سال 1966 پییر پائولو پازولینی به خاطر بیماری معده بستری میشود و طی همان مدت کوتاه در بیمارستان شش نمایشنامه مینویسد.
روایتهای متعددی از پرکار بودن و سختکوشی هنرمندان بزرگ وجود دارد و چه شاهدی بهتر از انبوه آثاری که از آنها بر جای مانده است.
هنرمندان و نویسندگانی که در دهه چهل زندگی شان جان باختند کم نیستند، مشهورترینشان شاید آنتوان چخوف و آلبر کامو باشند.
وقتی مجموعه ده جلدی چخوف را ورق میزنم حیرت زده میشوم از اینکه یک انسان طی عمر کوتاه 44 سالهاش اینگونه عمیق زیسته و لحظهای دست از کار نکشیده.
جالب است هنوز مقالات منتشر نشدهای از کامو منتشر میشود.
به نظر میرسد سختکوشی و مداومت فصل مشترک زندگی هنرمندان بزرگ است.
به نظر میرسد این افراد یک موضوع را خوب فهمیده بودند و بر مدل ذهنی شان حاکم بوده:
کار نیکو کردن از پر کردن است.
آنها که ماندگار شدهاند و افکارشان ارزش پیگیری دارد، علاوه بر اینکه بسیار میخواندهاند، بسیار مینوشتهاند.
اُرهان پاموک میگوید:
راز نویسنده بودن، انضباط است. من کارگری سختکوشم. کارگری وسواسی. همچنین میدانم تولید بر اساس مدت زمانی که صرف پشت میز نشستن میکنم، به سرعت رشد میکند.(+)
6 پاسخ
سلام شاهین جان عزیز
من بعد امدن این گوشی های جدید همه کاره ، گاهی با خودم فکر می کنم هر کدام از ما انسان ها هم شاید با یک مکانیسمی که در فکر و ذهنمان هست و مثل سیم کارت این گوشی هاست ، به چند شبکه و سیستم می توانیم وصل شویم و از امواج و ارتعاشات آن سیستم ها و شبکه ها به جهان هایی متصل بشویم و با حضور و زندگی در آن جهان ها نوع زندگی ، جهان بینی ، باورها ، اعتقادات ، عقاید ، هنر ها و مهارت های خاصی در ما جاری و ساری می شود .
علاقمند شدن به برخی موضوعات، هنر ها و فعالیت ها هم شاید به خاطر میزان حضور هرکس در جهانی که به آن متصل شده باشد .
شاید میزان پرکاری نویسنده ها از میزان حضورشان در آن شبکه و جهانی است که متصل شده اند .
دیده ها و شنیده ها و یافته هایشان آنقدر زیاد است که از وجودشان سر ریز می شود روی صفحات کاغذ .
البته این هم یک فکر است.
شاد و تندرست باشی .
سلام پرویز جان
استعارۀ جالبی ساختی. میتونی پرورشش بدی و مفصلتر راجع بهش بنویسی.
سلام. با اجبار کار و زندگی چطور میشود اینقدر برای نوشتن وقت گذاشت؟ یعنی ساعتهای اضافی روز را که بیکاریم مدام بنویسیم؟ من شغلم وکالت هست و البته بیشتر از وکالت به نوشتن علاقه مندم. الان مشکلم کارهای مانده از جمله پیگیریهای دادگاه و دادسرا و اجرا و لایحه و اعتراض نوشتن ها و غیره هست. و واقعا عذاب بزرگی هم هست. وقتی میخواهم به کارهای غیر وکالت برسم به خودم میگویم اول کارهای مانده مردم را انجام بده که مدام تماس میگیرند و متاسفانه هیچ وقت این کارهای مانده تمام نمیشود.
به نظرم نوشتن باید شغل آدم باشد، یا واقعا عاشق نوشتن بود و با همه مشکلات همچنان نوشت.
خوشا به حال کسانی که مینویسند.
محمد عزیز، مطلب زیر رو برای تو نوشتم:
وکیلی که میخواهد نویسنده بشود | دربارۀ ذهنینویسی
شاهین جان به این افرادی که زود فوت کرده اند ولی عمیق و موثر زندگی کرده اند و نوشته اند این 3 نفر را هم اضافه کن:
صمد بهرنگی 29 سال
اگزوپری 44 سال
پروین اعتصامی 35 سال
لرمانتوف 27 سال