ولگردی لابلای کتابها دومین راهکار من است برای ایدهیابی. (اولی آزادنویسی است با نهایت سرعت.)
نه که ایده را قلفتی از تو کتاب دربیاورم؛ همینکه ورق بزنم و کلمه ببینم کافیست تا ذهنم هِندل بخورد.
امشب چشمم افتاد به این بیت سعدی:
«عاشقان کشتگان معشوقند
برنیاید ز کشتگان آواز»
بگو یاد چی افتادم؟ رمانی از رضا براهنی: «آواز کشتگان.»
کار براهنی فرق میکند با نویسندگانی که عبارت یا مصرعی از اشعار کلاسیک برمیدارند و روی کتاب میگذارند:
«ای کوته آستینان»
«وسوسهی عاشقی»
«می باقی»
«شکاریم یکسر همه پیش مرگ»
و غیره، که البته تحسینبرانگیزند، ولی براهنی ترکیبی ساخته درست برخلاف مضمون بیت سعدی و به معنای نابی هم رسیده. این خلاقانهتر نیست؟
این بهانهیی شد تا اشاره کنم به یکی از پربازدیدترین مقالههای وبگاهم در سالیان اخیر:
چگونه اسم داستانم را انتخاب کنم؟
چندی پیش کارگاه کتابنام را هم در پاسخ به همین پرسش برگزار کردم.
اما در نهایت نکته این است عنوان خوب غالبن از دلِ مشاهدهی ژرف و گستردهی نویسنده در هنر و فرهنگ بیرون میجوشد. چهبهتر که زورکی در پی ساختن عناوین خوب نباشیم و به جاش تنوع بیشتری به مشاهدات و مطالعاتمان بدهیم.