نوشتۀ ما بچۀ ماست

نوشتۀ ما بچۀ ماست

اغلب آدم‌ها فرزند مزخرفشان را صرفاً به خاطر اینکه بچۀ مزخرفی است از پنجره پرت نمی‌کنند بیرون. وگرنه الان خیابان پر بود از کودکان مزخرف و آواره‌! نویسنده‌ها هم شاید باید همینطور رفتار کنند.

قیاس بچه و نوشته شاید چندان هم منطقی نباشد، اما این قیاسِ فرامنطقی به ما کمک می‌کند تا به جنبۀ دیگری از ارتباط با نوشته‌هایمان فکر کنیم.

اغلب آدم‌ها چندان برای تربیت صحیح فرزندشان حوصله نمی‌کنند، مثل اغلب نویسنده‌ها. مثلاً من صدها بچۀ بی‌تربیت را ول کرده‌ام توی این سایت و بهانه می‌آورم که وقت ندارم همۀ نوشته‌های قبلی را بازنویسی کنم. اما نوشتۀ ما بچۀ ماست، پس چه بهتر که با بازنویسی‌های مکرر و حک و اصلاح آن گُلِ صالحی را به گل‌های بهشت اضافه کنیم!

البته که مثل تربیت فرزند شور ماجرا را هم نباید در آورد، وگرنه بچه غیرطبیعی از کار درمی‌آید و گاهی هم ممکن است بر علیه ما عصیان کند. (البته چه بهتر که نوشتۀ آدم گاهی بزند به سیم آخر و راه خودش را برود و تف هم روی ما نیندازد!)

اغلب آدم‌ها دست‌وپای فرزندشان را بلورین‌تر از دست‌وپای اولاد دیگران می‌دانند! متاسفانه بعض طایفۀ قلم هم نوشتۀ خودشان را سرتر از نوشتۀ دیگران می‌دانند. دریغ از اینکه بابا جان شاهکار که هم بنویسی این تو نیستی که با خیال خام و حرافی شاهکار بودن آن را اثبات می‌کنی. قضاوت را بسپار به زمانه و دیگران. تو فقط روی بهتر کردن کارت تمرکز کن.

باری این بود انشای من دربارۀ شباهت نویسندگی و تولید مثل!

سارا واترز گفته بود: نوشتن مثل بچه‌زاییدن است.

در ادامۀ حرف او باید گفت که درد پرورش فرزند از درد زایمان آن دیرپاتر و دشوارتر است.

 

چند پیشنهاد برای مطالعۀ بیشتر: مدرسه نویسندگی | نقشه راه نویسندگی | تولید محتوا | کپی رایتینگ | معرفی کتاب | کلاس‌ها و دوره‌ها | دانلود رایگان کتاب نویسندگی آنلاین 
شاهین کلانتری در مدرسه نویسندگی | تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

12 پاسخ

  1. با سلام و درود.
    این متن تان مثل همیشه زیبا و در عین حال کاربردی بود. از این کرده بهتر نمیشه تشبیه کرد؛ واقعاً که چنین است.

  2. سلام. آقای کلانتری
    مثل هميشه عالی و مطالب جالب و دوست داشتنی
    ممنون

  3. سلام بر شاهین جان خوش فکر
    من گاهی فکر می کنم نوشته های آدم بعد از مدتی شروع می کنند به تولید مثل و مثل خودشان را به قبیله ما اضافه می کنند .
    نوشته ها را باید ارجمند شمرد و گرامی داشت .
    از کجایی می دانیم شاید همین نوشته ها روزی ما را شفاعت کردند
    پیش الهه شعر و ادب و فرزانگی
    و به شفاعت این ها زبان سرودن و قلم نوشتن مان روان تر شد
    خدا خدای نوشته های ناقص و کج و کوله هم هست
    شاید دلش به حال ما سوخت و ذوقی به ما داد
    و ما هم توانستیم یک روزی در سطح متفاوت تری با واژه ها ارتباط بگیریم
    و با آنها زندگی کنیم

    گاهی موقع نوشتن یا سرودن
    می بینی که مخزن یک باره خالی می شود
    و آن را کنار می گذاری مثل بچه نوزاد زود رسیده
    که می گذارند در آنکوباتور
    و چند هفته که ماند می شود یک بچه کامل
    در نوشتن و سرودن باید حوصله عشق بازی داشت با واژه ها و خیال ها
    و فرصت داد برای حلول خیال در بطن پاک واژه ها
    حداقل نه ماه زمان می برد تا روح در کالبد نوشته ای و سروده ای بنشیند
    از لحظه ای که فکرش به ذهنمان بیاید
    تا زمانی که بنویسیم و کامل کنیم
    شاید هم نه سال
    شاید هم نه ساعت
    صبوری باید کرد
    صبری نویسنده وار و شاعر گونه .
    مهم این است که نوشته ها و سروده هامان عاقبت به خیر شوند

    1. دقیقاً پرویز جان. چه خوب گفتی: نوشته‌های آدم بعد از مدتی شروع می‌کنند به تولید مثل و مثل خودشان را به قبیله ما اضافه می‌کنند.

  4. سلام شاهین جان. چه جالب من همیشه میگم یادداشت هام مثل بچه هام هستن. یادداشت های پانزده _شانزده سال پیش رو هنوز دارم …. راستی میدونستی تو فوق العاده ای :))

    1. سلام بیتا جان فعال و خوش‌ذوق
      ممنونم از محبتت.
      خیلی خوشحالم که دوست خوش قلبی مثل تو دارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *