نسخۀ با کیفیتتر کلیپ در کانال مدرسه نویسندگی در یوتیوب
تولید هر نوع محتوایی هم دردناک است و هم شگفتانگیز.
وقتی بنا بر ارائه کردن باشد ماجرا دردناک میشود. چون حس میکنی همه چیز کامل نیست، نقص زیاد است و نتیجه به آن خوبی که فکر میکنی نشده.
شگفتی ماجرا هم در این است که وقتی انجام میدهی و منتشر میکنی انگار شاخ غول را شکستهای و یک قدم محکم رو به جلو برداشتهای.
بله، من عزم کردهام تا ویدیوبلاگ را جدیتر دنبال کنم. همین اول هم بگویم که این ماجرا مرا از نوشتن دور نمیاندازد، شما به قوت قبل، چه اینجا و چه در وبگاه مدرسه نویسندگی کرور کرور یادداشت و مقاله خواهید خواند.
میخواهم از این به بعد بیشتر چیزهایی که مینویسم زیر یک کلیپ باشد، حتی نه لزوما دربارۀ آن کلیپ. بلکه بیشتر به بهانۀ آن. اینجوری با یک پست دو نوع محتوا میزنم! دیدهاید در فعل استفاده از فعل زدن چقدر زیادهروی میکنیم: از همبرگر زدن تا همین محتوا زدن خودمان.
میگفتم، توی این ویدیو که این بالا هوا شده، من گفتهام که روندها چنین نشان میدهند که محتوای ویدیویی به سمت ساده شدن میرود، بزک کردن به حداقل میرسد و گوشتای توی خورشت در اولویت قرار میگیرند! یعنی که به جای نگرانی برای رنگ و لعاب ویدیو، حرف تازه و خلاقانهای بگو. ما از سادگی و صمیمیت بیشتر لذت میبریم.
من این موضوع را ربط دادهام به کمالطلبی و گفتهام برای خوب انجام دادن هر کاری اول باید بد بود. مثل حرفهای انگیزشی به نظر میرسد، چون دقیقاً یکی از همین حرفهاست، اما درست است. اصلاً کاری هست که تا به حال انجام داده باشید و اولین ارتکاباتتان بد و ناقص نبوده باشد؟ اما فهم این نکته و تعهد عملی به آن در کار و زندگی، بله، نایاب است. اغلب آدمها میخواهند هر کاری را خوب شروع کنند.
و درست به همین خاطر گند میزنند به همه چیز. اما بیا و بیخیال شو. بیا بد باش و بد شروع کن.
وقتی مینشینی بنویسی زور نزن چیز با سر و تهی بنویس. یه مقدار گند بزن. اشتباه کن، مزخرف بنویس. ولی بنویس.
اگر میخواهی ویدیو ضبط کنی، به کیفیت دوربین و نور و صدا و سیمایت فکر نکن. چیزی ضبط کن و همان لحظه در سپهر اینترنت هوا کن.
پادکست ضبط کردن وسوسهات کرده؟ عزیز دلم همین الان موبایل را بگیر جلوی دهانت و حرف بزن. ضبط کن و تمام.
اول بد باش. حرف رید هافمن یادت نرود: اگر محصول اول شما خیلی خوب است، این یعنی اینکه خیلی دیر شروع کردهاید.
بله، دست به عمل بزن. نگذار دیرتر بشود. هیچ کمالی در کار نیست. از ناقص بودن لذت ببر.
بعد از این ماجرا رد شدهام و رسیدهام به کتاب هنر نه گفتن از دیوید زاهاریادس. حرف زاهاریادس این است که ما برای رسیدن به اهدافمان نه تنها به دیگران، که باید به خودمان هم گهگاهی نه بگویم.
و من فکر میکنم که اتفاقا سختترین نوع نه گفتن، نه گفتن به خودمان است. ماجرا با مثالهای کتاب زاهاریادس روشنتر میشود:
همکارت میآید توی اتاق و به تو شیرینی تعارف میکند. تو هم رژیم داری.
تسلیم وسوسه میشوی و میخوری.
یا به خودت نه میگویی و به هدفت پایبند میمانی.
اگر نه گفتن به خودت را بلد نباشی، کارت زار است.
و انضباط فردی جز این نیست که بتوانی به خودت نه بگویی.
البرت هوبارت در همین رابطه میگوید:
«انضباط فردی یعنی توانایی انجام کاری که باید انجام بدهید، در زمانی که باید انجام بدهید؛ چه بخواهید و چه نخواهید. ۹۹ اصل دیگر برای موفقیت هم وجود دارند که من در کتابهایی که خواندهام و با استفاده از تجربیاتم به آنها رسیدهام، اما بدون وجود انضباط فردی هیچیک از آنها مؤثر واقع نخواهند شد.»
خب، حالا چجوری به خودمان نه بگوییم.
باید برای خودمان پاسخهایی از جنس «انجام ندادن» داشته باشید.
مثال:
وسوسه: یه امروز رو باشگاه نرو بمون خونه استراحت کن…
پاسخی از جنس انجام ندادن: من دوست ندارم هیچ روزی به باشگاه نرم.
وسوسه: امروز برو با بیخیالی حسابی خرید کن.
پاسخِ انجام ندادن: من هیچ وقت با بیخیالی پولامو هدر نمیدم.
وسوسه: کارو بیخیال. بشین یه کم تو موبایل بچرخ.
پاسخ انجام ندادن: وقتی باید کاری رو انجام بدم. وقت تلف نمیکنم.
متوجه شدید، انگار در آن لحظه که وسوسه سراغ ما میآید، ما اصول و باورهای خودمان را سریع به ذهن میآوریم. یادآوری این اصول سبب میشود تا ما وسوسه را مغلوب کنیم و به کارمان برسیم.
مثلاً اگر طی روز در ساعت معینی قصد نوشتن دارید، ممکن است پیش از آن صدتا وسوسه به ذهن شما هجوم بیاورد: به فلانی زنگ بزن. بستنی بخور. استوریهای اینستا را ببین. چیزی را سرچ کن. چرتی بزن و…
اما اگر پاسخی از جنس انجام ندادن در ذهن شما باشد. به خودتان میگویید:
من هیچ وقت اصلیترین علاقۀ زندگیم، یعنی نوشتن رو به خاطر کارای غیرضروری و بیهوده کنار نمیذارم.
انگار اینجوری آبِ پاکی را میریزی روی وسوسه و به ذهن و جسمت فرمان میدهی: به کارمون برسیم.
باری. بعد از آن چند کلمه از نوشتن اهداف میگویم. اینکه این هم در دنیای محتوای انگیزشی و بازاری باب است. اما اگر نوشتن روزانۀ اهداف به ما کمک میکند تا به شکل متمرکزتری در مسیر اهدافمان حرکت کنیم. چرا که نه. خب بنویسیم. از هیچی که بهتر است. مثلاً بنشینیم نوشتن اهداف را مسخره کنیم و بعد خودمان در دل روزمرگی قدم از قدم بر نداریم فایدهای دارد. نوشتن اهداف از هیچی که بهتر است. ضمناً این هیچی، هیچی نمیماند. ما را از جا بلند میکند و حرکت میدهد به تدریج.
دست آخر هم از یک موضوع بیربط گفتهام. امروز رفته بودم یک کتابفروشی که کتابهای نایاب و قدیمی میفروشد. آنجا نسخۀ اصل کتاب ملکوت بهرام صادقی را پیدا کردم. خریدمش. توی ویدیو گفتم که این از جنون کتابخوانها و کتاببازهاست که گاهی دنبال نسخۀ اصل کتابی میگردند که نسخۀ کپی آن را بارها خواندهاند. آنها نسخۀ اصل را میخواهند، چون میخواهند متن محبوبشان را به همان شکلی که در زمان خودش چاپ شده هم لمس کنند و لذت ببرند.
راستی اول ویدیو حرف از این شد که از این به بعد کلیپهای تخصصی مرتبط با نوشتن و نویسندگی را با عنوان نوشتن تی وی منتشر میکنم و این کلیپ که میبینید هم اولین قسمت از شاهین شو است. شاهین شو برنامهای است که من در آن آزادانه از توسعۀ فردی و هر چیز مرتبط با آن میگویم.
برقرار باشید و شاد
23 پاسخ
سلام استاد،
ممنون خیلی مفید بود.
چه جالب، دیروز کتاب ملکوت به دست من رسید. گذاشته بودم سر فرصت بخوانم اما با تعریفی که شما کردید حتمن امشب خواندنش را شروع می کنم.
زنده باد.
چه عالی.
سلام
چقدر حرف دارم اما مثل اینکه ذهنم یاری نمیکنه که منظم بشن برای همین به قول شما بد شروع میکنم.
من مثل بچه ای که تازه مدرسه شو تغییر داده از اینستا و واتساپ و فضای مجازی که ساعتها وقت تلف میکردم اومدم اینجا و شده
هم سرگرمی و هم محل یادگیری.و نمک گیر سایتتون شدم
بنابراین حتی پیامهای دیگران رو میخونم و من آدم بزرگ کلی حسودیم میشه که خیلیا ؛ خیلی زودتر از حضور شما و این همه دانستنی بهره مند شدن.
و از ده دقیقه ویدیو؛کودک درونم فعال شد که بنویسم:
۱.دقیقا وسطاش جرقه ای در ذهنم زد که بسیار علاقمند شدم از کارهاتون انتقاد کنم ولی متاسفانه چیزی دستگیرم نشد از بس که حرفه ای هستید.(که قطعا به از شما نباشه من منتقد حرفه ای نیستم)
۲. یه آدمی مثل من که به جزییات دقت میکنه اون یادداشتهای کوچیک سمت چپ صفحه ویدیو خیلی نظرمو جلب کرد (فقط مونده بود بشمارمشون)
باز هم حرف داشتم…
یا علی
سلام سمیه عزیز و گرامی
خیلی خوشحالم که اینجا هستید.
شما محبت دارید به من.
امیدوارم همیشه تو مسیری که دوست دارید خوش بدرخشید.
عالی بود.
عبارت “بد بودن باشکوه” آن هم درست وقتی به نظرم داشتم مزخرف ترین داستان کوتاه دنیا را می نوشتم، حالم را بهتر کرد و به خودم گفتم می نویسم، بگذار بد باشد.
زنده باد زهرا جان
این نگرش سازنده و خوبیه.
سلام☘️
…«این بد بودن خیلی باشکوه…!»
چه مفهوم عمیقی پشت این کلام بود.فکر می کنم این شکوه برمیگرده به سختیه عملگرایی در ابتدای راه.
بسیاری از ما آدم ها از همون مرحله ی عمل کردن می ترسیم و به همین خاطر از پیشرفت جا میمونیم..
ممنون از این ویدئوی آموزنده. برای من که یک مدرس هستم خیلی نکته داشت.
درود مریم نازنین
مرسی از بارخورد خوبت.
این ویدیوها از من دل من میجوشن و خوشحالم که به دل شما هم میشینن.
موفق باشی و شاد دوست عزیزم.
بی انگیزه وناامید شده بودم.
احساس می کردم نویسنده و روان شناس نمی شم : (
اما مگه نوشته های شما میذارن
آدم. دو روز بی انگیزه بمونه!
علاوه بر صفحات صبحگاهی اومدن به اینجا و خوندن مطالب شما
برای من یکی از عوامل موفقیته.
امروز جمعه ست و فرصت خوبیه برای نوشتن …
آرزو می کنم شما با انگیزه و مقتدر و پایدار بمونید و بمونید وبمونید…
“به امید دیدار”
درود آلا جان
با ذوقی که از تو سراغ دارم میدونم که هرگز از دست از کار نمیکشی و همیشه در مسیر تعالی پیش میری.
بسیار لذت بردم و موافقم که دست به عمل زدن و کنشگری خیلی خیلی ارزنده تر از بی عملی و موضع انفعالی داشتنه . لازمه هر کدوم از ما به این کلنجارهای ذهنی خاتمه بدیم و صرفنظر از آمادگی یا عدم آمادگی شرایط ، اولین گام ها رو هرچند کوتاه و هر چند متزلزل برداریم . قطعا تجربه حاصل از یادگیری به کمک مون میاد و ما رو برای برداشتن گامهای استوارتر بعدی مساعدت خواهد کرد.
درود ویدا جان
خیلی خوب به تجربههای حاصل از یادگیری اشاره کردی.
زنده باد.
عالی بود .
درباره تهیه ویدئو حرفاتون خیلی آموزنده بود.
این همه پویایی شما قابل تحسینه
یه سؤال درباره کلمه شو ، میشه تعبیر بهتری براش پیدا کرد؟! چون شما خودتان در انتخاب کلمات دقت نظر دارید.
آرزوی موفقیت روز افزون برای شما دارم
درود بر معصومۀ نازنین و خوب و فعال
ممنون از محبتت.
دربارۀ عنوان «شاهین شو» هم اگر بیشتر و با جزییات برام بگی ممنون میشم.
شاد و برقرار باشی.
راستی من کانالت رو هر روز چک میکنم. سلیقۀ خیلی خوبی در انتخاب مطالب داری.
شاهین جان منظورم به وجه معنایی show در ترکیب هست.
شاهین جان
این ویدئو به قدری دل نشینه که بارها گوش دادم.
یه دوستی دارم که تقریبا دو ساله میخواد ویدئو ضبط کنه و هر دفعه یه بهونه ای میاره.
میخوام دوربین بخرم بعدش شروع کنم .
میخوام تدوین و افترافکت یاد بگیرم ، حرفه ای ویدئوهام رو ویرایش کنم.
میخوام میکروفون بخرم.
میخوام اتاقم رو تبدیل به استودیو کنم ، بعدش شروع میکنم.
( ادامه ی داستان طفره رفتنش رو بعدا متوجه میشم ، برات تعریف میکنم )
به نظرم بد و ناقص بودن اتفاقا خیلی خوبه.
ولی باید این رو قبول کرد و شروع کرد.
طی مدت زمان میشه بهترش کرد ( حالا میخواد ویدئو باشه ، پادکست باشه یا نوشته )
من برای شروع و ادامه این چالش شعارنویسی هر روز طفره می رفتم.
چون طی چالش و تولید متوجه میشی که برای خوب بودن تمرین نیاز داری.
متوجه میشی که برای یادگیری چه چیزهایی باید بیشتر زمان بزاری و تو چه موضوعاتی عمیق تر شی.
الان حدود 40 روز از چالش وبلاگ نویسی گذشته و طی این چالش مجبور شدم روی یک سری از موضوعات عمیق تر شم و همین واسه بهتر شدن کافی بود. ( اتفاقی که شاید نمیفتاد ، اگه هر روز مجبور نبودم چیزی رو منتشر کنم )
با بد بودن و مبتدی بودن میشه یه دیدگاه تازه داشت.
میخوام بد باشم و همه چیز رو امتحان کنم .
سلام احسان نازنین
ممنون از مهرت. خوشحالم که برات جالب بوده.
احسان من این روزا تو رو برای خیلیها مثال میزنم. تو با پیگیر بودن، علاقۀ وافرت به یادگیری و اشتیاقت نشون دادی که اومدی تا بمونی.
موفق باشی
سلام بسیار عالی واقعا کارهای تو شاهین در عین سادگی و راحتی نکته های بسیار عالی در سبک زندگی داره
سلام به عمو سعید عزیزم
من کیف میکنم از پویا و جویا بودن شما.
برقرار باشی.
مرسی خیلی خوب بود.
ممنونم نگار عزیز
استاد همیشه استاد میماند…
فدای تو شیوا جان
برقرار باشی رفیق