از واژه دلخوشی ساختن. از واژه داداش و آبجی و دایی و عمو و عمه و خاله ساختن. از واژه خر و اسب و سگ و گربه و سوسمار و تمساح ساختن. از واژه دستبند و النگو و گوشواره و گردنبند ساختن. از واژه ساختن آموختن.
✅این هم سومین قسمت #کلمات_هفته:
مشکلات روزاروز فزاینده
همدلی و همروانی
باورمند
هوش روشنیاب
خودایستایی و تعقل مستقل
مازهای راز
در زيرِ نگاهِ كاونده و شكافندهٔ او
خیزش و ریزشِ تندروارِ
پسندیدهکردار
به ابعادش آگاهم و بسياری اوقات از نتايجش بيمناك
رسالهبافیهای دانشگاهی
شمع بزمافروز
پرپیداشدن
نگاهش پلکبهپلک سرختر میشد
چرانندهی اینگونه رمهها
✅کدامیک را بیشتر میپسندید؟
4 پاسخ
نگاهش پلک به پلک سرخترمیشدچون مغزش درگیر آتش فشان شده بود چیزی نمانده بود گدازه های انهم چون اژدهایی هفت سر ازدهانش سرازیرشودکه داوود وار لب به سخن گشود وبا دم مسیحاییش دریک آن آنرا خاموش کردکاریکه به معجزه بیشتر شبیه بود
👌😊
چه جالب که شما یکی از عبارات یا لغات رو انتخاب میکنید و اینطور باهاشون مینویسید.🙏🌹
در زیرِ نگاهِ کاونده و شکافندهٔ او.
البته برنگزیدن پرپیداشدن و نگاهش پلک به پلک سرخ تر میشد دشوار بود.
😅👌
کاش همراه با انتخابشون چند خطی هم برامون بنویسید خانم کارگر عزیز😊🙏