حرف‌زدن به زبان کتابت

 

اول بار هم دو سه سال پیش با ماهان آزمودش. آن بار هم در پیاده‌روی. قرار گذاشتیم کتابی حرفی بزنیم و کلمات را نشکنیم. اولش مضحک بود. مثل لباسی که اندازه‌ات نیست و بدجور به تنت زار می‌زند. شبیه شخصیت‌های سریال‌هایِ تاریخی تلویزیون شده بودیم، بدترین نمونه‌هاش. بی‌دلیل از صرف و نحوِ کهن استفاده می‌کردیم، در صورتی که سخن‌گفتن با شکل و شیوه‌ی مکتوبِ زبان لزومن بنا نیست آرکائیک‌طور باشد. گذشت. چند شب پیش باز هم هوس رطب کردیم. اینبار اما نتیجه متفاوت بود. لابد چون بیشتر به اهمیت و ظرافت‌های لفظِ قلم پی برده‌ایم‌، یا حرف‌هایی بینمان شکل گرفته که اینطوری بهتر به زبان میایند. القصه، چهار پنج کیلومتری گامیدیم و حاصل اینکه:

 

-انگار صلابت و فرّ فارسی در این حالت بیشتر عیان می‌شود و چنان بر تن اثر می‌گذارد که راست می‌ایستی، سینه جلو می‌دهی و احساس می‌کنی شجاع‌تر و نیرومندتری.

-سالم‌گویی* برخلاف شکسته‌گویی امکانات صرفی و نحوی بیشتری برای بیان افکار پیچیده و دقیق فراهم می‌کند، چون قوتش را وامدار فرهنگ مکتوب است.

-بریده‌گویی در سخن کم‌تر می‌شود و انسجام گفتار به‌نحو قابل‌توجهی افزایش می‌یابد.

-به درک بهتری درباره‌ی مزایا و معایب هر دو گونه‌ی زبان پی می‌بری.

 

تا‌به‌حال چنین کاری را آزموده‌اید؟

 

*«سالم» در اینجا بار ارزشی ندارد. فقط برای توصیف و دسته‌بندی کلمات در برابر «شکسته» قرار می‌گیرد. بسیاری واژه‌ها را به دو شیوه‌ی سالم و شکسته می‌توان گفت و نوشت. برای مثال «می‌شه» شکل شکسته‌ی «می‌شود» است، یا «نان» شکل سالم «نون» است.

به همسفران مدرسه نویسندگی بپیوندید:

پیشنهاد مطالعه:

15 اسفند 1403

15 اسفند 1403

28 شهریور 1397

28 شهریور 1397

15 تیر 1401

15 تیر 1401

1 فروردین 1397

1 فروردین 1397

11 مرداد 1403

11 مرداد 1403

10 بهمن 1400

10 بهمن 1400

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *