توی یکی از یادداشتهای قدیمیترم نوشتهام:
«نگرانی چون ناتوانی یا ناتوانی چون نگرانی؟»
حالا مدتهاست نه به نگرانی میاندیشم نه به ناتوانی.
چسبیدهام به چیزی که اتفاقن آن هم با حرف نون آغاز میشود: «نظم».
تنها باید هر کاری را در نظام خاص خودش قرار بدهم تا دیگر از نگرانی و ناتوانی نرنجم.
خلاقیت نظم میخاهد، پیشازآن اما نظم خلاقیت میطلبد.
برای رسیدن به نظمی خودویژه بکوشیم؛ نظمی که حتا درد و رنجش هم لذت بیافریند.