انگیزه شماره 1:
عشق
پدی چایفسکی، برندۀ اسکار فیلمنامهنویسی بود زمانی گفته بود بهترین آثارش در اثر عشقی آتشین پدید آمدهاند و اگر شکست عشقی نمیخورد نوشتن برایش جدی نمیشد.
همینگوی هم در این رابطه گفته که بهترین نوشتههایش زمانی پدید آمدهاند که عاشق بوده.
بههرحال شاید بهترین بهرۀ عشق همین باشد که آن را به اشتیاقی برای نوشتن تبدیل کنم.
نویسندههایی بسیاری بودهاند در اثر نوشتن نامههای عاشقانه به نوشتن روی آوردهاند.
به این فکر نکنید که دورۀ نامهنگاری ورافتاده، به قول هنریت کلاسر بنویسید تا اتفاق بیفتد.
برنامه ۱۰ هفتهای نویسندهشدن در مدرسه ۱۰ (چگونه نویسنده شویم)
دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام
14 پاسخ
درود و خداقوت آقای کلانتری عزیز.
بدون شک حرف شما درسته و عشق نیروییه که نه تنها برای نوشتن، بلکه برای انجام دادن، بهتر بگم، زیبا و درست انجام دادن هرکاری مهمترین انگیزست.
چه عشق به یک “انسان”، چه عشق به یک “چیز” و چه عشق به یک “کار”.
راستش با دیدن “انگیزه شماره 1” منتظر دیدن “انگیزه شماره 2” هم بودم و با تمام شدن مقاله احساس خوبی پیدا نکردم.
فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که شاید تنفر هم انگیزه خوبی باشه. تنفر و انتقام. خواستم جسارت کنم و بهتون پیشنهاد بدم که اضافهش کنین. ولی بعد دیدم این عشق به تنفر داشتن و انتقام گرفتنه که باعث وجودشون میشه.
سرچشمه هرچیزی عشقه، سرانجامش هم.
انتظار برای شماره دوم و متوجه شدن اینکه ممکنه تنها همین یک مورد توی زندگی ما وجود داشته باشه شاید هدف مقاله شما نبود، ولی من بهش رسیدم.
خوشحالم و ازتون ممنونم چون فکر تازه ای بهم هدیه دادین که میتونم بهش فکر کنم و راجبش بنویسم.
با آرزوی موفقیت، سلامتی و عشق برای شما انسان دوست داشتنی.
زنده باد.
زیبا نوشتید.
سپاسگزارم از مهر شما و براتون بهترینها رو آرزو میکنم.
سلام . عشق همان نیروی محرکه هستی ست برای رسیدن مانند مرکبی که به آرامی می خرامد و خود مقصد سوارش را می شناسد تا این عشق ما را به کجا برد … . و چه زیبا وحشی بافقی در وصف عشق سخن گفته: یکی میل است با هر ذره رقاص – کشان هر ذره را تا مقصد خاص – رساند گلشنی را تا به گلشن – دواند گلخنی را تا به گلخن – از این میل است هر جنبش که بینی – به جسم آسمانی یا زمینی – همین میل است کآهن را در آموخت – که خود را برد و بر آهن ربا دوخت …
عصمت خانم خوش سلیقه و عزیز
از خوندن این شعر سرشار از لذت شد وجودم.
سپاس ویژه
حرفتون درسته… عشقه که ما رو به نوشتن و به تلاش وا می داره… نیروی دوست داشتنی که باعث میشه برای دیگران کاری رو بکنیم، برای کمک به دیگران، برای دردی از دیگران دوا کردن…
به قول نیما:
نیست یک دم شکند خواب در چشم کسی لیکن
غم این خفتۀ چند
خواب در چشم ترم می شکند
این رو گفتم تا به اینجا برسم که عشق لزوماً به یک نفر نیست. عشق به انسانیت هست. عشق یک مسیره.
حجت چراغی عزیز
زیبا مینویسی.
چه سایت حرفه ای و خوبی هم دارید.
عشق یا بهتر بگویم ترس از عشق
یا بهترتر بگویم ترسیدن از عاشق شدن
گاهی میتواند ما را از ادامه مسیر بازدارد!
عشق
گاهی باعث میشود که از ادامه یک مسیر منصرف شویم!
سلام و درود بر آقای کلانتری عزیز.
عشق واقعا انگیزه قدرتمندی هست برای نوشتن.
گفتم عرض ارادتی بکنم و بهتون بگم همچنان یکی از لذت بخش ترین و هیجان آورترین فعالیت هام خوندن وبلاگ شماست.
باید بگم:
ممنون آقای کلانتری
ممنون جولیا
صفحات صبحگاهی واقعا سرشار از شگفتیه.
پیروز و سربلند باشید.
سلام به فاطمه قشمی نازنین
زنده باشی. چقدر خوب که صفحات صبحگاهی رو مینویسی.
بازهم یک کامنت بی ربط دیگه ! توروخدا منو ببخش …
شاهین جان یه سایتی رو معرفی کرده بودی برای اینکه عکس های روی پست هامونو تامین کنه ! چرا باز نمیشه پس ؟
https://unsplash.com