به خودم میگویم، اگر خواب آلود نیستی و فشارت هم نیفتاده، اما همچنان خمیازه میکشی، خمیازه هایت را به عنوان یک نشانه جدی بگیر!
به نظرم اگر در حال حرف زدن با کسی یا حین انجام کاری به شکل مرگ آوری به خمیازه می افتیم، در اکثر مواقع بهتر است دور آن کار را خط بکشیم.
من شدیدترین خمیازه هایم را در دوره نوجوانی کشیدهام. زمانی که برای مدت کوتاهی در کلاس زبان شرکت کردم. حین کلاس آنقدر خمیازه میکشیدم که برای معلم این سوال پیش آمده بود که من چرا انقدر کم خوابم.
طی آن دوره هر کاری جز کاریکاتور کشیدن برایم ملال آور و خمیازه آور بود.
خلاصه به رغم مخالفت شدید خواهرم، یادگیری زبان رها کردم.
اگر زبان را ادامه داده بودم مسلما الان تسلط خوبی به انگلیسی داشتم و از مزایای آن بهرهمند می شدم. اما خوشحالم که آن خمیازه ها را تحمل نکردم. غرق شدن در دنیای کاریکاتور برایم شگفتی ها دوستیهای ماندگارتری داشت و از همه مهم تر اینکه حین کاریکاتور کشیدن هیچوقت خمیازه نمیکشیدم.
البته الان سعی میکنم با قدم های کوچک زبانم را بهتر کنم و حین یادگیری خمیازههای کمتری هم میکشم.
به نظرم در صورتی که کاری برای ما خمیازه آور است یا باید کلا کنار بگذاریم یا آن را به قدمهای بسیار کوچکی تقسیم کنیم که تا به خمیازه نیفتادهایم تمام شوند.
پی نوشت:
اقتصاد خمیازه: دارم به این عبارت فکر میکنم، از آن دکمههاست که دوست دارم برایش کت بدوزم!
راستی اسم دیگر خمیازه هم جالب است: دهن درّه!
4 پاسخ
الان خمیازه کشدم ولی چون2 نصفه شبه نمیتونم دل بکنم از سایت. و لینک در لینک دارم میخونمت. یاد کلاس های دانشگاه افتادم. یکی از استادها بقدری کسل کننده بود که من همیشه میخوابیدم گفت بعضیا هستن که انگاز خفه میشن تو کلاس.
کاش الان پیداش کنم و بگم مردک استاد نام مشکل ازتو بود من همون دانشجوام که بامشغله زیاد نصف شب دنبال یادگیری ام .
سلام نیره عزیز
آفرین. چقدر حال کردم با کامنتت.
بیشتر برام بنویس نیره جان.
یه راه حل برای از بین بردن خمیازه های طولانی
منهم گاهی اوقات به علت کم خوابی بهش دچار میشم
به دفعات صورتتون را با آب سرد بشویید
خیلی آدم را سر حال میکنه
و خمیازه میپره!
فکر کنم اینطوری می تونم استعدادمو کشف کنم