بگو تا بسازی

 

بگو چه می‌خاهی بسازی، به خودت، به دیگری نه، که زوال ایده در نقل زودهنگام آن با دیگران‌ست.

برای خودت بگو، شفاف بگو، هزارباره بگو.

صبح که برخاستی جلسه‌یی ترتیب بده با سرآمدانِ جای‌جای روانت، نقشه را بگذار روی میز و مشورت بخاه، با نوشتن. آشکارا بگو که می‌خاهی چه چیزی بسازی.

چیزی که بسازی خودت را می‌سازی، دیگران را هم‌ شاید که بسازی.

6 پاسخ

  1. من مدام مشغول سآختنم مشغول ساختن یک پل ازخرابیها به روی آبادانی چون تک تک افراد را که نمیتوانم مطابق دلخواهم بسازم .
    اگرپل نشد نقبی میزنم وگذرگاهی بازمیکنم به سوی فراموشی وخدارا شکر میکنم که خداوند عالم این نعمت بزرگ را به ما انسانها ارزانی داشته وگرنه همه ما شاید روزی از تیمارستان سرد می‌آوردیم چون مشکلات ازچپ ور است انسانها سردرمیاورندواگرانهارا برای خود به شکلات تبدیل نکند به آنی زهرمار میشوند و دمار ازروزگارت درمیاورند.
    بیایید به ریش این دنیا بخندیم که خنده برهر درد بی درمان دواست گرنخندی نصف عمرت برفناست.

  2. بگو چه می‌خاهی؟

    این رسم‌الخط روان می‌کند نوشتن را. اگر چه در این باره حرف بسیار است، اما شهامت شما را تحسین می‌کنم در استفاده از آن. هر چند خودم هنوز ذائقه‌ام با آن جور درنیامده. پس فعلا بگو چه می‌خواهی؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *