اگر محمدرضا شعبانعلی نبود، من بهعنوان یکی از مخاطبان ناچیز او، چیزهای بسیاری را نمیآموختم؛ اما به مناسبت پنجسالگی «متممِ» عزیز و یگانه، تنها به یکی از چیزهایی که بدون وجود شعبانعلی هرگز قدر و اهمیت آن را نمیفهمیدم، اشاره میکنم.
امروز توی اینستاگرام در پاسخ به جملهای که دربارۀ وبلاگنویسی گذاشته بودم، یکی از دوستان دستبهقلم نوشت:
«ببخشید وبلاگ چرا؟ مگه هنوز کسی وبلاگ میخونه؟ فکر میکردم دورۀ وبلاگنویسی منسوخ شده.»
یک آن یاد سه سال پیش خودم افتادم، که دقیقاً همینطور فکر میکردم. تا اینکه یک جستجوی گوگلیِ ساده مرا به محمدرضا رساند؛ و این آغاز تغییر بود.
محمدرضا نه فرمول موفقیت و پولدار شدن میفروخت و نه وعدۀ خاص و عجیبوغریبی میداد.
در اولین روزهای آشنایی با محمدرضا، همین یک پاراگراف برای تغییر تمام زندگی من بس بود:
«نوشتن در فضای مجازی، از هر رزومۀ دیگری ارزشمندتر است. قطع به یقین، اگر به سال ۷۶ برگردم (ورودی کارشناسی) یا سال ۸۴ (ورودی ارشد) و به من بگویند که بین قبولی در دانشگاه و اجازۀ نوشتن در فضای مجازی باید یکی را انتخاب کنم، با چیزی که در این ده سال تجربه کردم، لحظهای در رها کردن دانشگاه و شروع به وبلاگ نویسی، تردید نخواهم کرد.» (+)
محمدرضا به گفتن بسنده نکرد، نشان هم داد. از 3 سال پیش تاکنون، اینستاگرام و تلگرام و توییتر را بهطور کامل ترک کرد و دیگر به آنها بازنگشت. و سایت «متمم» را به مهمترین پایگاه آموزش به زبان فارسی تبدیل کرد.
شاید معلم خوب، به ما نشان میدهد که چیزهای ارزشمندی هستند که نهتنها منسوخ نشدهاند، که انجام درست آنها، اصلیترین عامل رضایت و موفقیت است.
فکر میکنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر هم برای شما سودمند باشد:
نگرشی بر نویسندگی آنلاین | یک نمونۀ موفق ایرانی
شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین
27 پاسخ
فوق العاده عالی و تاثیر گذار
فدای تو صادق عزیز
دقیقا بسیار عالی
با سلام
منم میخام بگم اگر شعبانعلی نبود من با کلانتری آشنا نمیشدم.
از دیشب که در سایت ایشون لینک مطلبی از شما را داده بود تا به الان درگیر مطالب نابتون هسم.
سلام حمید نازنین
خیلی خوشحالم که اینجا هستی.
حتماً برای من بیشتر بنویس از خودت.
شاد باشی و برقرار.
به نظر من محمدرضا شعبانعلی از نخبه ترین انسانهای روزگار است.
این بشر آنقدر زیبا و ساده می نویسد، آنقدر راحت در مورد هر موضوعی صحبت میکند که گاهی باور نمیکنم این موجود از جنس انسان باشد.
متمم مرجعی است زیبا و وحشتناک!
وحشتناک از این نظر که از هر صفحه آن می توان صدها صفحه کتاب بیرون کشید.
خوشحالم از اینکه در دوره ای زندگی میکنم که مقارن است با وجود این مرد بزرگ.
مانا بمانید.
با سلام
آقای کلانتری عزیز در اینجا لازم می دانم که از شما تشکر کنم که با سخاوت هر چه تمام متمم را به دیگران معرفی می کنید، این را می دانم که اگر شما نبودید من هرگز با متمم آشنا نمی شدم و از آموزش ها و درسهایش محروم می ماندم.
صمیمانه از شما سپاسگزارم
محمد باقر عزیز
خیلی خوشحالم که باعث آشنایی شما با سایت وزین متمم شدم.
این از ذوق و هوش شماست که آموزش از دانشگاه بزرگ متمم رو جدی گرفتید.
شاد و موفق باشید.
من هنوز چندان متممی نیستم اما درس هایی که از متمم و شعبانعلی گرفتم بیشتر از هر چیز دیگهای بود.
هیچ چیز برای من لذت بخش تر از اجرایی کردن یک پاراگراف از نوشته های وبلاگ شعبانعلی نیست.
بینش و درکی که در نوشته هایش هست رو با تمام وجود حس میکنم، فاصله گرفتن از کلیشه ها
معنای واقعی عمیق دیدن.
سال نود و هشت وقت بیشتری برای متمم میذارم. ممنون ازت 🙂
مهدی عزیز، ساعت 98 از همین الان شروع میشی. اگر یه کاری به نظرت مفید و مهمه از همین الان شروع کن.
انداختن کار امروز به فردا، کار پدران احمق ما بود که ما رو به این روز انداختن.
من هر مطلبی که ازش میخونم میبینم دقیقا زندگیش منطبق و دلیلی هست بر اون . شاید برای همینه که حرفاش انقدر به دل میشینه . فاصله ای بین حرف و عمل نیست یک نمونه اش مثلا عقیده به تولید محتوای سبز هست که این رو در تک تک نوشته هاش میشه دید و پایبندی به اون رو . این معلم خیلی ارزشمند هست
فوق العاده عالی و تاثیر گذار
سپاس رضا جان.
درود به شاهين عزيز
شاهين جان ياد پست على عزيز افتادم كه چند روز پيش منتشر كرد و به اين موضوع پرداخت كه احتمالا مخاطبانى كه بر بستر وب مى مونن، باكيفيت تر خواهند شد.
امروز به قدرى شبكه اجتماعى هست كه افراد سطحى (و فاضلاب و باتلاق گرد) در همون شبكه ها فلج مى شن.
درنهايت برخى مثل خودت ٢٠٪ زمانشون رو به شبكه هاى اجتماعى اختصاص مى دن و ٨٠٪ به وبلاگ نويسى كه مخاطب باكيفيت، هر نوشته رو به زير ذربين مى بره. چه براى يادگيرى و چه تحليل و نقد و بيان نظر و پيشنهاد و گفتگو و … .
در اين فضاى وب فارسى هم محمدرضا و متمم واقعا شاهكار هستن.
* يك مورد خيلى جذاب برام در سايتت شاهين عزيز، بخش وارد كردن اى-ميل بود كه نوعش تعريف شده و @ در صفحه كليد مياد (بدون نياز به مراجعه به اعداد)؛).
سبز و كامروا شويد.
سلام علیرصا جانم
چقدر خوب که به مطلب علی هم اشاره کردی.
علی خیلی تو این موضوع به من ایده داده و من همیشه ممنون و مدیونش هستم.
من یه زمانی فکر میکردم که باید از شبکههای اجتماعی برای سایتم مخاطب جذب کنم، اما در عمل فهمیدم که ماجرا برعکسه. مثلاً کانال مدرسه نویسندگی رو کلاً مدیون گوگل هستم!
برقرار باشی دوست خوبم.
با سلام و وقت بخیر
در رابطه با اهل عمل بودن معلم و راهنما لوییز هی در کتابش به نام قدرت فکر میگوید من زمانی مابعدالطبیعه تدریس میکردم ولی همیشه متعجب بودم که چرا شاگردانم درسهای من را متوجه نمیشوند و نمی توانند آن را در زندگیشان به کار ببرند و از پس مشکلاتشان برنمیاند تا اینکه فهمیدم مبتلا به سرطان هستم و از آن پس مجبور شدم اصولی که تدریس میکردم را روی خودم اجرا کنم و بعد از اینکه توانستم خودم را درمان کنم فهمیدم وضعیت یادگیری شاگردانم تغییر کرده و آنها هم به آنچه به آنها یاد میدهم عمل میکنند و به این نتیجه رسیدم که وقتی خودم مسائل را از نزدیک لمس کنم و اهل عمل باشم بر روی کلام و نوع آموزش و یادگیری شاگردانم هم اثرگزار است
زنده باد
چه نمونۀ خوبی رو نقل کردی بهار جان.
تا قبل از آشنایی با وبلاگ شما اصلا فکر نمیکردم روزی برسه که یک وبلاگ فارسی اونقدر برام جذابیت داشته باشه که هر روز بهش سر بزنم و پیگیر پستهای جدیدش باشم.
سلام سارا جان
خوشحالم که اینجایی.
قطعاً این وبلاگ اگر جذابیتی هم داره، به خاطر حضور دوستان نازنینی مثل توئه.
شاد و سلامت باشی.
وبگاه «متمم» تروتمیز و خوشرختوریخت است و مطالب خوب و طبقهبندیشدهای دارد؛ ولی بهنظرم نام نویسندهی مطالب را باید بنویسیم؛ علیرغم اینکه به آن پول میدهیم. البته اگر نویسندهی دیگری جز آقای شعبانعلی برای متمم بنویسد این نظر را مطرح میکنم.
دربارهی ترک تلگرام و اینستاگرام و توییتر و دودستیچسبیدن به وبلاگ، نظرم مساعد نیست. من با اصالت و محوریت وبلاگ کاملاً موافقم و به گذرابودن آن سه شبکه هم اذعان دارم؛ ولی فکر میکنم باید فرزند زمانهی خود بود و در حد بضاعت، از امکانات آن زمانه بهره برد.
بههرحال این سه، برای خودشان رسانهای بهحساب میآیند و الحق رسانههای مؤثری هم هستند. بنابراین ترک مطلق همهشان خودْ نوعی زیان است. بارها گفتهام و اینجا هم مینویسم که بر خلاف تصورِ بسیاری از ما، زیان فقط ازکفدادنِ داراییِ کنونی نیست، بلکه زیانِ بزرگتر میتواند بهدستنیاوردنِ داراییِ محتمل باشد.
شعبانعلی یعنی عشق، یعنی نقطه عطف، یعنی کسی که زندگیات را به قبل و بعد از خودش تقسیم میکند.
«ساده گفتن، مهمترین نشانهی عمیق فهمیدن است.» بقول تو،شاید فقط یک معلم خوب بتواند چنین جملهای بگوید و به آن عمل کند.
بنظر من در یک کلام، شعبانعلی طالب و مشوق «عمیق فهمیدن» است.
درود.
چیزی که بنده از شبکه های اجتماعی فهمیده ام و باعث فرار من از آنها شده است شاید این نکته است که فضای مجازی جایی برای تبادل آزاد اطلاعات و نیز جست و جوی آزاد و همچنین انتخاب آزادانه آنها و در آخر تنوع در انتخاب هاست ولی شبکه های اجتماعی ما را رفته رفته از این موارد دور میکنند و اسیر هشتگ ها و فالورها و نیز سلیقه های تحمیلی کانال ها و … می کنند.
تحمیل و تحدید اطلاعات و آگاهی ثمره شبکه های اجتماعیست.
دریاتان بی کران.
بدرود.
زنده باد
درست میگید.
سلام شاهین کلانتری عزیز
کاملا باهاتون موافقم و منم سالهاست عاشق محمدرضا شعبانعلی هستم و در صدر لیست معلم های دوست داشتنی منه که کلی تا حالا ازش یاد گرفتم و چندسال پیش، بگذار دقیق تر بگم در ساعات آخر شب 24 آبان 93 که داشتم روزنوشته هاشو می خوندم و کلی انگیزه و انرژی میگرفتم برای ادامه راهم، یه مطلبی خوندم ازشون با عنوان “زنگ انشا” و تصمیم گرفتم بنویسم از این به بعد و در ادامه نوشته ای دیگه خوندم با عنوان “کتاب آنتونی رابینز : رویای جوانیهای ما” جمله آخر این نوشته گفته بود: “چقدر خوب میشد اگر شما هم چنین لحظاتی را تجربه کردید و تکرار کردنی است، برای من بنویسید” و من بعد از آن نوشتم…
هرچند من مثل شما دانش آموز زرنگی نبودم که نویسندگی را بکنم برنامه شبانه روزم ولی هنوز نوشتنو دوست دارم و شروعشو مدیون مهندس شعبانعلی عزیز هستم.
سلام زهرا جان
زنده باد.
چقدر خوب که ماجرای شخصی خودتون رو نقل کردید.
امیدوارم که روز به روز بیشتر بدرخشید.