مشکل من و تو

مشکل من و تو

۱. هر وقت کم‌تر از کار دیگران ایراد گرفتی، یعنی بیشتر سرگرم کار خودت هستی.

۲. مشکل من و تو سختی نوشتن نیست. وگرنه با کمی تقلا می‌توان هر روز چند خطی نوشت.

مشکل ما در هوا کردن است. تا به فکر انتشار می‌افتیم، ماشین حسابمان کار می‌افتد. مدام دودوتا چهارتا می‌کنیم که این را بنویسم یا نه؟ اگر بنویسم فلانی دور ورنمی‌دارد؟ کم‌سوادی‌ام رو نمی‌شود؟ خیلی شخصی و بی‌مزه نیست؟

بعد می‌بینی دیگر رغبت نوشتن نداری، و ولگردی در اینستاگرام را ترجیح می‌دهی.

۳. به ما دیدن یاد نداده‌اند. چند بار خواسته‌ای از آنچه بر تو گذشته بنویسی اما دیده‌ای هیچ، مطلقاً هیچ چیز دندان‌گیری برای قلمی‌کردن نداری.

من حتم دارم که در ملال‌آورترین زندگی‌ها هم خیلی چیزها برای دیدن و نوشتن هست؛ به شرط دیدن.

۴. هنوز نمی‌خواهی یک کانال خوب بسازی توی تلگرام؟ این روزها تلگرام بخش آمار را هم به کانال‌ها اضافه کرده، چیزی که به نظرم می‌تواند قدرت کانال‌های خوب و فعال را چند برابر کند.

۵. پوستر جدید دورۀ پُرکاری و پولسازی را که توی اینستا استوری کردم دیدی؟ دیوانۀ گربه‌ای شدم که کنارم دراز کشیده!

۶. اصلاً می‌دانی راز واقعیِ خوب نوشتن و خوب خواندن چیست؟ گرسنگی. بله، وقتی خیکت را پر می‌کنی، بعدش فقط تمساح لَختی می‌شوی که کتاب فقط اشتهای چرت‌زدنش را تیزتر می‌کند.

من که هر چی کم‌تر می‌خوردم، بهتر کار می‌کنم.

۷. برای امروز بس.

 

چند پیشنهاد من به شما: مدرسه نویسندگی | شاهین بلاگ | کلاس‌ها و دوره‌ها |نقشه راه نویسندگی | تولید محتوا | کپی رایتینگ | معرفی کتاب |  | دانلود رایگان کتاب نویسندگی آنلاین|
شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

10 پاسخ

  1. یادمه تو یه پستتون گفته بودین اگر میدونستی که چطور باید بنویسی، الان نق نمیزدی که دچار روزمرگی شدم! چون خوب نوشتن، حتی همون روزمرگی رو هم تبدیل به چیزی میکنه که حس و حال جدیدیو ازش تجربه کنی. بعد از این چند هفته ای که وبلاگ نویسی که شروع کردم، تازگیا دارم به قدرت قلم بیشتر پی میبرم.
    دوستت دارم استاد

    1. سلام محمد جواد عزیزم
      چقدر عالی که تو در عمل این حس ناب رو تجربه کردی.
      به نوشتن ادامه بده، در طولانی مدت، نوشتن چیزهای زیادی برای غافلگیر کردن ما داره.

  2. من حتم دارم که در ملال‌آورترین زندگی‌ها هم خیلی چیزها برای دیدن و نوشتن هست؛ به شرط دیدن.
    این جمله اگر چراغ راه یک نویسنده شود دیگر برای او نقطه تاریکی وجود نخواهد داشت.
    خوب دیدن موجب روشن شدن ذهن نویسنده شده و نتیجه روشنایی ذهن خلق داستان ها است.

  3. سلام شاهین جون امیدوارم سال خوب و موفقی پیش روی شما و دوستان و عزیزانتون باشه.
    مطالبی که نوشتید همه تلخ و برخورنده است و کاملا هم حقیقت دارند.
    خواندن این پست شما باعث شد توی کاسه ی تهی سرم فینال پرتاب چکش المپیک برگزار کنند. هر پرتاب ضربه ای مهلک و بلافاصله بعد از اصابت چکش، هیاهوی صدهزار نفر تماشاچی در اعماق مغزم سوت می کشد. چشم های خسته ام هیولاگونه متورم می شود آنقدر بزرگتر و بزرگتر می شوند تا آن ها را به دو کره ی آویزان به فنرهای مرتجع از گودال عمیق و تاریک باقیمانده از ترکیدن آن ها، تبدیل کند. بعد از پایان فینال پرتاب چکش هم قرار است در آن جا مسابقه راگبی با توپ سربی برگزار شود.
    درود به شما به خاطر کمک به شاگردان حقیقی و مجازی تان. کی بشه حضوری از راهنمایی های شما بهره ببریم. با سپاس فراوان-جهان

    1. درود جهان عزیز
      حسابی استعاره‌بازی کردی تو این کامنت.
      زنده باد.
      امیدوارم که هیشه شاد و برقرار باشی.

  4. سلام

    ما آدما وقتی از خودِ واقعی مون بودن می ترسیم، نوشتن هم برامون ترسناک می شه.
    ولی خب غافل از این که هیچ کس از اولش بهترین نبوده و همه به مرور زمان رشد کردند.
    البته وقتی همه ش برای کسی که هستیم غصه بخوریم و هیچ کاری نکنیم، ترسیدن چیز عجیبی نیست ولی وقتی بدون وقفه برای رشد خودمون تلاش کنیم، دیگه معنایی نداره نگران چیزی باشیم.
    این ها رو برای خودم نوشتم 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *