جلوی میز کارم فقط یک نوشته به چشم میخورد، آن هم دعای اشپیگل در فیلم چهرهی اینگمار برگمان است:
خدایا مرا به عمل وادار
همیشه از بی ارادگی ترسیدهام، از تعلل کردن، از موکول کردن زندگی امروز به فردا.
گاهی این هراس چنان شدت یافته که خود به بی عملی منجر شده.
بعضی جمله ها را باید مثل ذکر تکرار کرد:
خدایا مرا به عمل وادار
خدایا مرا به عمل وادار
خدایا مرا به عمل وادار
6 پاسخ
درود استاد عزیز. چه ایده جذاب و آموزنده ایی. و چه عبارت برانگیزاننده ایی “خدایا مرا به عمل وادار” .
حتما روی برگه ایی مینویسم و جایی میگذارم که همیشه ببینم.
خوشحالم که نوشته هایتان همیشه برایم الهام بخش است
وای چقدر نوشته های شما رو دوست دارم .الان دیگه صبح ها به سه جا حتما سر میزنم
متمم ،یک پزشک و شما
زیبا می نویسید و دلنشین
سمیه عزیز
لطف دارید.
باعث افتخار و خوشحالی من هستش.
بهترین ها رو براتون آرزو میکنم.
سلام
خیلی قشنگ بود. به تازگی با بلاگ شما از طریق بلاگ محمدرضا شعبانعلی آشنا شدم اما در همین گشت وگذارهای نه چندان زیاد چشمم را گرفته. فضای بلاگ و نوشته هاتان را تا الان دوست داشتم. موفق و پایدار در نوشتن باشید.
سلام علی رستمی عزیز
از لطف شما بی نهایت سپاسگذارم.
با آرزوی سلامتی و موفقیت های بیشتر برای شما دوست عزیزم
در نهایت زمانی فرا میرسد
که باید میان تماشاگر بودن
و عمل یکی را برگزید ! این
معیار «انسان شدن» است !
#آلبر_کامو