ضربالمثلها سرشار از خلاقیت کلامیاند. اگر به نوشتن جستار و یادداشت علاقه دارید میتوانید از مثلها بهرۀ زیادی ببرید، حتی گاهی میتوانید ضربالمثلی را به بهانهای برای نگارش متنی کوتاه تبدیل کنید. با هم چهل و یک ضربالمثل جالب کوبایی را بخوانیم:
-
همۀ قلبها رنگین هستند.
-
فکر زودتر از اسب به مقصد میرسد.
-
تنبیهی بزرگتر از آن نیست که روزی از پی روز دیگر میگذرد.
-
فراموشکردن آنچه که درمان ندارد بهترین کار است.
-
کالایی که به نمایش درنیاید به فروش نمیرسد.
-
زندگی به یادآوردن است.
-
به آنچه دربارۀ دیگری میگویند گوش فرا ده تا بدانی دربارۀ تو چه میگویند.
-
راه رفتن سرما را از میان میبرد.
-
تا چیزی را به سرانجام نرساندهای لافش را نزن.
-
کسی که دست به مخاطره نمیزند، نه چیزی به دست میآورد، نه چیزی از دست میدهد.
-
آنچه به چشم نمیآید به قلب هم راه نمییابد.
-
رخ آینۀ روح است.
-
داشتن همنشین غرغرو بهتر از تنهاییست.
-
بعضیها قدیس میخورند و شیطان پس میدهند.
-
آنکه آرزوی کوچکی دارد، آرزوی بزرگی دارد.
-
لاشخور لاشخور را نمیخورد.
-
مردن طبیعیتر از زنده بودن است.
-
از کسی که چراغها را خاموش میکند تا دنبال کبریت بگردد، توقعی نداشته باش.
-
اگر بدون حل کردن یک مشکل به بستر بروی، با دوتا از خواب بیدار میشوی.
-
کسی که لجن را زیرورو میکند. خودش را لجنمال میکند.
-
آنچه به آینده موکول میشود، در آینده میماند.
-
لاکپشت کند اما مطمئن گام برمیدارد.
-
هرگز باروتت را برای شکار کلاغ تلف نکن.
-
آنکه صبح را از دست میدهد، تمام روز را از دست میدهد.
-
از مرده نپرس که آیا میخواهد دفن شود.
-
آنجایی که خودت را گم میکنی میخواهم خودم را پیدا کنم.
-
فریبخورده، اما راضی.
-
بعضیها در عمق خوب هستند، ولی در عمق دریا.
-
سیبزمینی که کراوات زده باشد، به هر جایی که بخواهد وارد میشود.
-
بعضیها میخواهند روی خورشید را با یک انگشت بپوشانند.
-
اگر زبان استخوان ندارد دلیل دارد.
-
آنکه برای راهنما بودن به دنیا میآید، از آسمان برایش فانوس میریزد.
-
آنکه برای دلمهشدن به دنیا آمده از آسمان بر سرش برگ مو میریزد.
-
آنکه برای خر بودن به دنیا میآید از آسمان بر سرش پالان میبارد.
-
غیبتکردن را دوست ندارم، اما سرگرمم میکند.
-
در وقت گرفتاری هرچه پیش آید خوش آید.
-
آدم لاستیک دوچرخه نیست که با هوا زندگی کند.
-
آواز بخوان تا گریهات نگیرد.
-
گرسنگی دیوانه است و سراغ هر کسی میآید.
-
گرسنگی سیمای سگ را دارد.
-
چیزی بگو، هرچند دروغ باشد.
14 پاسخ
شاهین جان ناصر نصیر بهترین شعرهای مکزیک را هم ترجمه کرده نشر نیلا .شعرهای زیبا و خواندنی
با سلام خدمت شاهین خان عزیز
هر کدام از ضرب المثل هایی که گزینش کردی، دنیایی حرف دارد.
این یکی مناسبت بیشتری در ذهن من ایجاد کرد
با تاکیدی که برای روزانه نویسی داری
« راه رفتن سرما را از میان میبرد. »
راه رفتن حتی اگر بدون هدف باشد
و نخواهیم جایی برویم بدن مان را گرم می کند.
