وحشتزدهام. از کجا شروع کنم؟ چیزهای زیادی دربارۀ این موضوع هست که هنوز نمیدانم. حتماً قبل از من افراد دیگری هم روی این ایده کار کردهاند. باید بیشتر فکر کنم.
چیزهایی شبیه به جملات بالا، محتوای خودگوییهای تو پس از رسیدن به ایدههای خلاقانه است.
فکر کردن قبل از کار یا فکر کردن در حین کار؟
اولی روش بازندههاست. برندهها در میدان عمل فکر میکنند. فکر کردن قبل از کار شاید به توهم، خیالبافی و … منجر شود اما نتیجۀ ملموس و عملی هرگز.
تو چند ده ایدۀ بیات شده داری؟ چقدر زمان برد تا ایدهای که فکر میکردی بکرترین و درخشانترین ایدۀ ممکن است از چشمت بیفتد و موضوعی پیش پا افتاده به نظر برسد؟
مثل چای در هوای سرد، ایدهها در دنیای جدید زود از دهان میافتند. تا تنور داغ است نان را بچسبان.
اواخر این مطلب به تو میگویم که چرا حتی بهترین ایدهها هم زود از چشم ما میافتند. اما قبل از آن باید چند تا نکتۀ مهم دیگر را بدانی.
میگویند بخش اعظمی از موفقیت غول تبلیغات، دیوید اگیلوی، ناشی از تواناییاش در رسیدن به خواستههای خود بود. او ابتدا به چیزی فکر میکرد، سپس به سادگی آن را بر زبان میراند و پس از آن، سیل نامهها و ایجاد ارتباطاتش آغاز میشد. یک فرد عادی احتمالاً ایدهاش را با یک یا دو نامه دنبال کند، اما اگیلوی هرگز تسلیم نمیشد.
توجه داشته باش که زمان اگیلوی خبری از موبایل و اینترنت نبود. حالا ما میتوانیم صدها برابر سریعتر از او عمل کنیم.
بگذار اعتراف کنم: خیلی از پروژههای کاری بزرگ من وقتی که اجرا شدهاند حتی ایده هم نبودهاند.
برای من یک جرقه کافی است. جرقه یک مرحله قبل از ایده است. توی جرقه تقریباً هیچ چیز چندان روشن نیست.
بله، بارها و بارها به خاطر اینکه صرفاً با یک جرقه خودم را توی گرداب انداختهام، ضرر کردهام.
قاعده این است: اگر سود کاری بیش از ضرر آن است انجامش بده.
من از اجرای سریع جرقههای خام سود بسیار بیشتری بردهام، تا ایدههایی که ماهها و سالها دربارهشان تحقیق کردهام اما دست به عمل نزدهام.
پس اگر صبح جرقهای در ذهم ایجاد شود تا عصر با دهها تماس و چکلیست و… آن را وارد دنیای واقعی میکنم.
این ایده میتواند نوشتن یک کتاب باشد یا راه اندازی یک بیزنس آنلاین. مطلقاً کاری با بزرگ و کوچک بودن آن نداریم. برای هر ایدهای میتوان به سرعت اقداماتی انجام داد.
خیلی از ایدهها همان اول ماجرا شکست میخورند، مثل هواپیمایی که بلافاصله بعد از تیکآف سقوط میکند. ولی در مورد ایدهها سقوط کردن بهتر از تأخیر در پرواز است. نطفۀ ایده اگر در عمل خفه شود بهتر از آن است که در ذهن ما سقط شود.
سود پریدن وسط کار بیشتر از حد تصور است. حتی اگر دربارۀ ایده در چنین وضعیتی هستی: لایتشخص هر من البر!
به این ضربالمثل فکر کن: تا عاقل آمد فکر کند، دیوانه به آب زد و رفت.
خلاقیت مسابقۀ سرعت است.
میدانی چرا اگر دست نجنبانیم بهترین ایدههای ما به روزی میافتند که حتی دیگر رغبت فکر کردن به آنها را نخواهیم داشت، چه برسد به عمل.
حس نمیکنی این روزها در ساعتهای مختلف روز احساسات متفاوتی را تجربه میکنی؟ خب ممکن است بگویی این که بدیهی است، آدمیزاد ذاتاً اینجوری است.
مسئله این است که این موضوع به شکلی افراطی تشدید شده. ممکن است در این لحظه کاملاً شاد و خندان باشی اما چند ثانیه بعد تمام عالم روی سرت خراب شود.
این تغییر خلقوخو صرفاً با شنیدن خبر مرگ عزیزانت، یک جدایی عاطفی تلخ یا فشار یک طلبکار اتفاق نمیافتد.
فقط کافی است ایسنتاگرام یا تلگرامت را باز کنی، یکی دو تا چت کوچولو و دیدن دو سه تا پست و کامنت و …میتواند ذهن را یکسره به لجن بکشد.
در دوران ماقبل گوگل برای سر درآوردن از یک موضوع کوچک مجبور میشدی سری به کتابفروشی بزنی، لابلای کتابها بچرخی، با چند نفر قرار حضوری بگذاری. اما حالا….
در لحظه بمباران میشوی…
به خاطر همین، چند وقت پیش جملهای را نوشتم که خیلیها نفهمیده در برابر آن گارد گرفتند: تا ایدهای به ذهنت میرسد زرپی نپر توی گوگل و دربارۀ آن سرچ کن.
اول بگذار ذهنت آزادانه برای خودش پرسه بزند، خودش را به طور کامل تخلیه کند. راجع به ایده، رؤیاپردازی کند. بعد که خالی شد، میتوانی گوگل و هزار تا منبع دیگر را با آن خلط کنی.
لحظات اولیۀ تولد یک نوزاد را دیدهای: زشت و چرک و گوشخراش. باید از او محافظت کنی، شیر بریزی توی حلقش، تا کم کم قاطی آدمها شود. ایدۀ تو همان نوزاد گریان است. تو نمیتوانی او را گوشهای ول کنی و به تربیت و آیندهاش فکر کنی. باید به سرعت خاکی روی سر خودت و او بریزی.
پس راز ماجرا در این است: نگذار آنلاین بودن خاکسترنشینت کند. با ایدۀ خودت حسابی عشقبازی کن. آدم توی ماه عسل، غریبهها را همراه خودش نمیبرد.
از دیگران در اجرای ایده کمک بگیر. نه اینکه مثل آدمهای خُل مدام نظر این و آن را دربارۀ ایدهات بپرسی. دیگران چه میدانند تو دقیقاً چی تو کلهات میگذرد. کلمات برای بیان ایدهها کافی نیستند. باید اولین نمونهها را به سرعت بسازی.
خب، راهکار.
24 ساعت اولیۀ ایده خیلی مهم است. حتی ساعتهایی که در خواب هستی. چون ناخودآگاه تو میتواند روی موضوع کار کند. اصلاً خواب و بیدار آدم خلاق یعنی کار.
یک جدول برایت درست کردهام. توی جدول را هر طور دوست داری پر کن. مهم این است که ذهن را عادت بدهی تا بلافاصله بعد از کشف ایده، لحظهبهلحظه گامی برای اجرای آن برداری. حتی ساعتهایی که خواب هستی را هم میتوانی توی این لیست اضافه کنی. قبل از خواب مسئله را در ذهنت مرور کن و بعد بخواب. ممکن است خوابهای مرتبطی ببینی.
جو ویتالی جملهای گفته که سخت در مدل ذهنی من نفوذ کرده است: هستی عاشق سرعت است.
نشان بده که ایدهها را روی زمین نمیگذاری تا زمین و زمان به تو اعتماد کنند و به خدمت اجرای ایدههای تو درآیند.
منتظر چه هستی؟
بعد از خواندن این مطلب چهکار کنم؟
میتوانید «تکنیک روزهای سیاه برای بیشتر و بهتر کار کردن» را بخوانید.
10 پاسخ
با سلام ، فک کنم متن کمی تناقض داشت فرمودید فکر کردن قبل از کار ، روش بازندهاست بعد از دیوید اگیلوی موفق گفتید که ابتدا فکر می کرد بعد اقدام .
موفق باشید
با دقت بیشتری بخونید.
مگه میشه مطلقاً فکر نکرد قبل از کار؟
من میگم همزمان با فکر کردن باید به سرعت وارد عمل بشیم.
سلام ، متوجه شدم منظورتان را .
منم همین رو میگم که مطلقا نمیشه فکر نکرد قبل کار و بر این اساس این جمله که فکر کردن قبل کار روش بازنده است جمله غلطی هستش.
ممنون
حالا دلیل باختن توی ایده هام رو فهمیدم
من تا همین امروز همیشه ساعت ها و حتی در رابطه با یک ایده سالها فکر کردم. الان فهمیدم که چه کار اشتباهی بود.
و این جمله:
اگر سود کاری بیش از ضررش است انجامش بده.
واقعا منو به فکر فرو برد. فکر اینکه تا حالا چه کارهایی میتونستم بکنم اما نکردم فقط بخاطر اینکه ساعتها به یک درصد ضرر احتمالیش فکر میکردم.
“نگذار آنلاین بودن خاکسترنشینت کند. با ایدۀ خودت حسابی عشقبازی کن. آدم توی ماه عسل، غریبهها را همراه خودش نمیبرد.”
شدیدا به این جمله نیاز داشتم چون همین الان بخاطر یه ایده آنلاین شدم.
ممنون
سلام استاد گرام
وب سایت شما شاید تنها محلی در محله گوگل باشد که آرامش را بعد از خواندن تنها چند کلمه هدیه میکند.
مطلبتون رو هزار بار و شاید بیشتر تجربه کردم و بزرگترین ایرادی که برخودم وارد میدونم رو همین میدونم .
انسانی با ایده های فراوان با عمل کم .
تشکر از شما .
سلام محمد عزیز
ممنونم از لطفت.
عملگرایی مثل عضله میمونه و به تدریج رشد میکنه.
مهم اینه که ما ذغدغه رشد عضله عملگرایی رو داشته باشیم در خودمون.
درود
کیف کردم
الان که دارم مینویسم از ذوق دارم میخندم
خیلی خوبه
اخه یه ایده خوب دارم که با دوتا دوست مطرح کردم فقط جدول تورو کم داشتم
متششششششششششششکرم
خیلی گلی اقا شاهین
#همین
#ایده
#ذوق 🙂
چقدر عالی
من هم از ذوق تو ذوق کردم.
خوشحالم که چنین شور و شوقی داری.
سلام و درود بر استاد سخاوتمندِ نوشتن و خواندن؛ شاهین عزیز
در اثنای خواندن این مطلب متوجه اهمیت اجتناب از قیاس معالفارق شدم. آنجایی که خیلی خودمانی نهیب زدی: تا ایدهای به ذهنت میرسد زرپی نپر توی گوگل و دربارۀ آن سرچ کن.
متوجه تخریب ایدههایی بکر و اختصاصی در دنیای قیاس آلود گوگل شدم. و به عبارت بعدی شما که با عنوان “راز” از آن یاد کردید با تمام وجود مومن شدم.
«نگذار آنلاین بودن خاکسترنشینت کند. با ایدۀ خودت حسابی عشقبازی کن. آدم توی ماه عسل، غریبهها را همراه خودش نمیبرد»
سپاسگزارم از حضور مسئولانه ، دلسوزانه و پرمهرتان در دنیای پرآشوب محتوا
با کمال احترام
ابراهیم عزیز
دقت نظر تو برام تحسین برانگیزه.