نابوکوف گفته بود: «علائق من عمیقترین علائقی است که بشر میشناسد: نوشتن و شکارکردن پروانه.»
اولی را هستم اما دل دومی را ندارم و نمیخاهم که داشته باشم.
لذت شکار را با واژه میبرم که هر واژه پروانههاست.
این هم دومین قسمت مطلبی که هفتهی پیش حرفش بود:
عزتافزا
وحشتی مهارنشدنی
رازوارگی لحظههای شب
همدلان
در کارگاه ذهن کمالجوی خود
مانند هر دیرآمدهای حیرتزده، پریشان و شرمناک است.
عرضهداشت مناظر
رزمیده=مبارزه کرده
دیرینهترین شب
رفتار رام
پایان بیشکوه
دیری نپایید
هماوردطلبی
اهریمنذهن
بهخودآمدنهای تاریخی
✅کدامیک را بیشتر میپسندید؟