مثل نوشتن است
که اگر هم نخواهیم چیز خاصی بنویسم،
اما دست مان گرم می ماند.
توصیه به روزانه نویسی هم فکر می کنم برای همین است.
اگر نوشته ها به جایی هم نرسند
خوبیش این است که دست نویسنده گرم می ماند.
حرکت کردن برای تحریک نفس کشیدن لازم است
و نفس کشیدن هم برای اکسیداسیون مواد غذایی خورده شده
و آماده کردن آنها برای جذب توسط بدن لازم است.
نوشتن هم برای آماده سازی مطالب خوانده شده
در سیستم گوارش نوشتاری نویسنده
و برای جذب در نظام نوشتاری او لازم است.
تا زمانی که در سرما حرکت می کنیم
بدن از کار نمی افتد و یخ نمی زند
و تا زمانی که می نویسیم
دستمان یخ نمی زند و از کار نمی افتد.
این حرف مرا یاد زمان هایی می اندازد
که بدون در نظر داشتن نوشته ای خاص،
دفترچه روزانه نویسی را باز می کنم
و شروع می کنم به تماشای ستاره هایی که در آسمان واژه ها چشمک می زنند
و اسم آنها را یکی یکی می نویسم.
اسم تک تک واژه ها را می نویسم
و بعد سعی می کنم با کمک خط هایی
این ستاره های چشمک زن در آسمان را به هم وصل کنم.
تک تک واژه ها را
که باخطوطی به هم وصل می کنم
یواش یواش متوجه می شوم
انگار شیبه تصویر موجودی خیالی و لطیف می شود شبیه داستانی یاشعری
و گاهی شبیه موجودی منطقی و جدی می شود
و گاهی هم شبیه گزارش مطبوعاتی
و زمانی دیگر شبیه موجود دیگری.
حالا همه این ها از حرکت کردن دست است در نوشتن
و یخ نزدن در سرمای عادت به ایستادن
و همه این ها را می توانم خودم با شروع به نوشتن بدست بیاورم
حتی اگر شده با نوشتن واژه ها و کلمات
و بعد ترسیم خطوط ارتباطی بین آنها.
زنده باد پرویز جان، چقدر زیبا این ضربالمثل رو تاویل کردی. برقرار باشی.
ممنون استاد!
دفترچه جملاتم یه روزه به اندازه ی کل هفته جمله دریافت کرد!
نو نوارش کردید.
چه خوب که چنین دفترچهای داری کاردو جان.
بسیار زیبا و اندیشه برانگیز .
باز هم از ضرب المثل های بین المللی بنویسید .
سپاس از توجه شما.
چقدر خوب بودند.. بقیه شونو از کجا میتونم بخونم؟
سلام مایرم جان
اسم کتاب رو در انتهای متن نوشتم.
من روی جمله شماره پانزده قفل کردم… اینایی هستن که میگن پول آنچنانی… خونه آنچنانی … همه چی لاکچری باشه و میگن هدفهامون بزرگه… معمولا هدفی به جز خوردن و خوابیدن بیشتر ندارن… دیدم زیاد… این جمله راس میگه برعکسش اینایی مثل استیو جابز که میگن ما به خونه کوچیک و نور و قهوه راضی هستیم اینا تو همون خونه کوچیکا میشینن هدف هاشون کمتر از تکون دادن دنیا و جامعه نیس معمولا… اینم دیدم از لاکچری ها میزنه که دنیا رو تغییر بده…
درود.
حرف جدید یا نقدی نداشتم فقط خواستم یه خدا قوتی بگم و در واقع اظهار وجودی کنم در عرصه خوانندگان و دنبال کنندگان مطالبت.
بی کران باشید.
بدرود.
سلام
یک دنیا سپاس از مهر شما.
شاد و برقرار باشید.
چه يك خطيهاي شگفت انگيزي بايد هركدام را نوشت و جايي در مسير نگاه گذاشت. هركدام قطره فشرده شده يك دريا هستند.
سپاس استاد از اين رودخانه عظيم ايده كه راهي مزرعه انديشه ما كرديد.
زنده باشید مریم خانم عزیز