زخم کارهای ناتمام

تا به حال چند داستان نیمه‌کاره نوشته‌اید؟

یادگیری چه مهارت‌هایی را در میانۀ راه رها کرده‌اید؟

چه پروژه‌هایی را با انگیزه و انرژی شروع کرده‌اید اما برای تمام کردنشان توانتان تحیل رفته؟

یکی از گرفتاری‌های شاخص ما، دست‌وپا زدن در چنگ کارهای ناتمام است. عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زیادی در این زمینه دخیل هستند که رشد تکنولوژی و انفجار اطلاعاتی یکی از آن‌هاست. دسترسی آسان و ارزان به حجم گسترده‌ای از محتوای آنلاین سبب شده تا با پدیدۀ تشویش یادگیری مواجه شویم.

در چنین شرایطی وسوسه می‌شویم تا مدام به گوشه‌ای از موضوعات مختلف و متفاوت ناخنک بزنیم.

نتیجه: جامعه به اقیانوسی از اقیانوس‌هایی تبدیل می‌شود که عمق آن تا قوزک پاست.

در چنین شرایطی یکی از مزیت‌های رقابتی مهم ما برای رشد و موفقیت می‌تواند توانایی به سر انجام رساندن پروژه‌ها باشد.

شروع کردن، شاید جذاب و مفرح و چشمگیر باشد، اما رضایت و موفقیت در گروی به پایان رساندن است.

الینور روزولت زمانی گفته بود:

دربارۀ فلسفۀ زندگی چندان عمیق فکر نکرده‌ام، گرچه به اصولی معتقدم که شاید مفید باشند. نخست اینکه هر کاری را که در دست می‌گیری به بهترین شیوه به پایان برسانی…

البته به این معنا نیست که فرضاً اگر قبلاً یادگیری پنج مهارت مختلف را شروع کرده‌ایم، به صورت همزمان برای آموزش کامل هر 5 مهارت تلاش کنیم، یا اینکه تمام پروژه‌های کاری ناقص قبلی را به اتمام برسانیم؛ یا همۀ نوشته‌های نیمه‌کاره‌مان را آمادۀ انتشار کنیم.

بسیاری از اوقات هنر تمام کردن، در بستن پروندۀ پروژه‌هایی است که به هر دلیلی به ناتوانی خودمان در انجام آن‌ها پی برده‌ایم. بستن یک پروژۀ نیمه‌کاره بد نیست، اما رها کردن آن به حال خود توان‌فرسا و آسیب‌زاست.

بنابراین، شاید لازم باشد که برای مدتی، پروژۀ «تمام کردن» را در زندگی خودمان شروع کنیم.

از خودمان بپرسیم در حال حاضر می‌خواهیم دقیقاً روی یادگیری چه چیزی تمرکز کنیم؟ و بعد از رسیدن به جواب، گزینه‌های دیگر را لااقل برای چند ماه حذف کنیم. یا دربارۀ نوشته‌های نیمه‌کاره تصمیم نهایی را بگیریم. اگر بنا نیست که حالا کار خاصی روی متن‌ها انجام بدهیم، آن‌ها را آرشیو کنیم و جا را برای نوشته‌های تازه باز کنیم. دربارۀ روابط و پروژه‌های کاری و … هم این موضوع صدق می‌کند.

صد البته بکوشیم تا پروژۀ تمام کردن را هم در جایی تمام کنیم و این یکی هم به ناتمام‌های زندگی ما اضافه نشود.

6 پاسخ

  1. اینجانب در این کار استاد هستم . البته نه کار تمام کردن و بستن
    بلکه شروع کردن و در نیمه راه رها کردن ! -_-
    گاهی از فکر اینکه چقدر مطالب و مهارت هست که باید یاد بگیرم و هنوز به هیچکدوم نرسیدم ، دیوانه ام می کند ! احساس میکنم هیچ چیز نمیدانم . احساس پوچی و آخر بودن میکنم . و میل شدیدی که در یادگیری دارم ، من را شدیدا دچار تشویش میکند …
    امیدوارم بتونم کنترلش کنم و هرگاه مهارتی رو شروع کردم به پایان برسونم.

    راستی استاد ، وبلاگی راه اندازی کردم و از اول تیر شروع کرده ام و روزانه می نویسم. خوشحال میشم به وبلاگم سری بزنید و با نظرات ارزشمندتان به من کمک کنید .

    1. من وبلاگت رو خیلی دوست دارم اتفاقا. و نوشته‌هاتم میخونم. ادامه بده. فقط ادامه بده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *