سلام کارگاه ها عالی بودن و من کلی ایده گرفتم و ازشون واسه روزانه نویسی و منتشر کردن استفاده کردم یه مونولوگ نوشتم و تو وبلاگ و پیجم گذاشتم همه باورشون شده بود که من خودم واقعی نوشتم و بهم می گفتن آخرش چی شد؟ خودت هم چیزیت شد؟
در کل کارگاه ها عالی بودن و من آفلاین گوش کردم اکثرش رو و این جوری وقت بیشتری واسه نوشتن خودم در طول هفته داشتم
ببخشید استاد من تلگرامم اصلی نیست و نمیتونم وصلش کنم
لینک کانال این کارگاه هم هرکاری کردم در تله پارس نیاورد راهکاری دارید؟ میتوانید لینک کانال را از طریق زی لینک برایم ارسال کنید؟ 🙏🧡
درود بر استاد کلانتری عزیز
حضور در کلاس های آموزشی شما مایه افتخار است و هر بار مطلب جدیدتری نسبت به گذشته می آموزم اینکه چند ساعتی بدون فکر کردن به گرفتاری ها و مشغله های روزمره متمرکز بتوانم بنویسم حس بسیار خوب و باارزشی است بخصوص پیشنهادتون برای ایجاد یک فایل برای ثبت نامه و من انتخاب نوشتن نامه به فرزندم است البته قبلا هم این کار را شروع کرده بودم ولی ادامه پیدا نکرد و این بار مشتاقانه پیگیر خواهم بود و سعی می کنم تا از دل برایش بنویسم تا در آینده شاید چراغ راهش شود.
سپاس از وجودتان
سلام استاد کلاس دیروز خیلی خوب بود. من کارگاههایی که مغز مرا فعال می کند خیلی دوست دارم. دیروز هم دو تا تمرین آخر بسیار برایم گشایش ذهنی داشت…و خاطراتی مرور شد که گمان نمی کردم هنوز در پس ذهنم فعال بوده و نیاز به نوشتن و پردازش داشته.
سپاس برای حضورتون.
سلام جناب استاد عزیز ،انجام دادن تمرین هایی که بابت نوشتن ارائه می دادین به نظرم خیلی سنجیده بود و واسه من مسبب این ماجرا شد که بتونم دوباره جسارت کنم وبه جای هر روز نوشتن درباره ماجراهای روزانه ام ،کمی هم به ایده هایی خوب در درباره نوشتن فکر کنم .ممنونم از شما
سلام استاد عزیز
لطفا لینک مربوط به دوره رو برای من میفرستید،جمعه نتونستم وارد بشم
برای من لینک جدیدی نیومد و با پیام دوره قبل وارد شدم که ظاهرا اشتباه بود
تشکر از شما🌱
16 صفحه بی وقفه نوشتن دستاورد حضور ثمر بخش در کنار شما و دوستان گرامی بود.همه ی تمرین ها منجر به جرقه ی یک ایده شد . سپاس از شما استاد گرانقدر که همواره از یاد می گیرم.
جلسه اول کارگاه تمرین نوشتن برای منی که همیشه ی خدا یه کار تو خونه دارم که انجام بدم، خصوصا جمعه که روز مرگ استراحت یک کارمند است مثل تیک تاک لحظات در زمان تحویل ساله. بدو بدو می کنم تا سر وقت به این کارگاه برسم. بعد که وارد کارگاه میشم دیگه فراموش می کنم که کی هستم و چی هستم و دو ساعت تمام با شما می نویسم. در این جلسه من از تمرین قصه ی یک خانواده که انگار یه بار دیگه منو وصل کرد به خونه و گذشته ام، تمرین پیوند موضوعات، تمرین شروع رمان که احساس میکنم مثل یه پاداش شده برای راهی که انتخاب کردم و حس می کنم سمت راست مغزم رو فعال میکنه و در نهایت تمرین کلمه هفته خوشم اومد. من کلمه معجزه رو انتخاب کردم. این انتخاب وصل میشه به کتابی که این هفته برای مطالعه در دست دارم.
ممنونم از انرژی که برای مطالب کلاس میذارین. مطالبی همیشه تازه و نو.
تجربه نگاری✍🏽
.
.
.
▫️از بین تمرینهای امروز، یادآوری نوشتن پیوسته «نامه» به مخاطبی خاص برام بسیار جالب و مفید بود، مشتاقم دوباره این کار رو شروع کنم.
.
.
▫️کلمهی هفته
«خیال»
از علت انتخابم به این واژه نوشتم اما میدونم در وادی خیال همیشه سیر کردن هم مشکلات خاص خودش رو داره اما چه میشه کرد این هفته قرعه به نام این واژه افتاد.
.
.
▫️با انجام تمرین پنجم با حس و حال کتاب«شب طولانی موسا»
وارد یه فضایِ داستانیِ عجیبغریب، دوستداشتنی و شیرین شدم. شیرین از این نظر که گویش وارد متنم شد و این برام تجربهی جدیدی بود .
.
.
▫️ رزومهی شکست
تمام مدت به این فکر میکردم چهقدر نویسنده جسوره و با چه صداقتی افکار و کارهاشو بیان میکنه.
گاه و گاهی هم بیشتر از گاه رزومه شکست میتونه نشان دهندهی شخصیت محکم و برندهی افراد باشه، حیف که دیر متوجه میشیم.
.
.
▫️در حین انجام تمرین محبوبم «پیوند کلمات اتفاقی»
به چند ترکیب بامزه و جدید رسیدم.
.
.
▫️
در پایان ممنونم از استاد کلانتری مهربان
بابت کارگاه امروز، مثل همیشه پربار و مفید بود.
به امید دیدار همگی
✍🏽👌🏻
مریم جوینده
۲۰ آبان ۱۴۰۱
سلام و خسته نباشی به شما استاد عزیز و پرحوصله.این اولین تجربه من بود و خیلی خوشحالم که تردید نکردم و شرکت کردم
مثلا من نمیدونستم چطور میتونم در مورد دو تا کلمه بی ربط سلامتی و تابلو بنویسم ولی من تونستم و نوشتم ۶ خط خوب و حتی قابل انتشار یا در مورد مادرم نوشتم نگاهی موشکافانه تر به مادرم داشتم و از نو عاشقش شدم باز .یا یک خط بشنوم و بعد ادامه بدم و متن قابل قبولی دربیاد یا به این فک نکرده بودم به دختری که هیچوقت نداشتم و نخواهم داشت بنویسم ولی براش نوشتم و لذت بردم .این کارگاه میتونه اعتماد به نفس رو در وهله اول تقویت کنه و افقهای دید وسیعتری قرار بده در اختیار کسی که دغدغه نوشتن داره.
یک عصر جمعه زیبا و ناز و دلچسب رو با حضور در این کلاس تجربه کردم
بهترینها رو آرزو میکنم براتون .
طالع زاری
درود استاد کلانتری عزیز
برای این سری از کارگاه تمرین نوشتن به خاطر موضوعاتی که انتخاب کردید و باهم هرچند ناقص نوشتیم، بسیار سپاسگزارم.
تک تک تمرین ها را خیلی جدی، با دقت تمام نوشتم و پیش بردم و از بداهه و روان نوشتنم لذت بردم.
بنظرم تمامی تمرین ها، ما را به شکل جالبی با خودِ واقعی مان روبرو می کند. و به مرور ما به شناخت بیشتری از خودمان می رسیم و به درون مان پناه میبریم و این بالاترین بهره ایست که من از کل جریان نوشتن میبرم و بسیار برایم مفید و انرژی بخش و ارزشمند است.
تمام تمرین های این هفته را دوست داشتم، به شکست هایم اشاره کردم و علت اصلی را در خودم و نداشتن پشتکار کافی و انگیزه لازم یافتم.
به پسرم نامه نوشتم و آرزو هایم را برایش لیست کردم اما فقط در حد آرزوهای مادرانه ای بود که در دلم داشتم نه بیشتر.
کلمه مورد نظرم را برای اولین بار از اسم های ذات و قابل لمس انتخاب کردم آن هم “گردو” بود، شاید چون باغ گردو داریم و خیلی به این میوه مغذی علاقه دارم و تقریبن هر روز در برنامه صبحانه ام همراه عسل و پنیر مصرف می کنم. همینطور قرار است طی این هفته در باره این میوه جذاب، شگفت انگیز، خوش طعم با ان پوست زمخت و تلخش بنویسم.
در تمرین شروع یک رمان، به خاطره ای دور از دهه ۶۰ در مسیر ریلی و قطار ۶ تخته رسیدم و از آن سفر تاریخی نوشتم.
امیدوارم همان قدر که من از همراهی با این کلاس بهره می برم شما هم بهره ببرد و به تک تک آرزوهایتان برسید.
آرزو می کنم همیشه تندرست و پر انرژی باشید.
خدا یار و نگهدارتان
یک جان تازه برای نوشتن
هنوز درک اینکه یک سال از شرکت در اولین کارگاهی که شرکت کردهام میگذرد، برایم سخت است.
امروز احساس کردم این مهمترین چیزی بوده که تا بهحال با آن آشنا شدهام: نوشتن
.
نوشتن خود یک عمل است.
– گوینده این جمله را فراموش کردهام.
.
همچنین امروز احساس کردم چهقدر از سایتم عقب افتادهام. این مدت کارهای دیگری انجام دادهام و حالا حرفهای بیشتری برای گفتن دارم، اما نمیدانم، چرا هنوز به خودم اجازه نمیدهم هر چیزی را در وبلاگام هوا کنم.
البته از این موضوع راضیام که هرچیزی را منتشر نمیکنم. اما از اینکه روتین مشخصی برای انتشار در سایت ندارم ناراحت میشوم.
.
هرکدام از دوستان راهحلی به ذهنشون رسید، دریغ نکنند.
سلام محمد جان
آره چه سریع گذشت.
و در این مدت اسم تو در ذهن من به نیکی ثبت شد، به عنوانی فردی خوشفکر و مهربان.
راستی، گفتم اسم گویندهی جملهای که نقل کردی بگم: «گراهام گرین»
تجربهی خوبی بود. با این که به جز دو کارگاه، مابقی رو شرکت کرده بودم، اما این دوره به خاطر زمانش خیلی بهتر بود برام. ممنونم از شما استاد عزیز که با شرایط مختلف کارآموزان خودتون رو وفق میدین. همچین استادی بینظیره واقعا.
تمرینها جالب و متنوع بودند. اولین تمرین و آخرین تمرین برایم کاملا متفاوت و جدید بودند. هیچ وقت نمایشنامه نخواندم. بعد آن تمرین به این نتیجه رسیدم که بهش فکر کنم. و اما در مورد نامهنویسی. یک مجموعه نامه برای کسی بنویسیم. همیشه به این موضوع فکر کردم اما اقدامی نکردم. حالا برای خودم یک مخاطب خاص خیالی درست کردم و میخواهم هر از گاهی برایش نامههایی بنویسم. مخاطب خیالی من هم ۱۸+ هست. تمرین رزومهی شکستهای من. راسش وقتی متن کتاب حماسه بساز که میخواندید برایم هم مایه امید بود هم مایهی ترس. ترس از عدم بازبینی. چون شکستها وقتی بازبینی و تحلیل نشوند سر آخر به تلی از عدم اعتماد به نفس تبدیل میشوند. و اما امید از این بابت که شکستها هیچ وقت دلیل بر عدم موفقیت در نهایت امر نیست. شکستها لازمهی زندگی بشری است. حتی زندگی آدمهای بزرگ پر از شکست بوده است. تمرین در مورد خانواده خودت بنویس. همان داستان سرهنگ. محوریت داستان رو پدرم قرار دادم که متوجه چیز عجیبی شدم. پدر چقدر تغییر کرده است.
خداقوت استاد. تمرینهای این هفته باعث شد من با لایههای درونی وجودم ارتباط بگیرم و بعضی کاستیها یا حسرتهای زندگیم برام روبشه و روی کاغذ بیاد. تجربهی خیلی خوبی بود، هرچند غمگین شدم. در طول زندگی تا الان چندین بار به همین دلیل، نوشتن رو کنار گذاشتم، و بعد از مدتی دوباره شروع کردم. حس میکنم غم عمیقی رو تجربه میکنم و تحملش رو ندارم. امیدوارم این بار بتونم با کمک شما ادامه بدم. ممنونم
سلام من تو تمرین موقعیت نمایشی ماجرای سرم زدن ناموفق خانم پرستار به دختر همسایه رو نوشتم. قصه ی یک خانواده هم خودم و روابطم با خانواده رو تعریف کردم و برام جالب بود. تو تمرین 3 رزومه شکستامو نوشتم دیدم خیلی هم شکست نبوده . توی تمرین چهارم عشق رو به زرافه پیوند دادم و در مورد شباهتها و تفاوتهاشون نوشتم. در تمرین پنجم با ادامه جمله تا چشم باز کردم یک خاطره اومد یادم که نوشتمش. در تمرین ششم کلمه ی هفته ام رو تمرین انتخاب کردم که یک کم به پروژه های ناقص ام بپردازم و شاید بهتر بود اسمش رو پروژه می گذاشتم. تو تمرین هفتم به شخصیتی به اسم heaven voice که اون سالهایی که جی میل داشتن دعوتنامه می خواست و برام دعوتنامه فرستاده بود نامه نوشتم. چه اسمی داشته ها. صدای بهشتی. گرچه هیچ وقت جوابم رو نداد. ولی یک شخصی شد که تو یک گوشه ذهنم ماندگار شد.
استاد کلانتری می دونید تو کارگاه ششم که اولین کارگاهی بود که من اومدم برای تمرین چقدر سخت می نوشتم ولی الان برای تمرین 2 قصهی یک خانواده تونستم حداقل 450 کلمه تو دفترم بنویسم.
ممنون که با کارگاههای خوبتون نوشتن رو برام آسونتر کردید و با کلی نویسنده آشنا کردید. ممنون
بعد از مدت ها دوباره با مادرم در این دوره شرکت کردیم و به محض شروع شدن کلاس تازه فهمیدم که چقدر دلم برای این دوره و تمرین هاش تنگ شده بود. تمرین ها عالی بودند و در کل به نظرم این کارگاه سهم بزرگی در خودشناسی داره. وقتی دونه دونه تمرین هارو انجام می دم با هرجمله چیزهای جدیدی در مورد خودم می فهمم که قبلا حتی بهشون فکر هم نکرده بودم. سؤالات جدید در ذهنم ایجاد می شن و گاهی از باورهایی که در مورد موضاعات مختلف داشتم و نمی دونستم شگفت زده می شم.
این کارگاه بهترین جا برای تفکر کردن و خودشناسی است. البته که عنوان “باشگاه” همیشه برازنده شه و بعد از دوساعت حس می کنم دستم در منعطف ترین حالت برای نوشتن دوردست ترین افکارم قرار داره. ممنونم از استاد کلانتری عزیز که جمعه عصرهای مارو پربار می کنن:)
خداقوت استاد. تمرینهای این هفته باعث شد من با لایههای درونی وجودم ارتباط بگیرم و بعضی کاستیها یا حسرتهای زندگیم برام روبشه و روی کاغذ بیاد. تجربهی خیلی خوبی بود، هرچند غمگین شدم.
من اولین باره توی این دوره شرکت میکنم دیت بر قضا صبح ت دوره نویسندگی خلاق گفته شد دقیقه ۹۰ ثبت نام کردم و یک تجربه خیلی عالی بود برام چرا ک من به سختی مینویسم و حتی فکرشم نمیکردم سره هر تمرین بتونم خیلی راحت در حد دو الی سه صفحه بنویسم ممنونم بابت این دوره تون 🤩🤩🤩
خیلی جالب بود دوره تمرین نوشتن
واقعا با هر تمرین من یک موضوعات و داستان هایی در کسری از ثانیه در مغزم شکل میگرفت که برای خودم شادی بخش بود و همینطور با این تمرین ها فهمیدم چقدر کمبود دارم از خیلی جهات مانند واژه و تکراری نوشتن
این دو تا مهمترین مشکلات بودند
با نوشتن و با تمرین تونستم اشکالات بزرگم رو پیدا کنم و بفهمم چقدر مغزم ایده داره از هیچی
و اینکه این اولین دوره ایی بود که شرکت کردم
و قبلا با لایو ها شما را دنبال میکردم
امیدوارم این مسیر رو جدی تر پیش ببرم تا به نتایجی برسم ❤
مرسی از شما
سلام
اولین باری که توکارگاه شرکت کردم مطمئن نبودم که ازپسش برمیام یانه؟ چون قراربوددرلحظه درموردایده یاموضوعی بنویسیم که ازقبل چیزی ازش نمی دونستیم.
ولی وقتی شروع کردم وادامه دادم متوجه تغییراتی دریادداشتهام والبته نوشته های دیگه م شدم نوشتن برام آسونترشده بودالان کلی ایده داشتم که می تونستم بارهاوبارهاازش بهره ببرم.
هرکدوم ازتمرینات به طورخاصی طراحی شدن وبعضی ازاونهارومیشه حتی تاهمیشه ادامه داد.تمرینات متنوع هستن وهربارکه میخوام بنویسم بهانه ای به اسم نبودموضوع یاایده اذیتم نمیکنه.
ازطرفی دقت من درانتخاب کلمات وجملات مناسب هم بالارفته وچیزی که درنوشته هام احساس می کنم اینه که نسبت به گذشته پخته تروروان ترشده واین به خاطرتمرین وشرکت مداوم تواین کارگاه بوده.
وازشمااستادعزیزکمال تشکر رودارم بابت راه اندازی کارگاه وامیدوارم بیش ازپیش قوت بگیره.
خداروشکرمیکنم وخوشحالم که برای بارچندم تواین کارگاه حضوردارم وامیددارم که ادامه دارباشه.
43 پاسخ
سلام کارگاه ها عالی بودن و من کلی ایده گرفتم و ازشون واسه روزانه نویسی و منتشر کردن استفاده کردم یه مونولوگ نوشتم و تو وبلاگ و پیجم گذاشتم همه باورشون شده بود که من خودم واقعی نوشتم و بهم می گفتن آخرش چی شد؟ خودت هم چیزیت شد؟
در کل کارگاه ها عالی بودن و من آفلاین گوش کردم اکثرش رو و این جوری وقت بیشتری واسه نوشتن خودم در طول هفته داشتم
زنده باد. چه عالی.
ببخشید استاد من تلگرامم اصلی نیست و نمیتونم وصلش کنم
لینک کانال این کارگاه هم هرکاری کردم در تله پارس نیاورد راهکاری دارید؟ میتوانید لینک کانال را از طریق زی لینک برایم ارسال کنید؟ 🙏🧡
سارا جان
تلگرام فیک نصب نکن. اینا معتبر نیستن.
سلام استاد خسته نباشید
ببخشید برای سایت زدن باید چیکار کرد چه اطلاعاتی نیاز هست و اینا؟
سارا جان
اینجا یه توضیحاتی در این رابطه دادم:
چالش وبلاگ نویسی
درود بر استاد کلانتری عزیز
حضور در کلاس های آموزشی شما مایه افتخار است و هر بار مطلب جدیدتری نسبت به گذشته می آموزم اینکه چند ساعتی بدون فکر کردن به گرفتاری ها و مشغله های روزمره متمرکز بتوانم بنویسم حس بسیار خوب و باارزشی است بخصوص پیشنهادتون برای ایجاد یک فایل برای ثبت نامه و من انتخاب نوشتن نامه به فرزندم است البته قبلا هم این کار را شروع کرده بودم ولی ادامه پیدا نکرد و این بار مشتاقانه پیگیر خواهم بود و سعی می کنم تا از دل برایش بنویسم تا در آینده شاید چراغ راهش شود.
سپاس از وجودتان
سلام استاد عزیز
تمرینها عالی و متنوع بودن.
ممنونم ازتون🙏🏻🙏🏻
استاد عالی بود. بقدری حالم خوب شد که قابل وصف کردن نیست. ممنونم
سلام استاد کلاس دیروز خیلی خوب بود. من کارگاههایی که مغز مرا فعال می کند خیلی دوست دارم. دیروز هم دو تا تمرین آخر بسیار برایم گشایش ذهنی داشت…و خاطراتی مرور شد که گمان نمی کردم هنوز در پس ذهنم فعال بوده و نیاز به نوشتن و پردازش داشته.
سپاس برای حضورتون.
سلام جناب استاد عزیز ،انجام دادن تمرین هایی که بابت نوشتن ارائه می دادین به نظرم خیلی سنجیده بود و واسه من مسبب این ماجرا شد که بتونم دوباره جسارت کنم وبه جای هر روز نوشتن درباره ماجراهای روزانه ام ،کمی هم به ایده هایی خوب در درباره نوشتن فکر کنم .ممنونم از شما
خیلی عالی مثل همیشه با مطالب تازه .
برای لحظاتی بی ملاحظه همان میشویم که میخواهیم
سلام استاد عزیز
لطفا لینک مربوط به دوره رو برای من میفرستید،جمعه نتونستم وارد بشم
برای من لینک جدیدی نیومد و با پیام دوره قبل وارد شدم که ظاهرا اشتباه بود
تشکر از شما🌱
درود
فایلها امشب آپلود شدن و لینک رو در کانال قرار میدیم.
16 صفحه بی وقفه نوشتن دستاورد حضور ثمر بخش در کنار شما و دوستان گرامی بود.همه ی تمرین ها منجر به جرقه ی یک ایده شد . سپاس از شما استاد گرانقدر که همواره از یاد می گیرم.
من توی کارگاه قبلی نبودم و دلم تنگ شده بود و امروز دوباره حس و حال خوب گذشته رو دریافت کردم. ممنونم ازتون.
مثل همیشه عالی و درجهیک👌
جلسه اول کارگاه تمرین نوشتن برای منی که همیشه ی خدا یه کار تو خونه دارم که انجام بدم، خصوصا جمعه که روز مرگ استراحت یک کارمند است مثل تیک تاک لحظات در زمان تحویل ساله. بدو بدو می کنم تا سر وقت به این کارگاه برسم. بعد که وارد کارگاه میشم دیگه فراموش می کنم که کی هستم و چی هستم و دو ساعت تمام با شما می نویسم. در این جلسه من از تمرین قصه ی یک خانواده که انگار یه بار دیگه منو وصل کرد به خونه و گذشته ام، تمرین پیوند موضوعات، تمرین شروع رمان که احساس میکنم مثل یه پاداش شده برای راهی که انتخاب کردم و حس می کنم سمت راست مغزم رو فعال میکنه و در نهایت تمرین کلمه هفته خوشم اومد. من کلمه معجزه رو انتخاب کردم. این انتخاب وصل میشه به کتابی که این هفته برای مطالعه در دست دارم.
ممنونم از انرژی که برای مطالب کلاس میذارین. مطالبی همیشه تازه و نو.
تجربه نگاری✍🏽
.
.
.
▫️از بین تمرینهای امروز، یادآوری نوشتن پیوسته «نامه» به مخاطبی خاص برام بسیار جالب و مفید بود، مشتاقم دوباره این کار رو شروع کنم.
.
.
▫️کلمهی هفته
«خیال»
از علت انتخابم به این واژه نوشتم اما میدونم در وادی خیال همیشه سیر کردن هم مشکلات خاص خودش رو داره اما چه میشه کرد این هفته قرعه به نام این واژه افتاد.
.
.
▫️با انجام تمرین پنجم با حس و حال کتاب«شب طولانی موسا»
وارد یه فضایِ داستانیِ عجیبغریب، دوستداشتنی و شیرین شدم. شیرین از این نظر که گویش وارد متنم شد و این برام تجربهی جدیدی بود .
.
.
▫️ رزومهی شکست
تمام مدت به این فکر میکردم چهقدر نویسنده جسوره و با چه صداقتی افکار و کارهاشو بیان میکنه.
گاه و گاهی هم بیشتر از گاه رزومه شکست میتونه نشان دهندهی شخصیت محکم و برندهی افراد باشه، حیف که دیر متوجه میشیم.
.
.
▫️در حین انجام تمرین محبوبم «پیوند کلمات اتفاقی»
به چند ترکیب بامزه و جدید رسیدم.
.
.
▫️
در پایان ممنونم از استاد کلانتری مهربان
بابت کارگاه امروز، مثل همیشه پربار و مفید بود.
به امید دیدار همگی
✍🏽👌🏻
مریم جوینده
۲۰ آبان ۱۴۰۱
maryamjouyandeh.com
🌸🌸🌸
سلام و خسته نباشی به شما استاد عزیز و پرحوصله.این اولین تجربه من بود و خیلی خوشحالم که تردید نکردم و شرکت کردم
مثلا من نمیدونستم چطور میتونم در مورد دو تا کلمه بی ربط سلامتی و تابلو بنویسم ولی من تونستم و نوشتم ۶ خط خوب و حتی قابل انتشار یا در مورد مادرم نوشتم نگاهی موشکافانه تر به مادرم داشتم و از نو عاشقش شدم باز .یا یک خط بشنوم و بعد ادامه بدم و متن قابل قبولی دربیاد یا به این فک نکرده بودم به دختری که هیچوقت نداشتم و نخواهم داشت بنویسم ولی براش نوشتم و لذت بردم .این کارگاه میتونه اعتماد به نفس رو در وهله اول تقویت کنه و افقهای دید وسیعتری قرار بده در اختیار کسی که دغدغه نوشتن داره.
یک عصر جمعه زیبا و ناز و دلچسب رو با حضور در این کلاس تجربه کردم
بهترینها رو آرزو میکنم براتون .
طالع زاری
درود استاد کلانتری عزیز
برای این سری از کارگاه تمرین نوشتن به خاطر موضوعاتی که انتخاب کردید و باهم هرچند ناقص نوشتیم، بسیار سپاسگزارم.
تک تک تمرین ها را خیلی جدی، با دقت تمام نوشتم و پیش بردم و از بداهه و روان نوشتنم لذت بردم.
بنظرم تمامی تمرین ها، ما را به شکل جالبی با خودِ واقعی مان روبرو می کند. و به مرور ما به شناخت بیشتری از خودمان می رسیم و به درون مان پناه میبریم و این بالاترین بهره ایست که من از کل جریان نوشتن میبرم و بسیار برایم مفید و انرژی بخش و ارزشمند است.
تمام تمرین های این هفته را دوست داشتم، به شکست هایم اشاره کردم و علت اصلی را در خودم و نداشتن پشتکار کافی و انگیزه لازم یافتم.
به پسرم نامه نوشتم و آرزو هایم را برایش لیست کردم اما فقط در حد آرزوهای مادرانه ای بود که در دلم داشتم نه بیشتر.
کلمه مورد نظرم را برای اولین بار از اسم های ذات و قابل لمس انتخاب کردم آن هم “گردو” بود، شاید چون باغ گردو داریم و خیلی به این میوه مغذی علاقه دارم و تقریبن هر روز در برنامه صبحانه ام همراه عسل و پنیر مصرف می کنم. همینطور قرار است طی این هفته در باره این میوه جذاب، شگفت انگیز، خوش طعم با ان پوست زمخت و تلخش بنویسم.
در تمرین شروع یک رمان، به خاطره ای دور از دهه ۶۰ در مسیر ریلی و قطار ۶ تخته رسیدم و از آن سفر تاریخی نوشتم.
امیدوارم همان قدر که من از همراهی با این کلاس بهره می برم شما هم بهره ببرد و به تک تک آرزوهایتان برسید.
آرزو می کنم همیشه تندرست و پر انرژی باشید.
خدا یار و نگهدارتان
یک جان تازه برای نوشتن
هنوز درک اینکه یک سال از شرکت در اولین کارگاهی که شرکت کردهام میگذرد، برایم سخت است.
امروز احساس کردم این مهمترین چیزی بوده که تا بهحال با آن آشنا شدهام: نوشتن
.
نوشتن خود یک عمل است.
– گوینده این جمله را فراموش کردهام.
.
همچنین امروز احساس کردم چهقدر از سایتم عقب افتادهام. این مدت کارهای دیگری انجام دادهام و حالا حرفهای بیشتری برای گفتن دارم، اما نمیدانم، چرا هنوز به خودم اجازه نمیدهم هر چیزی را در وبلاگام هوا کنم.
البته از این موضوع راضیام که هرچیزی را منتشر نمیکنم. اما از اینکه روتین مشخصی برای انتشار در سایت ندارم ناراحت میشوم.
.
هرکدام از دوستان راهحلی به ذهنشون رسید، دریغ نکنند.
سلام محمد جان
آره چه سریع گذشت.
و در این مدت اسم تو در ذهن من به نیکی ثبت شد، به عنوانی فردی خوشفکر و مهربان.
راستی، گفتم اسم گویندهی جملهای که نقل کردی بگم: «گراهام گرین»
تجربهی خوبی بود. با این که به جز دو کارگاه، مابقی رو شرکت کرده بودم، اما این دوره به خاطر زمانش خیلی بهتر بود برام. ممنونم از شما استاد عزیز که با شرایط مختلف کارآموزان خودتون رو وفق میدین. همچین استادی بینظیره واقعا.
تمرینها جالب و متنوع بودند. اولین تمرین و آخرین تمرین برایم کاملا متفاوت و جدید بودند. هیچ وقت نمایشنامه نخواندم. بعد آن تمرین به این نتیجه رسیدم که بهش فکر کنم. و اما در مورد نامهنویسی. یک مجموعه نامه برای کسی بنویسیم. همیشه به این موضوع فکر کردم اما اقدامی نکردم. حالا برای خودم یک مخاطب خاص خیالی درست کردم و میخواهم هر از گاهی برایش نامههایی بنویسم. مخاطب خیالی من هم ۱۸+ هست. تمرین رزومهی شکستهای من. راسش وقتی متن کتاب حماسه بساز که میخواندید برایم هم مایه امید بود هم مایهی ترس. ترس از عدم بازبینی. چون شکستها وقتی بازبینی و تحلیل نشوند سر آخر به تلی از عدم اعتماد به نفس تبدیل میشوند. و اما امید از این بابت که شکستها هیچ وقت دلیل بر عدم موفقیت در نهایت امر نیست. شکستها لازمهی زندگی بشری است. حتی زندگی آدمهای بزرگ پر از شکست بوده است. تمرین در مورد خانواده خودت بنویس. همان داستان سرهنگ. محوریت داستان رو پدرم قرار دادم که متوجه چیز عجیبی شدم. پدر چقدر تغییر کرده است.
خداقوت استاد. تمرینهای این هفته باعث شد من با لایههای درونی وجودم ارتباط بگیرم و بعضی کاستیها یا حسرتهای زندگیم برام روبشه و روی کاغذ بیاد. تجربهی خیلی خوبی بود، هرچند غمگین شدم. در طول زندگی تا الان چندین بار به همین دلیل، نوشتن رو کنار گذاشتم، و بعد از مدتی دوباره شروع کردم. حس میکنم غم عمیقی رو تجربه میکنم و تحملش رو ندارم. امیدوارم این بار بتونم با کمک شما ادامه بدم. ممنونم
یک سوال بی ربط داشتم
تا حالا بعد از خیس خوردن انجیر ٬داخلش مورچه مرده پیدا کردین؟
🤪🤣 اتفاقن خیلی خوشمزه بود.
ایدههای نابی رو برای نوشتن پیدا کردیم، از جمله رزومهٔ شکست.
سلام من تو تمرین موقعیت نمایشی ماجرای سرم زدن ناموفق خانم پرستار به دختر همسایه رو نوشتم. قصه ی یک خانواده هم خودم و روابطم با خانواده رو تعریف کردم و برام جالب بود. تو تمرین 3 رزومه شکستامو نوشتم دیدم خیلی هم شکست نبوده . توی تمرین چهارم عشق رو به زرافه پیوند دادم و در مورد شباهتها و تفاوتهاشون نوشتم. در تمرین پنجم با ادامه جمله تا چشم باز کردم یک خاطره اومد یادم که نوشتمش. در تمرین ششم کلمه ی هفته ام رو تمرین انتخاب کردم که یک کم به پروژه های ناقص ام بپردازم و شاید بهتر بود اسمش رو پروژه می گذاشتم. تو تمرین هفتم به شخصیتی به اسم heaven voice که اون سالهایی که جی میل داشتن دعوتنامه می خواست و برام دعوتنامه فرستاده بود نامه نوشتم. چه اسمی داشته ها. صدای بهشتی. گرچه هیچ وقت جوابم رو نداد. ولی یک شخصی شد که تو یک گوشه ذهنم ماندگار شد.
استاد کلانتری می دونید تو کارگاه ششم که اولین کارگاهی بود که من اومدم برای تمرین چقدر سخت می نوشتم ولی الان برای تمرین 2 قصهی یک خانواده تونستم حداقل 450 کلمه تو دفترم بنویسم.
ممنون که با کارگاههای خوبتون نوشتن رو برام آسونتر کردید و با کلی نویسنده آشنا کردید. ممنون
بعد از مدت ها دوباره با مادرم در این دوره شرکت کردیم و به محض شروع شدن کلاس تازه فهمیدم که چقدر دلم برای این دوره و تمرین هاش تنگ شده بود. تمرین ها عالی بودند و در کل به نظرم این کارگاه سهم بزرگی در خودشناسی داره. وقتی دونه دونه تمرین هارو انجام می دم با هرجمله چیزهای جدیدی در مورد خودم می فهمم که قبلا حتی بهشون فکر هم نکرده بودم. سؤالات جدید در ذهنم ایجاد می شن و گاهی از باورهایی که در مورد موضاعات مختلف داشتم و نمی دونستم شگفت زده می شم.
این کارگاه بهترین جا برای تفکر کردن و خودشناسی است. البته که عنوان “باشگاه” همیشه برازنده شه و بعد از دوساعت حس می کنم دستم در منعطف ترین حالت برای نوشتن دوردست ترین افکارم قرار داره. ممنونم از استاد کلانتری عزیز که جمعه عصرهای مارو پربار می کنن:)
خداقوت استاد. تمرینهای این هفته باعث شد من با لایههای درونی وجودم ارتباط بگیرم و بعضی کاستیها یا حسرتهای زندگیم برام روبشه و روی کاغذ بیاد. تجربهی خیلی خوبی بود، هرچند غمگین شدم.
من اولین باره توی این دوره شرکت میکنم دیت بر قضا صبح ت دوره نویسندگی خلاق گفته شد دقیقه ۹۰ ثبت نام کردم و یک تجربه خیلی عالی بود برام چرا ک من به سختی مینویسم و حتی فکرشم نمیکردم سره هر تمرین بتونم خیلی راحت در حد دو الی سه صفحه بنویسم ممنونم بابت این دوره تون 🤩🤩🤩
چه عالی و خوشحالکننده.
به این کارگاه خوش اومدی عاطفه جان.
خیلی جالب بود دوره تمرین نوشتن
واقعا با هر تمرین من یک موضوعات و داستان هایی در کسری از ثانیه در مغزم شکل میگرفت که برای خودم شادی بخش بود و همینطور با این تمرین ها فهمیدم چقدر کمبود دارم از خیلی جهات مانند واژه و تکراری نوشتن
این دو تا مهمترین مشکلات بودند
با نوشتن و با تمرین تونستم اشکالات بزرگم رو پیدا کنم و بفهمم چقدر مغزم ایده داره از هیچی
و اینکه این اولین دوره ایی بود که شرکت کردم
و قبلا با لایو ها شما را دنبال میکردم
امیدوارم این مسیر رو جدی تر پیش ببرم تا به نتایجی برسم ❤
مرسی از شما
سلام خانم راد عزیز
به کارگاه نوشتن خوش اومدید.
امیدوارم این کارگاه براتون سرمنشا افکار و ایدههای نو باشه.
بسیارعالی و مفید بود
من توی کارگاه قبلی نبودم و دلم تنگ شده بود و امروز دوباره حس و حال خوب گذشته رو دریافت کردم. ممنونم ازتون.
عالی و درجهیک هستید.
بسیارعالی
عالی ممنون از حضور گرمتون
چند دوره بود شرکت نکرده بودم دلم تنگ شده بود برای کارگاه های تولید محتوا 😍🌹
استاد برای من خیلی عالی وخوب بود و خیلی بهم کمک در موردخودم
سلام
اولین باری که توکارگاه شرکت کردم مطمئن نبودم که ازپسش برمیام یانه؟ چون قراربوددرلحظه درموردایده یاموضوعی بنویسیم که ازقبل چیزی ازش نمی دونستیم.
ولی وقتی شروع کردم وادامه دادم متوجه تغییراتی دریادداشتهام والبته نوشته های دیگه م شدم نوشتن برام آسونترشده بودالان کلی ایده داشتم که می تونستم بارهاوبارهاازش بهره ببرم.
هرکدوم ازتمرینات به طورخاصی طراحی شدن وبعضی ازاونهارومیشه حتی تاهمیشه ادامه داد.تمرینات متنوع هستن وهربارکه میخوام بنویسم بهانه ای به اسم نبودموضوع یاایده اذیتم نمیکنه.
ازطرفی دقت من درانتخاب کلمات وجملات مناسب هم بالارفته وچیزی که درنوشته هام احساس می کنم اینه که نسبت به گذشته پخته تروروان ترشده واین به خاطرتمرین وشرکت مداوم تواین کارگاه بوده.
وازشمااستادعزیزکمال تشکر رودارم بابت راه اندازی کارگاه وامیدوارم بیش ازپیش قوت بگیره.
خداروشکرمیکنم وخوشحالم که برای بارچندم تواین کارگاه حضوردارم وامیددارم که ادامه دارباشه.