دلانگیزترین موضوعِ نوشتن حکایت دوست داشتن است؛ اینکه چرا چیزی را دوست داریم. دوست داشتن آدمها البته حکایت دیگری است و اصلن خوشا بیدلیل دوست داشتن (یا شاید بهتر باشد بگویم: دوست داشتن دیگری آنقدر رازآلود و پیچاپیچ است که به زبان نمیآید، یا درستتر: «مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز»)
مهران مهاجر در آغاز جستاری نوشته بود:
«همیشه عکسهای دوران جنگ بهمن جلالی را دوست داشتم و همیشه از خودم میپرسیدم چرا. این نوشته شاید پاسخی باشد هرچند ناقص و هرچند سردستی به این پرسش.*»
کتاب، آهنگ، نقاشی،غذا یا هر چیز دیگر را بگذار جلویت و بگو: «من چرا این را دوست دارم؟»
هر چی بیشتر و بهتر چراییات را تشریح کنی، آن چیز را بهتر و ژرفتر میفهمی.
آیا میتوانی طوری از علایقت بگویی که ما هم علاقهمند شویم؟
*کتاب «وقت عکس»، نشر آگه،۱۴۰۰، ص ۲۱۷