشتن خلاص کردم
ممنون آقای کلانتری انقدر که از آموزش های شما تا حالا ایده گرفتم ازمدرک تحصیلی و مجموفه کتابهایی که خوندم ایده نگرفتم
با سلام و وقت بخیر
درطی سال گذشته ازاین حدود ۲۰ یا بیشتر تکالیف و تمرین نویسندگی که انجام دادم فکر میکنم تمرین ۵تا ۵دقیقه خیلی متحیر کننده بود البته همه به نوعی عالی بودند ولی این تمرین معجزه کرد. ممنون بابت آموزشهای عالی و کاربردی شما 🙏🌹
سلام استاد
از نظر من همهی تمرینها عالی هستند. خیلی سخت است بین این همه تمرین جذاب و دوستداشتنی یکی را انتخاب کنم، ولی چاره چیست؟
رونویسی برایم خیلی دلپذیر است. وقتی دارم مثلاً از چخوف یا بورخس رونویسی میکنم انگار همانجا در داستان حضور دارم.
سلام بر استاد عالیقدر
بهترین تمرین نویسندگی برای من
1– نوشتن قطعه
2– تمرین استفاده از کلمات داده شده، در متن
بهترین تمرین برای من آزادنویسی هست. آزادنویسی مثل شکستن دیوارهٔ سد میمونه که بعدش انبوهی از فکرها از ذهن روی کاغذ جاری میشه و نوشتن جریان پیدا میکنه.
سلام استاد، روزتون بخیر و سایه تون مستدام
فکر میکنم با توجه به اینکه من با دوره سمپوزیوم یعنی حدودا دو هفته هست که تمرین نوشتن رو آغاز کردم، تمرین آخر یعنی نوشتن داستانک با الهامی که از نوشته های جناب خارمس گرفتم در تازه ای رو به روی روشنای نوشتن برام باز کرد. البته تاکید میکنم نوشتن و نه نویسندگی. شاید به دلیل قانون دریافت پاداش های فوری هست. اینکه خلق فوری اثر، انگیزه نوشتن رو بیشتر میکنه. فکر میکنم نگاه نویی بود برای بیرون ریختن افکار و نیز گفتن حرفهایی که نمیشه مستقیم بیان کرد. به نوعی میشه گفت ارائه پیام و بیان مفهوم در قالب مغالطه و یا طنز.
عرض ادب🌻
اغلب میرم تو بالکن، میرم پیاده روی، میرم گلخونه، تو فضای باز کافه میشینم، تو مترو یا محل کار، خوب میبینم، خوب میشنوم، بعد همهچیز رو درون خودم هضم میکنم و براش داستان میگم یا از زبان اون حرف میزنم یا حالی رو توصیف و مقایسه میکنم. 🌼🌞
بهترین تمرین نویسندگی من در طول این دوره نوشتن صفحات صبحگاهی ست که امروز روز سیزدهم رو نوشتم و در ساعت 5/30 تا 6 و یا کمی بیشتر انجام می گیره.
بهترین اتفاق در این دوره دیدن اونهایی ست که خواندن و نوشتن رو بلدند و خیلی خوب بلدند دوستانی که نه برای پز دادن می خوانند نه برای پز دادن می نویسند و نه بخاطر آن کلاس میذارن.
بهترین تمرین نویسندگی قبل از این دوره هم احتمالن نوشتن مرتب خاطرات روزانه در طول سالها
بوده و کپی کردن بعضی از قسمت های مهم کتابهای در حال مطالعه ام در اون صفحات.
و مطمئن هستم که بهترین های بیشتری هم پیش روی من تا اخر دوره هستند که منتظرم گل بدهند .
و فقط می تونم بگم ممنونم یعنی خیلی ممنونم .( از یه ادم کم حرف این اندازه امتنان رو دست کم نگیرید)
سلام
من تو این چند ماهی که در خدمت نوشتن هستم تمرینات زیادی رو امتحان کردم. و به این رسیدم مجموعهی همهی تمرینات در کنار هم میتونه یه کار خارقالعاده رو بسازه.
اما با جرئت میگم تمرین مستمر «رونویسی اشعار»تأثیرش برای من خیلی زیاد بود.
بعد از چند ماه هر شب شعر خوندن و مشق نوشتن از روی اشعار انگار ذهنم داره کم کم یاد میگیره مثه یه شاعر با کلمات بازی کنه.
تو آزادنویسی که دستم بازتره این خیلی بیشتر خودش رو نشون میده.
نوشتن رو لذت بخشتر کرده.
شعر این قابلیت رو داره که خون تازهای به رگهای نثر تزریق کنه و نثری متفاوتتر بسازه.
سلام استاد بهترین تمرین نویسندگی برای من روزانه نویسی بوده چون برای بروزرسانی مطالب سایتم ترغیب شدم که بیشتر مطالعه نمایم ضمن اینکه همه مطالب و تمرینهایی که شما آموزش می دهید بسیار مفید فایده هستند.
سپاس از شما
سلام استاد گرامی، تمامی تمرینها عالی بودند، ولی من عاشق تمرین کلمه برداری و رونویسی هستم، تمرینی هم که یک جمله را به ده شکل مینویسیم هم فوقالعاده هست و برایم بسیار جذاب میباشد.
همه تمرین ها مکمل هم بودند .هر کدوم تأثیر خودشو داشت ولی از رو نویسی از کتابهای مورد علاقم خیلی لذت میبردم