یکی از توانمندیهای مهم یک نویسندۀ حرفهای و زبانآور استفادۀ متنوع و وسیع از فعلهاست.
اما برای آشنایی با افعال گوناگون چه باید کرد؟
مسلماً اولین پیشنهاد، مطالعۀ مداوم است.
اما دومین پیشنهاد تمرینی است که بنا دارم از امروز تا چند هفتۀ آیندۀ هر روز در این وبگاه ارائه شود.
تمرین ما ساده است: متن کوتاه یا بلندی بنویسید و در آن از فعل زیر به شکلهای مختلف استفاده کنید.
میتوانید نوشتۀ خودتان را به عنوان کامنت در همین صفحه ثبت کنید.
1
آرامیدن/ آرمیدن
آسودن، استراحت کردن:
بر آن کوه خارا زمانی تپید، پس از کین و آورد گه آرمید (شانا)
-اطمینان و قرار گرفتن، تسکین یافتن:
هر کس از اعیان… به محل و مرتبه خویش رفتند و بایستدند و بنشستند و بآرامیدند (بیهقی)
درویش بی معرفت نآرامد، تا فقرش به کفر انجامد (سعدی)
شیر….مضطرب گشته میخاست و مینشست و چشم بر راه میداشت، نگاه دمنه از دور پدید آمد، اندکی بارامید (کلیه)
-منزل کردن، شب را گذراندن و خوابیدن:
چون به شب میرسیدیم، کنار هم میآرمیدیم، تا نسیمی میوزید (دو کبوتر/ویگن)
-خفتن:
دلارام مرا که خوش آرمیده است، بیدار مکنید (شاملو)
-آرام شدن، عادی و نرمال شدن پس از شدت، ساکت شدن، فرونشستن:
چند روز است، که غوغا آرمیده است
-خوابیدن با…؛ آسودن با…؛ همخوابه شدن با:
آرمیدن با… (معین)
© نمونهها از کتاب «نگرشی نو به فعل فارسی» نوشتۀ محمد عشوری نقل شده است.
12 پاسخ
آرمیدن پس از کنکور خیالی بیش نبود.تنها من بودم و کاغذ پاره هایی که دستانم سیاهشان کرده بود.شاید تنها دستاوردم پاسخ نامه ای باشد که در صف تصحیح آرمیده است.
زنده باد. کوتاه و زیبا.
می خواهم با عشق جمله بسازم. ببخشید با عاشق شدن. عاشق شدن هم فعلیست دیگر. مثل همه ی افعال. امروزه دیگر بوی کتاب و دفتر نو با جان شیفته ی یک مداد سیاه عزیز به مشامم نمی خورد، چون دیگر هفت ساله نیستم. امروز روز انگشتانم روی دکمه های سریع کیبورد ده تایی میلغزد … بگذریم از خود ستایی. می خواستم بگویم برای نوشتن از تو عشق را کم داشتم یا برای نوشتن از عشق تو را. ولی بگذار تو که باشی می نویسم و این فعل را به قوه باقی نخواهم گذاشت
من عاشقت شدم.
من عاشقت می شوم.
من عاشقت می مانم.
من عاشقت هستم.
من عاشقت خواهم بود.
من عاشق …
خدای من چقدر این افعال با هم فرق دارد!
جسارتا این کلمه آرمیدن خیلی قدیمی و کهنه نیست؟؟
نوشته مارا خیلی پیر نشان می دهد.
علی جان
موضوع به این بستگی داره که شما کجا میخوای از این کلمه استفاده کنی.
سلام بر جناب کلانتری عزیز
وقت به خیر و شادمانی
ممنون بابت معرفی این کتاب
من مدتی بود بدنبال پیدا کردن کتابی در باب فعل شناسی به زبان فارسی بودم . همانطور که به زیبایی و درستی اشاره کردین یکی از عوامل ایجاد کننده وسعت و عمق در تفکرات و نوشته ها آشنایی و اشراف بر افعال است .
انتشارات این کتاب رو هم اگر بفرمایین اسباب طرب خاطر می شود .
سپاس فراوان از لطف های فراوان تان
سلام پرویز عزیز
سپاس از مهر شما
فکر نکنم این کتاب الان توی بازار موجود باشه.
اما اسم کتاب و نویسنده رو جستجو کنید توی گوگل، شاید هم پیدا شد.
ارادت.
۱.کودک بازیگوش در دامن طبیعت با دستان پرازگلهای سکه ای ارمید .
۲.جغد پیر گفت دوست داشتم شبها لحظه ای روی شاخه ی گیسو می ارمیدم.
۳.خاک اغوشش را برای اشک های بغض دار ابری بازکرد تا درکنارش بارامید.
۴.اواز پرندگان صبح دلنشین در غروب خشکیده به صورت در کنار هم ارامیدن .
۵.صدای غوک های سرمست ادامسی در برکه نیلوفری ارمیده شد.
۶.محفل دوستان و بازگشایی رویای بچگی و هم اوایی اواها ی که در کنار هم باارامیدند .
۷.خاطرم می ماند روزهای تکراری من و خود عاشق که در جوار هم می ارمیدیم .
زیبا نوشتید خانم کشاورز عزیز
و چه خوب که تمرین رو به این شکل انجام دادید.
سلام استاد عزیزم ممنونم ازشما فرصت های خوبی برامون خلق میکنید .ازخاطرم رفته بود این تمرین رو انجام داده ام .امیدوارم بتونم مطالب را خوب گفته باشم .از لطفتان متشکرم استاد
چقدر کاربردی و مفیده این تمرین آقای کلانتری. ممنون حتما ادامه اش بدید. فعل ها رو به لیست کلمه برداری هام اضافه می کنم 😊
سلام سمیه جان
چه خوب که برات جالبه.
نظرت تو برای من خیلی مهمه. پس حتما به این سلسه نوشتهها ادامه میدم.